وی در یک نشست خبری در سوم آذر، در حالی که عبایش را روی شانه هایش جابجا میکرد، بادی به غبغب انداخت و بسیار از خود راضی گفت: اینکه پس از چند وقت بیایند بگویند ما مانع رسیدن ایران به سلاح هسته ای شدیم، این از ان جوک های خنده دار تاریخی است… و افزود «حاصل مذاکرات این است که ۵+۱ یا به تعبیر دیگر، قدرت های جهان، حقوق هستهای ایران را به رسمیت شناختند. جمهوری اسلامی ایران این حق را به طور ذاتی برخوردار است.» دستاورد دوم حق غنیسازی ملت ایران در خاک ایران است.
البته; نازهای خرکی و ادا و اطوار های جواد ظریف، که تلاش داشت خود را با مصدق مقایسه کند، را به فرصت دیگری موکول میکنیم.
این رجزخوانی ها هنگامی به اوج رسید که روحانی در سفر خود به خوزستان گفت: «میدانید توافقنامه ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ملت ایران».
اما ساعتی از این اظهارات هنوز نگذشت که با تو دهنی امریکا از زبان سخنگوی کاخ سفید، جی کارنی، مواجه شد که در پاسخ به خبرنگاران که نظر دولت آمریکا را درباره دیدگاه آقا “فری” جویا بودند میگوید «سخنان رئیسجمهور ایران مصرف داخلی دارد» و تاکید میکند «این مسئله نه برای ما تعجببرانگیز است و نه باید باعث تعجب شما بشود. آنچه مقامات ایرانی میگویند اهمیتی ندارد، بلکه آنچه انجام میدهند مهم است».!
اما واقعیت چیست؟ ایا این توافقنامه، آنچنان که جمیع مخالفین توصیف میکنند، “جام زهراتمی” است که رژیم مجبور به سرکشیدن آن شده است، یا تسلیم قدرتهای جهان در مقابل رژیم تروریستی حاکم بر ایران است؟
اگر چه تا زمانی که متن کامل این “توافقنامه” به طور منتشر کامل نشده نمیتوان به یک ارزیابی جامعی از این توافقنامه دست یافت، اما از دیده ها و شنیدها میتوان دریافت که متن موجود آن چیزی نیست که رژیم ایران در بوق کرنا کرده است و با آب و تاب تمام برایش “روز شمار دیپلماسی هسته ای ایران” مینویسد.
پس از امضای توافقنامه ژنو مقامات آمریکایی، از جمله باراک اوباما، جان کری و «وندی شرمن» در مصاحبههای پیدرپی تصریح کردند که در توافقنامه حق غنیسازی برای ایران به رسمیت شناخته نشده است. اما در مقابل جواد ظریف اعلام میکند که اظهارنظر مقامات آمریکا مصرف داخلی دارد وعاری از واقعیت است. وی همچنین تاکید میکند که دولتمردان آمریکایی برای قانع کردن کنگره، لابیهای صهیونیستی و تندروهای آمریکا، به اینگونه اظهارات خلاف واقع درباره توافقنامه ژنو متوسل میشوند و با لفاظی تلاش میکنند بر نگرانیهای داخلی خود غالب شود».
و به دنبال آن، انواع و اقسام مقامات ریز ودرشت به اصطلاح اصول گرای رژیم وارد صحنه شده و هر کدام به نوعی در اظهارات خود فاش ساختند که توافقنامه روحانی/ظریف با کشورهای ۵+۱، چیزی جز تسلیم رژیم در برابر خواست بین المللی نیست.
اخوند نبویان در سایت خبرگزاری حکومتی در مطلبی تحت عنوان “کالبدشکافی توافقنامه ژنو” می نویسد: …ایران اولا: به حقوق هستهای خود دست نیافته است، ثانیا: حق غنیسازیاش به رسمیت شناخته نشده است، ثالثا: خطوط قرمز نظام رعایت نشده است و رابعا: هیچ تزلزل و فروپاشی در تحریمهای اصلی صورت نگرفته است. و مذاکره کنندگان ما همه امتیازات را به ثمن بخس فروخته اند.
در یک اظهار نظری دیگر، علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، تصریح کرد که: «تاکنون تمامی مشکلاتی که بر سر راه مذاکرات کارشناسی میان ایران و ۱+۵ وجود دارد مرتفع نشده و مذاکرات اخیر به نتیجه ملموسی نرسیده است».
و البته ولایت فقیه رژیم نیز که مجبور به پذیرش این توافقنامه شده از زبان جواد کریمی قدوسی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، ناخرسندی خود را از این توافق ابراز داشته است. کریمی قدوسی، در اظهاراتی با حمله شدید به تیم مذاکره کننده هستهای رژیم، گفته است که: …“رهبری” در آن جلسه ضمن ابراز نارضایتی از توافق ژنو اعلام کرده: «من فقیه هستم و سه بار این متن را خواندهام و از آن تثبیت حق غنیسازی هستهای به دست نمیآید».
پس از آن پاسدار حسین شریعتمداری وارد صحنه شده و با حمله به روحانی در مقاله ای در ورق پاره کیهان، دوشنبه ۳۰دیماه، یک نمونه دیگر از عقب نشینی های خفت بار رژیم در توافق ژنو، که در مورد آن کمتر در رسانه های حکومتی صحبت به میان آمده بود را بر ملا کرده است، و افشا میکند که قرارداد شامل “جلوگیری از نصب سانتریفوژهای تحقیقاتی وصنعتی” است و می نویسد: «این بیم جدی هست که حریف در مقابل برخی از کوتاه آمدنهای ما، گامهای بیشتری به جلو بردارد.
پس از توافق ژنو درباره ابعاد و جزئیات اجرایی توافقنامه، عباس عراقچی مذاکرهکننده ارشد تیم هستهای رژیم، این توافقنامه را غیرقابل انتشار دانست و گفت «پس از توافق ژنو، مذاکراتی درباره چگونگی اجرای آن انجام دادیم که نتیجه آن برداشتهای مشترک به صورت شفاهی بود و در قالب NON PAPER و به عنوان سند غیررسمی مکتوب شد». اما بر خلاف این نظر عراقچی، کاخ سفید علاوه بر اختیار گذاشتن متن کامل توافق یادشده به کنگره، خلاصهای ۴ چهار صفحهای نیز از که محورهای مورد توافق در قرارداد را نیز منتشر کرده و در اختیار خبرگزاریها قرار داد.
در پی این موضوع، سوگلی وزارت خارجه، مرضیه افخم به میدان آمد واین بیانیه را «یکسویه» نامیده و گفت: «بیانیه کاخسفید، برداشت یکسویه و یک جانبهای از توافقات غیررسمی اخیر بین کارشناسان ایران و ۵+۱ میباشد و به هیچوجه ملاک ارزیابی یا قضاوت در مورد نحوه اجرای توافق ژنو نیست» و…
حال; با توجه به نمونه های ذکر شده در بالا و انچه که روز دوشنبه، ۳۰ دیماه، در اولین روز اجرای قرارداد مورد بحث، و مهر و موم بخشی از تجهیزات غنی سازی ۲۰درصدی رژیم در نطنز و فردو به سادگی میتوان دریافت که چرا مقامات مذاکره کننده اسرار دارند که متن ان محرمامه باقی بماند.
ولی اگر بخواهیم از زبان خود رژیم دلایل محرمانه نگاه داشتن این توافقنامه را توضیح دهیم، سخنان شریعمتداری از همه گویا تراست.
وی میگوید: «مسئولان محترم کشورمان در ارزیابی خود از توافقنامه ژنو و یا متن اخیر موسوم به برنامه اقدام مشترک – JPA – از «دادهها» کمتر سخن میگویند و بیشتر به «گرفتهها» اشاره میکنند تا آنجا که رئیسجمهور محترم در اظهاراتی که- با عرض پوزش- اغراقآمیز به نظر میرسد، اعلام میکند «توافق ژنو، یعنی تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ملت ایران»! اما، وقتی به متن توافقنامه مراجعه میشود، آنچه «دادهایم» در مقابل آنچه «گرفتهایم» نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه بسیار کماهمیتتر و ناچیزتر از آن است که با واژه «برد- برد» کمترین تناسبی داشته باشد، چه رسد به این که، توافقنامه یاد شده را «تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» بدانیم…
با این مختصر، درک اینجانب از روند مذاکرات، و انچه که در رسانه ها انتشار یافته این است که رژیم بد جوری “جام زهر اتمی” را سر کشیده و این توافقنامه هرگز بوئی از «تسلیم قدرتهای بزرگ جهان در مقابل ملت ایران» نیست. و به قول آخوند حسینی بوشهری، پیچ و مهره دستگاه غنی سازی را باید جمع کنند.
و اما بر گفته های “مهرداد بذرپاش” نماینده مجلس ارتجاع که درحمله به ظریف گفت «بعد از هسته یی سراغ تروریسم و حقوق بشر می آیند» صحه میگذارم.
البته در اینجا نباید از حق گذشت، و شجاعانه اعتراف کنیم که اکنون، نه تنها ایران که تمام دنیا به مجاهدین خلق بدهکارند. مجاهدین خلق در پی افشاگری برنامه اتمی رژیم که در سال ۲۰۰۲ به عمل آورد، هزینه سنگینی را پرداخته است. و البته “جامهای زهر حقوق بشر و تروریسم” را نیز به حلق رژیم خواند ریخت، و البته بهایش را هم خواهند پرداخت.
…و “آنگاه نه از تاک ماند نشان و نه از تاک نشان".… و من تا بن استخوان بر باور دارم که چنین خواهد شد و آن روز دیر نیست.
2 بهمن 1392