حسین یعقوبی: رزمگاه لیبرتی در آینه دوست و دشمن

مسیر حرکت تمامی جنبشهای آزادیبخش اصیل، بدون استثناء و به صورت اجتناب ناپذیری از میان سختیها و آزمایشات سهمگین میگذرد. علم و تاریخ اجتماع همیشه صادق ترین گواهبر این تقدیر مشترک همه مصلحین و انقلابیون پاکبازی که برای "تغییر جهان" و نه تنها "تفسیر آن" عزم جزم کرده اند، بوده و خواهد بود.

و امروز در امتداد شکوهمند مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی، نگاه مردم ایران به رزمگاه لیبرتی, یعنی صحنه هماوردی فرزندان آزادی ستانشان با قاتلان حاکم بر میهنمان معطوف است. اینکه شیوه مبارزه و مسیری که در راستای آن طی میگردد، به طور عام انتخابی نبوده و همیشه از طرف دشمن به انقلابیون تحمیل میگردد, امریست شناخته شده و بی نیاز از هر گونه توضیح. اساسا حضور مجاهدین در عراق، و اکنون پس از گذار از تند پیچ های حوادث در لیبرتی نیز، نه به میل خود، که ناشی از برآیند موءلفه های نبرد بی امان آنها با یکی از سفاکترین رژیم های سرکوبگر تاریخ میهنمان از یکسو و تسلیم ناپذیری وعدم عافیت جویی آنان از طرفی دیگر میباشد ولاغیر. بنابر این بدون در نظر گرفتن این مهم اساسا هر گونه تحلیلی در این رابطه، اگر مغرضانه نباشد، بی تردید ریشه در عدم درک درست و اصولی از روند قضایا دارد.
نتیجه اینکه پایداری مجاهدان اشرفی در زندان لیبرتی ادامه بلاوقفه همان نبردیست که شیپور آن در ٣٠ خرداد١٣٦٠نواخته شد و تا سرنگونی نظام سراپا فساد آخوندی ادامه خواهد داشت. بدین خاطر است که رژیم ملایان ثبات و عدم ثبات موجودیت خود را تابعی از کیفیت حضور و یا عدم حضور مجاهدین در صحنه سیاسی میداند، که این خود بهترین گواه بر درستی نقشه مسیری است, که مجاهدان آزادی در پرتو رهبری بی همتایشان برگزیده اند.
بعد از تهاجم نظامی آمریکا و متحدانش به عراق و روی کار آوردن عوامل و دست نشاندگان رژیم آخوندی در عراق، ملایان نابودی مقاومت را که همیشه جزء اصلی ترین الویتهای آنان بود، این بار در دو ریل موازی پیش گرفتند:
الف- سوء استفاده از شرایط بوجود آمده در عراق و تمام کردن کار مجاهدین از طریق تشدید تها جمات و ضربات نظامی توسط دست نشاندگان خود در سپاه قدس و بدر در عراق.
ب - بکار گرفتن عوامل و خائنین خودفروخته به وزارت اطلاعات در پوش دلسوزی و نجات ساکنان اشرف جهت زمینه سازی وتوجیه کشتار مجاهدین.
حملات جنایتکارانه مزدوران رژیم در عراق در ٦ و ٧ مرداد ١٣٨٨، ١٩ فروردین ١٣٩٠ و قتل و عام وحشیانه مجاهدین در ١٠ شهریور ١٣٩٢و چندین رشته عملیا ت موشکباری در لیبرتی تنها بخشی از طرحهای جنایتکارانه رژیم در نابودی و متلاشی کردن تشکیلات مجاهدین میباشد.

فشارهای ناشی از کارزار بی وقفه جهانی مقاومت در دفاع از حقوق مجاهدین در اشرف و لیبرتی و حمایت افکار عمومی جهانی از این حقوق مشروع، اگر چه نتوانست از تهاجمات نظامی مزدوران رژیم بر علیه مجاهدین جلوگیری کند، ولی دست بستگی هایی را - هر چند به طور نسبی- به رژیم و عوامل آن در عراق تحمیل نمود. از این جهت وزارت اطلاعات رژیم تمام تلاش خود را به کار گرفت تا این دست بستگی را با گشاده دستی عوامل خارج کشوری خود جبران کند.
به راه انداختن شوهای مختلف مزدوران وزارت اطلاعات تحت عنوان “کمپین“ ویا ”اعضای سابق مجاهدین“ و یک موج تنفر برانگیز شیطان سازی از مجاهدین و حتی بکار گیری تمامی ظرفیت های دیپلماتیک رژیم آخوندی جزئی از همین تلاشهای نامرئی بخش نفاق وزارت بد نام اطلاعات بوده و هست. تشبثات رذیلانه رژیم در این زمینه، با هدف استرتژیک نابودی تشکیلات مجاهدین در دو جهت مخالف هدایت میشود:
1-ریختن اشک تمساح برای ساکنان لیبرتی به منظور سوء استفاده از عواطف خانواده های رزمندگان مستقر در لیبرتی. و مقصر دانستن رهبری مجاهدین در جلوگیری از انتقال آنها از عراق
2- به کارگیری تمام امکانات دیپلماتیک و امنیتی برای خنثی کردن راه حل ها و تلاش های مجاهدین جهت باز اسکان مجاهدان لیبرتی در کشورهای امن.
در زیر تنها به دو نمونه از دهها مورد اقدام رژیم آخوندی و مزدورانش در این رابطه اشاره میگردد.
در شرایطی که مجاهدین و مقاومت ایران به طور خستگی ناپذیری همه ظرفیت های خود را برای حفظ جان رزمندگان آزادی و انتقال آنها به کشورهای امن بکار گرفته اند وحتی آن تعداد از رزمندگانی که تاکنون توسط بعضی از کشورها پذیرفته شده اند، حاصل همین تلاش بی وقفه بوده ولاغیر، رژیم آخوندی از طریق عوامل و مزدوران خود چنین وانمود میکند، که:
"... آنان ( رهبری مجاهدین)  قاب عکس ها را در انبارها آماده کرده بودند تا ساکنان اشرف و لیبرتی را در پای خط نادرست ماندن به هر قیمت در عراق به بهانه مقابله با بنیاد گرایی رژیم، تک به تک قاب گرفته و به لیست خونین خود اضافه و روی این خونها " سیاست بازی" کنند."
به موازات این خط خائنانه، رژیم دستگاه دیپلماسی خود را به کار گرفته تا با شانتاژ و فشار، کشورهایی را که در اثر تلاشهای مستمر هواداران مقاومت مایل به پذیرفتن ساکنان اشرف و لیبرتی هستند, از این کار منصرف کند.
محمدحسن آصفری عضو هیأت‌رئیسه کمیسیون امنیت ملی مجلس رژیم:« ما با پادشاه اردن در همین زمینه مذاکره داشتیم. درخصوص درخواست منافقین برای ایجاد پایگاه در اردن، خواستار آن شدیم که این کشور اجازه ندهد روابط دو کشور با دادن پایگاه به منافقین سرد و تیره شود.» (1)
اینگونه تمهیدات مذبوحانه توام با تهدید رژیم آخوندی، چه به طور رسمی از طریق مقامات رژیم و یا توسط مزدورانش در انجمن های پوششی وزارت اطلاعات در کشورهای اروپایی  منجمله در آلمان از چنان گستردگی برخوردار بود، که آقای گرهارد باوم از شخصیت های خوشنام سیاسی و وزیر کشور اسبق این کشور در مصاحبه ای با روزنامه "کلنر اشتات آنسایگر" شدیدا به این موضوع اعتراض کرد و به مقامات اداره خارجیان شهر کلن نسبت به نفوذ عوامل وزارت اطلاعات رژیم هشدار داد.
و اما سخنی، نه خطاب به آلت دستان دون پایه جلادان حاکم بر میهنمان, که برای نسل جوان تشنه آگاهی. پیشتازان مجاهد خلق از همان ابتدا هم برای سیر و سیاحت به عراق نرفته بودند. آنان رفته بودند تا در رکاب رهبر فداکار خود " آتش افروزند بر کوهستانها" و این راه را در اوج آگاهی و اختیار انتخاب کرده بودند. درک رزمندگان مجاهد خلق از آزادی- بر خلاف این پادوهای رژیم - درعالی ترین تبیین آن، یعنی شکستن بن بست ها و جبرها و هر آنچه که مانع و سد جنگ انقلابی و آگاهانه آنان با رژیم فاسد آخوندی باشد، میباشد
از این رو خطاب به همه عناصر مفلوکی که پرچمداران آزادی در لیبرتی را افراد نابالغ وصغیر پنداشته و برایشان "کمپین " به راه میاندازند, باید گفت:
بهتر است تا دیرتر نشده در فکر نجات خود از لجنزار همکاری با ماموران گمنام وزارت اطلاعات باشید، چرا که در فردای آزادی ایران زمین به دست پرتوان پیشتازان مجاهد و تابیدن خورشید رهایی خلق از دماغه دماوند،
"هر غبار راه نفرین شده نفرینت می کند(2) "
اسفند ١٣٩٢
از "مرکزهمگراییمهاجرانایرانی" (اشتوتگارت – آلمان)
خبرآنلاین (رژیم) -24/01/2014http://khabarfarsi.com/ext/7997578    (1)
وام گرفته از کلام زیبای شاعر بزرگ, شادروان احمد شاملو    (2)