من عمیقا معتقدم، این خودفروختگان و متعفن ترین افراد ارزش وقت گذاشتن ندارند چرا که آنها گوش بفرمان دشمن جنایتکاری هستند که همه چیز را به نابودی کشانده است واینها هم برای خدمت به دشمن کار اصلی اشان تضعیف اپوزیسیون به نفع رژیم سرپا جهل و جنایت است. پستی شان در حدی است که من آنها را به کرمهایی که در معده خونبار آخوندهای آدمخوار جا گرفته اند و از طریق این معده متعفن خون مردم را میمکند و استفراغات دشمن را باز نشخوار میکنند تشبیهشان میکنم....
دوستانم گفتتند: الان کر هماهنگی آغاز شده و باید عکس العمل دشمن را بدانی که چقدر از فیلمی که در حال درست کردنش هستی دچارترس وحشت شده و تشویق خواهی شد که داری کار درستی میکنی......
من نه به معجزه و نه چیزهای خارق العاده اعتقادی ندارم اما باور کنید با وجود بیماری دردآوری که داشتم ،حالم از خواندن این اراجیف بهتر شد و بر خود افتخار کردم که خوب به خال زدم و عزم جزم کردم که این فیلم را با هر مشکلی که سر راهم قرار بگیرد به سر انجام برسانم.
خوشبختانه شخصیتهای آزادیخواه متعددی مرا در این راه حمایت کرده اند ورژیم از این بابت هم بسیار خشمگین است وهتاکی را علیه آنها هم شروع کرده است. آری اتحاد و همبستگی ماست که دشمن تاب تحملش را ندارد و در این نقطه اهمیت اتحاد آزادیخواهان مشخصتر میشود و نشان میدهد تنها راه نجات ایران از این جرثومه های پلید و پست که هیچ چیزی جز سلاخی حقیقت و انسانیت نمی شناسند اتحاد است، اتحاد است اتحاد...
من برای هر کس با هر عقیده و مرامی که مدافع آزادی، کرامت انسانی و عدالت است احترام قائلم و اگر کسی از مبارزه به هر دلیلی خسته شد را هم میتوانم بفهمم اما کسی که جبهه عوض میکند ودر ضدیت با اپوزیسیون اصلی که در صحنه فعال است وجانفشانی میکند، به دشمن میپوندد دیگر برای من قابل احترام و تحمل نیست و حاضر نیستم با هر سابقه دوستی با آنها در ارتباط باشم. من همچنانکه سالها پیش در مقاله ایی نوشتم آنها را منفور تر از شکنجه گران و قاتلان رژیم میدانم. من معتقدم به هر کس و هر جریانی میتوان انتقاد کرد، اما زدن مارکهایی که نشانه از دشمن دارد و همه دروغ وعاری از حقیقت وبنابراین قابل اثبات نیست، کاری بس خیانتکارانه میباشد و برای پاسیو کردن توده های مردمی است که زیر ستم وسرکوب آخوندها له میشوند. به این جهت من معمولا به این مزخرفات و یاوه ها تا آنجا که علیه خودم گفته میشود اهمیتی نمیدهم. برای من وقتم سرمایه بسیار بزرگی است که دوست دارم در اختیار مبارزه جدی و در اختیار ستمدیدگان قرار دهم. تنها و تنها از این طریق میتوانم احساس انسان بودن داشته باشم. در حالیکه احساس تعهد روی روشنگری درباره خطرناکترین پدیده تاریخ بشری یعنی فاشیسم مذهبی حاکم برایران را میکنم واقعا سرکله زدن با دست پروردگان دسته چندم وزارت اطلاعات اتلاف وقت است!
البته هدف این خود فروختگان از نوشتن این لاطائلات و فحاشی ها این است که من از مسیر اصلی ام دور شوم ودست از مبارزه فرهنگی با دشمن غدار و دزد همه چیز مردم و کشور مان بردارم.
اینان که دست گوبلز را در دروغ های بزرگ و اوج وقاحت بسته اند هدفشان کند کردن مبارزه علیه رژیم و لجن پراکنی علیه هرکسی است که اهل جنگ با رژیم میباشد.
به این جهت ، من هم این مقاله را نه برای این کرمهای خونخوار در معده دشمن ، بلکه برای هموطنانم مینویسم که با روشهای دشمن آشناتر شوند.
سال های پیش فردی که هنوز دگردیستی کامل را برای چرخش به سمت رژیم، شروع نکرده بود و او را دوست خود میدانستم با چند سئوال مشخص آچمز کردم و او که هیچ جوابی نداشت تصدیق کرد و فقط دلخوری های شخصی اش مانده بود. دلخوری هایی که در طول سالیان تبدیل به یک غده چرکین سرطانی شد و او را به ناکجا آباد ساخته شده رژیم و وزارتش فرو برد.
در آنزمان از او پرسیدم اگر دعاوی دشمن علیه مقاومت ما درست است، اولا چرا این چند هزار نفر(اشرفی)همچنان این انضباط آهنین را دارند، مگر میشود در زمانیکه اینها در محاصره اند کسی را به زور نگهداشته و شکنجه کنند و او همچنان مبارزه کند؟ ثانیا با وجود دستگاه قضائیه در کشورهای مختلف اگر اتهاماتی که به مجاهدین میزنند حقیقت داشت چرا جرئت نمیکنند به خاطر این اتهامات ازآنها شکایت کرده و انها را به دادگاه بکشانند؟مگر دولتهای اروپایی وآمریکا و مهمتر خود رژیم برای نگه داشتن مجاهدین در لیست تروریستی مصر نبودند؟ اگر مدرک جدی داشتند چرا نتوانستند آنها را محکوم کنند. پس همه اش دروغ و ساخته پرداخته وزارت اطلاعات است. این فرد که حالا دگردیسی اش کامل شده در آنزمان منطقی بودن استدلال مرا تصدیق کرد، اما بعدها خودش به بازنشخوار حرفهای وزارت اطلاعات برای آماده سازی قتل عام در اشرف و لیبرتی پرداخت.
از این فرد در آنزمان پرسیدم آیا مبارزه در این شرایط که اشرفیها خلع سلاح هم شده اند سخت ترنیست؟ و او تائید کرد که هست، وبعد برایش گفتم به نظر من جدا شدن هرکس در این شرایط سخت و طاقت فرسا چیز عجیبی نیست وعجیب مقاومت کسانی است که اینطور جانانه ایستاده اند ولی چرا از کل کسانیکه که از همین مجاهدین جداشده اند فقط اندک افراد این اتهامات سخیف و بدور از واقع را میزنند و بقیه اشان درهمین خارج کشور بدون اینکه تحت هیچ فشاری باشند از طریق شرکت در فعالیت های ضد رژیم ودر چارچوب همین سازمان نشان میدهند که به راه آنها وفادارند؟ آیا دشمن با این همه امکانات کسی را نمیتواند بخرد؟. او تإیید کرد که که وزارت بی کار ننشسته است و هر کاری که از دستش بر بیاید بر علیه دشمن اصلی اش یعنی مجاهدین میکند ومنجمله تعدادی را مزودر خودش میکند.
اما ای وای که همه این دیالوگها و منطق آنروزها، فراموش شد و این فرد دگردیسی شده تمامی وجود و افکارش را در اختیار آخوندهای ضد بشریت قرار داده تا مبادا آنها سرنگون شوند، چرا که میترسد که با سرنگون شدن آخوندها ، ماهیت خود و خنجرهای زهرآگینش عیان شود.
واقعیت این است که من بعد از خواندن دقیق لاطائلات رژیم علیه فیلمی که در حال ساختنش هستم برایم ثابت شد که رژیم و وزارت اطلاعاتش خوب اهمیت فیلم مرا که مستقیم به آنها مربوط میشود گرفته اند ومیفهمند با خلق یک فیلم مستند درمورد پیدایش و تولد ترور چه جوی علیه آنها برانگیخته خواهد شد و چطور سیاست که مماشات که حیات رژیم به آن وابسته است زیر ضرب خواهدرفت.
برخلاف چرندیات این خائنین (که من آنها را کرم های حریص در معده خون آشامان ایران و منطقه مینامم) من در این فیلم از هیچ کسی فرمان نگرفته و به هیچ چیزی بغیر از حقیقت و وجدان خودم التزامی ندارم. این فیلم سالهاست با من است و من بیش از چندین هزار صفحه تحقیق در مورد آن بعمل آورده ام، هر چند که برای من یاری خواستن از دوستانم چه بصورت فردی و چه سازمانی نه تنها عیب و ننگ نیست بلکه افتخار نیز میباشد که از رفیق، دوست و همسنگرم برای هدفی که دارم پول در خواست کنم. اگر مزدوران رژیم که بارها افشا شده است پول مکیدن خون مردم ایران را ازاو میگیرند برای ما که سرمایه ایی بغیر از شرافت مبارزاتی و حقیقت هیچ چیز نداریم باعث افتخار است که از دوستان وهمرزمانمان در یک کار مبارزاتی و فرهنگی به طرق مختلف مدد بخواهیم. ننگ بر خائنینی که تنها هدفشان نگه داشتن وضع موجود برای هشتاد ملیون ایرانی است.
اما در ورای این پستی ها، خونخواران گوش به فرمان ولی فقیه، مزدوران رژیم جهل و جنایت به این جهت از درست شدن فیلم «تولد ترور» همچون اربابشان خامنه ای جنایتکار به وحشت افتاده اند که از تإثیرات چنین آثاری باخبرند وسابقه فیلم قبلی من « ردپای ترور» که در سالهای تحقیق و بررسی دادگاه میکونوس درست شد را میدانند و واقف هستند که تاثیر آن روی رأی دادگاه میکونوس چه بود. همان دادگاهی که خامنه ایی، رفسنجانی، ولایتی، فلاحیان، محسن رضایی را به عنوان عاملان قتل نه تنها برای قتل در رستوران میکونوس بلکه برای فرمان قتل ایرانیان مخالف در اروپا محکوم شناخت و به یاد دارند که بعد از حکم آن دادگاه، سران این رژیم دیگر نتوانستند از ایران خارج شوند، چرا که حکم جلبشان از طرف اینترپل صادر شده بود.
حال با در نظر گرفتن دادگاه رفیق حریری و پی گیری انفجارات گذشته در لبنان و عربستان و در آرژانتین معلوم است که ساختن چنین فیلم مستندی چقدر برای رژیم گران تمام میشود بطوریکه خواب را از چشمانش ربوده و به مزدورانش فرمان حمله علیه مرا صادر کرده است.
بدنیست باطلاعتان برسانم که بعد از نمایش فیلم« ردپای ترور» از تلویزنهای آلمان و فرانسه ، آرته و ان دی آر ، رژیم سفرای دو کشور اصلی اروپایی و طرف حساب تجاری اش یعنی آلمان و فرانسه را احضار کرد و شدیدا به آنها اخطار داد و خواستار توقف همکاری من با تلویزیونهای این دو کشور شد. در آن زمان روزنامه های اصلی رژیم بر علیه دادگاه میکونوس و برعلیه فیلم رد پای ترور که کلا مدارک و اسناد محکمه پسند و از نظر حقوقی کاملا روشن ارائه کرده بودند مقالات زیادی نوشتند. دادگاه میکونوس در شهر برلین در کنار تحقیقات سه ساله و نیمه اش، این فیلم را سندی بسیار محکم ارزیابی کرد وهمانطور که نوشتم اصلی ترین سران این رژیم به جرم شرکت در ترور محکوم ساخت.
همان زمان زوزه های رژیم و عواملش درلباس های مختلف از جمله لباس روشنفکران باصطلاح چپ در رسانه های اروپایی گوش فلک را کر میکرد، همان زالوهای روشنفکری که امروزه از روحانی شیاد و جنایتکار حمایت میکنند آنزمان با آمدن خاتمی به چشم مردم خاک می پاشیدند و در تئوریزه کردن سرکوب جلادان حاکم وتیز کردن تیغ آنها برگردن قربانی فعال بودند و البته حربه اصلی آنان سلاخی حقیقت و بنیادهای مقاومت در برابر ظلم و ستم آخوندی بود. همین به اصطلاح روشنفکران در آنزمان به فرمان رژیم با نوشتن نامه های فراوان وزدن انواع واقسام از پخش مجدد فیلم ردپای ترور که دوبار پخش شده بود ولی قرار بود حداقل 11 بار تکرار شود، جلوگیری کردند. آنها به دولت مردان پرطمع غربی هشدار دادند که پخش فیلم من باعث قطع معاملات پرسود اقتصادی اشان خواهد شد.البته دول غرب با ارجحیت دادن به منافع اقتصادی در مقابل آخوندهای تروریست ضررکلانی کردند وجهان را با تراژدی 11 سپتامبر و تبعات بعدی آن مواجه ساختند.
متإسفانه سیاست مماشات غرب در مقابل جانیان حاکم برایران، برای مردم ایران ومنطقه وکل دنیا بسیار فاجعه بار بوده است. دردهای بیکران مردم منطقه ،وجان باختن صدها هزار انسان بیگناه نتیجه این سیاست غلط درمقابل آخوندها است.
حالا مزدوران تعذیه شده از خون مردم قلم بدست میگیرند و مرا بخاطر حرامزاده خواندن مالکی که ثمره سیاست بسیار حماقت بار آمریکا و نزدیکیش به رژیم خامنه ائ است مورد حمله قرارمیدهند،
حقیقت این است که اینان همچون خفاشان فقط در تاریکی مطلق میتوانند به حیاتشان ادامه دهند.تحمل کوچکترین نوری را ندارند. با ساده ترین روش ها میتوان مزدور بودن اینان را تشخیص داد. اینان که ناگهان با فرمان اربابشان در وزارت اطلاعات از لانه های تنگ و تاریکشان دست به قلم شده اند و به بهانه عضویت من در شورای ملی مقاومت و همکاری من با اصلی ترین گروه اپوزیسیون که دوست و دشمن آنها را اصلی ترین و جدی ترین اپوزیسیون سرنگونی طلب میدانند مرا به رگبار دروغ واتهام بسته اند. من به اینها میگویم که بروید به خونخواری ادامه دهید ولی بعد از سرنگونی مجبورید جواب خیانت ها وجنایتهایتان را در دادگاههای بین المللی بدهید.
جهت اطلاع هم میهنان عزیز این نکته راهم میخواستم یادآور شوم که زمانی که فیلم رد پای ترور را میساختم رژیم که از ساختن یک فیلم بر علیه اش مطلع شده بود با عجله در اواسط درست کردن این فیلم یکی از نزدیکان من که اصلا آدم سیاسی نبود را سراغم فرستاد وبه او آموزش داده بود با تعریف و تمجدید از کارهای هنری ام مرا تشویق به همکاری با رژیم در ازای یک رشوه 6میلیون دلاری کند. من که بدرستی فهمیدم جریان چگونه است، هنوز این فرد آشنا پیشنهاد رژیم را تمام نکرده وسخنش پایان نیافته بود نتوانستم بنشینم و از شدت عصبانیت بلند شدم و فریاد زدم: « توهرچند به عنوان مهمان من آمدی ولی چون داری دشمن مردم ایران را نمایندگی میکنی دیگر مهمان نیستی و من با فرستادگان رژیم هیچ صحبتی ندارم - بین من و رژیم دریا دریا خون و رنج و شکنج قرار دارد و با هیچ مبلغی با این رژیم سر آشتی ندارم......................»
به نظر من رژیم وعواملش با حمله به من سه هدف دارند:
یک: ساکت کردن من در مورد عامل اصلی مصیبتها مردم ایران رژیم که شخص خامنه ای است.
دو:ساکت کردن من درمورد سیاست ننگین مماشات که یکی از تعیین کننده ترین فاکتها برای استمرار حکومت جهل و جنایات و ادامه تروریزم در منطقه خاورمیانه و جهان میباشد.
سه: ساکت کردن من در مورد نقش اصلی سازمان مجاهدین در افشای عملیاتهای تروریستی و نقض حقوق بشر و برنامه اتمی این رژیم،
چون حضور فعال مجاهدین در صحنه داخلی و بین المللی برای رژیم مشکل بود و نبود بوجود آورده است. رژیم میداند و هزاران بار اعتراف کرده از کجا وحشت دارد و به خاطر کارهای مؤثر مجاهدین ،توپخانه لجن پراکنی اش را علیه مسئول شورا، رئیس جمهور منتخب شورا و سازمان مجاهدین خلق نشان دهد مستمر به کار میبرد واین کرمهای متعفن عوامل اجرائی اش هستند.
در پایان میخواستم متذکر شوم که برخلاف ادعای همدستان ومزدوران و عناصر وزارت اطلاعات رژیم جهل وجنایت ، این فیلم یک سفارش از طرف مجاهدین و رهبری آن نبوده است. من به دلیل شرایط دشواری که مقاومت درآن قرار دارد، نه تنها از سازمان مجاهدین کمکی درخواست نکرده ام بلکه از همه دوستان خواسته ام آن بخش از کمکها را به هیچوجه از سازمانهای سرنگونی طلب مثل مجاهدین کم نکرده و به من بپردازند. اما مسلم است که من از هر سند و امکان از جمله اطلاعات عمیق، معتبر و محکمه پسند که مجاهدین به من بدهند استفاده میکنم و به این مبارزه فرهنگی، در جهت افشای این پلیدترین پدیده تاریخ بشری و البته و صد البته برای پایان دادن به رابطه و مذاکره با این رژیم و در نتیجه تقویت همه جریانهای سرنگونی طلب که به اعتقاد من سازمان مجاهدین در نوک پیکانش بوده و میباشد افتخار میکنم.
به امید اتحاد همه نیروهای ملی، مردمی جهت سرنگونی آخوندهای جنایت کار و پایان دادن به مصیبتهای مردم ایران و منطقه