در کشتزاران عصر سایه های ویران شامگاهی بُریده های مانده از آفتاب نیمروزی را به زنگاره می گیرند.
کبوتران عاشق از عرشهٌ شناور پرواز بزیر می آیند و آخرین رمق آفتاب را نوک می زنند. و من به پرندگانی می اندیشم که هنوز در ظلمت های بایر میهنم به جستجوی دانه اند.