جمشید پیمان: بخوان دوباره به گوش فلق ترانه ی نور

الـهـام ازاُدلـی،شاعر شعـله هـا و شقـایـق

تقدیم به خورشید خجسته ی غایب از نظرم

تو را که نیست سرائی جز آشیانه ی نور

به عاشقان سحرگه بگو نشانه ی نور

 

بگو که می رسد از ره دوباره صبح سپید

بگو که می شکفد در دلم جوانه ی نور

 

بگو که باز افق از تو می شود رنگین

بخوان دوباره به گوش فلق ترانه ی نور

 

ببین که شهر برایت سیاه پوشیده ست

ببین که باز گرفته دلم بهانه ی نور

 

اگر چه خانه فرو رفته در شبّ تاریک

به هر لبی ست ولی قصّه ی شبانه ی نور

 

بیا، بیا که به پایان رسد سیاهی شب

بیا، بیا که شود چشم خسته خانه ی نور

 

نمی شود تهی این دل ز شوق دیدارت

پر است سینه ام از شور بی کرانه ی نور

 

ملول گشته دلم از حدیث دلتنگی

لبان تست پر از شعر شادمانه ی نور             

21دی 1392(11ژانویه2014)