نوجوانان، هم گام با بزرگترهای خود از افقهای مختلف فکری، در سخنرانیهای خود نوید پیروزی سر دادند و با قدرت کلام و اراده های صیقل خورده برای کندن بنیاد جهل و جنایت از ایران، به شور و هیجان جمعیت افزودند. هر کدام برای خود و ایران آینده، وظیفه و تصویری متفاوت و در عین حال مهم، زنده و شاداب عرضه کردند. مهمانان خارجی که به این گردهمایی دعوت شده بودند، همپا با حاضرین بارها بلند شدند و با تمام وجود ابراز احساسات کردند و بعضا در سخنرانیهای خود، گفتند که چگونه تحت تاثیر این جوانان قرار گرفته اند.
یکی از فرازهای سخنرانی خانم رجوی که جمعیت حاضر را به شوق آورد و با کف زدن های پی در پی مهر تایید به آن زدند، آنجا بود که با صلابت و اعتماد به نفس همیشگی، جمعیت را به باورمندی به خود و مقاومتشان فراخواند:
«در این 35 سال، خونهای زیادی از پیکر مردم و مقاومت ایران بر زمین ریخت. ضربات زیادی متحمل شدند و بزرگترین ضربه، خیانت به اعتماد آنها بود. اما بهرغم همة اینها، امروز مردم ایران از یک مقاومت سازمانیافته، منسجم و پرامید برخوردارند. بنابراین حرف من با شما هموطنانم این است که به این همه عشق و فدا و به این گنجینة عظیم، پشتگرم باشید و مطمئن باشید که انقلاب دیگری در راهست. استبداد دینی به زیر کشیده خواهد شد و آزادی و دموکراسی و برابری برقرار خواهد شد.»
این بیان، در دوره ای که دنیای غرب در تجارت خون، با لگدکوب کردن انسانیت و عدالت، به رنج و شکنج ایران و ایرانی پوزخند میزند، مایه غرور و افتخار مردم ایران است. این کلمات و جملات نه تنها نشان از عزم و اراده انقلابی برای نبرد بی امان با رژیم ددمنش آخوندی دارد، که شرکای خارجی او را هم، در سیاست ننگینشان به چالش می کشد.
اتفاقا تاثیر کلام خانم مریم رجوی در صحبتهای مهمانان خارجی خود را بارها نشان داد و آنها را بیشتر با مقاومت مردم ایران پیوند داد. بسیاری از حقایقی که ناگفته مانده بود، در سخنان وزیر سابق امور خارجه فرانسه آقای برنارد کوشنر خطاب به متحد کننده و نقطه وصل این مجامع، خانم مریم رجوی به درستی بیان شد. او تروریست نامیدن مجاهدین توسط دولتهای غربی و طبیعتا دولتی که او چند سال در آن سمت مهمی داشت را، تحلیلی غلط خواند و از مجاهدین و مقاومت و جمعیت حاضر پوزش خواست. او نشان داد که همچون گذشته یاری رسان انسانهای رنجدیده و تحت ستم است. این پوزش خواهی در نوع خود کم سابقه است. در وادی سیاست و قدرت، وقتی فاجعه ای انسانی رخ می دهد، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت آن، امری رایج است.
«فرنچ داکتور» با کلماتی بسیار ساده، تاسف خود را در میان فریادهای قدردانی جوامع ایرانیان بیان کرد. او همچنین با خشمی از سر درد، فریاد برآورد که: چگونه می توان تحمل کرد که این نمایندگان قلابی «آسمان» نمایندگان حقیقی «زمین» را سرکوب کنند. و در خاتمه حمایت خود را از مریم رجوی با بیان اینکه «شما افکار عمومی مردم ایران را نمایندگی می کنید و ما هم از شما حمایت می کنیم». اعلام کرد.
مثل هر پدیده جدید که رو به مقاومت مردم ایران و مجاهدین خلق دارد، این گردهمایی هم توجهات را جلب و سئوالاتی چند را مطرح نمود. بعضی از سئوالات عبارتند از:
- آیا مجاهدین بار دیگر «فیلی» هوا کرده اند و با سازماندهی متفاوت هواداران خود قصد جذب بیشتر جوانان ایرانی در خارج کشور را دارند؟
- آیا این حرکت که در ماهیت، یک حرکت مدنی است، قربانی منافع خاص سیاسی نمی شود؟
- آیا در بطن خود، «دمکراتیک» و «باز» به روی همه باقی خواهد ماند؟
- آیا برگزاری آن توسط هواداران مجاهدین و شورا کار درستی است و بهتر نبود که بطور مستقل تشکیل و از منافع مردم ایران دفاع می کرد؟
- آیا این جوامع که در عرض سی سال گذشته بیشترین بار مبارزه در خارج کشور را حول مقاومت ایران بدوش کشیده اند، در شکل جدید در معرض تهدیدات گوناگون و القائات گمراه کننده، از مسیر خود خارج نمی شوند؟ ...
پاسخ به این گونه سئوالات، خارج از منطقی بودن یا نبودن آنها را در صحبتهای مسئولین انجمنها بخوبی و سادگی دیدیم و شنیدیم.
اولا که به اتفاق، روی حمایت از مقاومت ایران تاکید کردند. بنابراین هر ابهامی که در این مورد به وجود آمده باشد، جواب خود را از مجریان آن گرفته است. آنها می خواهند در بستر مبارزه جاری مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت به سرنگونی این رژیم با تمام دار و دسته هایش کمک کنند.
اینکه این گردهمایی از گروهها و انجمنهای دمکراتیک و طبیعتا «گشوده بر روی همه کس»، تشکیل شده جای تردید ندارد. اینکه آنها منافع خود را با منافع مقاومت برای نجات مردم ایران گره زده اند، محرز است. بنابراین هر کس که بخواهد در «هر حد و امکان» در این مجموعه کار یا فعالیت یا مبارزه کند، باید با معیارهای این جوامع همخوانی داشته باشد. کسی که بخواهد از یک جناح این رژیم در مقابل جناح دیگر حمایت کند و این کار را نه بعنوان یک تاکتیک بلکه به عنوان یک مسیر راه، برای خود ترسیم کرده باشد، در این میان جایی ندارد. این را آن جمع با صدای بلند فریاد کردند.
اینکه چنین تجمعات مردمی، به کمک یک ارگان مشخص سیاسی و سازمانی برگزار شود، نشان از تکامل مبارزاتی آن دارد و نه برعکس. چون مبارزه تشکیلاتی عالی ترین و موثر ترین نوع مبارزه سیاسی است که از هدر رفتن انرژی افراد جلوگیری کرده و به آن جهت می دهد. منافع مردم ایران در این است که بستر و سازمان این مبارزات مشخص باشد تا هرکس بداند چه می خواهد و چه می کند. مبارزه برای سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران با حرکات فردی یا جمعی، بدون پیوستگی به یک تشکیلات سازمانده، تلف کردن وقت و انرژی است و بجایی نرسیده و نمی رسد. کنوانسیون مجامع ایرانی با این گردهمایی به روشنی اعلام کرد که در صدد کار متمرکزتر تشکیلاتی است و از مبارزه ناپیوسته و در نتیجه محدود خود و همفکرانش فاصله گرفته و قصد ارتقاء آن را دارد.
در یک جامعه دمکراتیک و مردمی، نادیده نیست که نهادهای مدنی و مستقل شکل می گیرند و هرکدام به اعتبار هدفی که برای خود در نظر گرفته اند، حرکت می کنند. این نوع تلاشها و اجتماعات از اصول اولیه یک دولت دمکراتیک است که احتیاج به وابستگی به تشکیلات خاص سیاسی ندارد و در مورد آن از کسی اجازه گرفته نمی شود و کسی هم بازخواست نمی شود. تصمیم به شرکت یا عدم شرکت افراد آن در ارگانها و سازمانهای سیاسی یا حتی دولتی، بر عهده خود آنان و بر اساس ضوابط تعیین شده جمعیتشان است. در حال حاضر بدلیل وجود یک مساله حیاتی تر یعنی «سرنگونی» رژیم ضد دمکراتیک و مانع اساسی رشد و توسعه سیاسی و اجتماعی، جوامع ایرانیان، هم و غم خود را برای جلب نیرو به مقاومت استوار کرده اند. آنها مسلما در ایران دمکراتیک فردا هر کدام در رشته های مورد علاقه، مبارزه مستقل خود را با دنیایی تجربه محقق خواهند کرد. لازم به تاکید نیست که کوران مبارزاتی فعلی، جوانان را هم از نظر فکری و هم عملی به انسانهای موفقتری در این عرصه ها تبدیل خواهد کرد.
در رابطه با خطرات مختلفی که یک تشکیلات «باز» را تهدید می کند، هیچ ابهام و کج فهمی وجود ندارد. یا حداقل تا این لحظه در این میان دیده نشده است. تاکید شرکت کنندگان و بخصوص تاکید خانم مریم رجوی بر پشتگرم بودن به این «ارزش» که به آن «مقاومت سازمانیافته مردم ایران برعلیه رژیم» گفته می شود، اگر به صورت جدی توسط این جوامع یا نیروهای انسانی تازه ای که به آن می پیوندند، رعایت و اجرا شود، وقوع این خطرات را بسیار کم می کند و دست بازتری به فعالان آن می دهد. نسل جوانی که به این حرکت می پیوندند، مسلما تحت القائات و فریبکاری عوامل فعال رژیم در خارج کشور قرار دارند. برای واکسینه کردن خود و منزوی کردن عوامل رژیم که برای انهدام این حرکت «دمکراتیک» به میدان آمده اند، عمل انقلابی، همان پشتگرمی و اعتماد و امید به «مقاومت سازمانیافته مردم ایران» و ارتقاء ارزشهای جهان شمول آن است.
3اسفند 1392( 22 فوریه 2014 )