اما خرج این رسانه را باید داد. دنیای لامروت سرمایه داری، دهکده ی جهانی این حرفها سرش نمیشود که محض رضای ذات اقدس الهی از قبض پرداخت اجاره ی ماهواره صرف نظر کند. این را همه میدانند و نیاز جدی به جدل و إقناع نیست.
اما در پشت این بحث ساده و بی آرایش نویسنده، یک منطق سنگین نهفته است که در اولین قدم هم با عبارت سلیس " کس نخارد پشت من، ..." مشخص میشود.
در همین ایران بودند و هستند که با طرح "جنبش بدون هزینه"، در حقیقت خواستار آن هستند که هزینه را دیگران بپردازند. این طیف، به طور طبیعی نمیتواند به سیمای آزادی کمک برساند.
یک دسته ی قدرتمداران جهانی هم در خط همیاری با ولایت بنفش فقیه قطار شده و خواستار گسترش ابعاد داد و ستد با حکومت هستند.
در این دسته هم أقای کارل بیلدت، وزیر خارجه محافظه کارسوئد هست و هم رژی دبره "سوسی یالیست"، فرانسوی "همه با هم" در حفظ حکومت اسلامی تلاش میکنند و اگر کم اوردند حضرات محترم وزراء خارجه و داخله یک دوجین کشور های شرق و غرب هم یاری میکنند! برای خوانندگان شاید خالی از لطف نباشد که متذکر بشوم همین آقای دبره بودند و هستند که بعد از لو دادن منطقه ی خفاء چه گوارا به ارتش بولیوی و دستیار این و آن مقام دولتی بودن، الان به عنوان طوطی سخنگوی پژو و رنو و توتال در ایران تشریف داشته و تا بخواهید از هنر فرانسوی دلربایی از پرزیدنت محبوب خامنه ای، استفاده کرده و مجاهدین را شایسته هر آنچه که حکومت آخوندی تا به حال به سرشان آورده دانسته و خواست و آرزوی نابودی مجاهدین را مشروع دانسته اند. البته در این میان هم اگر حقوق بشری نقض شد چه باک. البته که فرق است ما بین بشر اروپائی مثلا در اوکرایین و بشر جبر جغرافیایی خاورمیانه وآسیا!
با استفاده از برهان مستقیم هم میشود فهمید این دسته هم از کمک کردن به سیمای آزادی معذور هستند.( و سیمای آزادی هم از این امر بسیار خوشحال است و مفتخر که مشمول لطف حضرات نیست که بر عکس!)
الان هم که شغال ولایت در خمره ی رنگرزی ژنو فرو رفته و طاووس علیین شده، مجبور به خوردن هم چوب و هم پیاز شده، بر حسب طینت و طبیعت باید بیشتر از همیشه زهر بریزد توطئه کند و در این مقام هم، بسا امداد های غیبی و علنی و رسمی و نیمه رسمی .... در کارند که جهان پر عطوفت ولایت فقیه از افت شورش در أمان بماند، مثلا گزارش یونامی از وضعیت عراق در شش ماه اول ٢٠١٣ اینقدر جالب است که انسان مات میماند کوبلر هنگام نوشتن این گزارش چه چیزی را استفاده کرده که اینقدر در عالم هپروت سیر میکرده؟ تا آنجا که فحش و اتهام به مجاهدین هست که لگد ها آشناست، اما انجا که دارد در مورد بهبود وضعیت حقوق بشر درعراق ، تخفیف خشونت های فرقه ی در عراق مینویسد و انهم در سال ٢٠١٣ که تمام خبر گزاری ها از خشن ترین و خونبار ترین وضعیت از سال ٢٠٠٨، سخن میگویند، خوب بشر است، برایش سئوال پیش می آید که آیا فقط نفت و گاز است کوبلر را به درج چنین فضاحتی مجبور کرده و یا همیاری با ولایت فقیه و همنشینی در پای منقل عظما که دود و دمش، قوه ی تشخیص را از بین برده است ؟ خدا میداند و NSA!
حالا صدای از حضرات کمک های غیبی در نمی آید، حتما مصلحتی بوده و هست به نام سیاست حفظ تعادل ژئو پولیتیک که تصور و رویای بر هم زدن آن شدیدا مستحب مجازات است.
در این وضعیت، مجاهدین با تلاش بی وقفه و با برخورداری از حمایت چند نفر،( اگر بگویم چند ده هزار، میگویند نه اقا! اینها را از سو" مالی " آورده اند که از اسمش پیدا ست کمک "مالی " میکنند به مجاهدین که مجاهدین به اینها سفر مجانا بدهند به پاریس!) میز و سفره ی حلوای مماشات را به زهر عزا تبدیل کرده اند.
از داخل ایران هم یک تعداد قلیلی، چون تن شان میخارد، به سیمای آزادی کمک میکنند تا امورات وزارت اطلاعات پیش برود و ماموران بدنام گمنام الکی بیکار نباشند و از آخور بیت المال بدون تلاش بخورند و پروار شوند. یا شاید به قول فرض مشهور علمی که در توضیح پدیده های علمی، معمولا صحیح ترین توضیح، ساده ترین توضیح است، شاید که نه، حتما خلقی نمیخواهد در زیر زنجیر و قید آخوند بأشد، نمیخواهد زنان کارگر در فرار از آتش به دامان مرگ سقوط کنند، نمیخواهد جوانانش را بیش از این در چنبره ی بیکاری و بی امیدی و ذلت اعتیاد و جهنم جهل ببیند، شاید مردمی که بیش از یک قرن پیش برای عدالت اجتماعی قیام کردند و سالار و سردار ملی مثل باقر خان و ستار خان را داشتند، مردمی که شصت سال پیش فرهیخته ی آزاده را به پیشوای نهضت ملی خود انتخاب کردند و بنیان تسلط استعمار پیر را بر خاک خودشان متزلزل کردند، مردمی که حکومت قدر قدرت شاه شاهان را به زیر کشیدند، شاید و که حتما، باز هم میخواهند از شر یک افت تاریخی رها بشوند و در این راه هزاران دختر و پسر جوان خود را از دست داده اند، و مجموعا میلیون ها إنسان، هزاران سال زندان کشیده و هزاران هزار شلاق خورده و هزاران هزار بر دار شده اند، و کرور کرور اموال شان را به غارت برده اند و نوباوگانشان را در بازار فروخته و ... آری همین مردم، شاید بخواهند بگویند دیگر بس است، شاید که نه حتما سرنگونی را میخواهند و چون از مجاهدین فقط این کلام را شنیده اند که: سرنگونی، سرنگونی، سرنگونی و پایش ایستاده ایم تا اخر،. آری همین مردم به مجاهدین با جان و مال کمک میکنند و به آن همیاری میگویند، همین!