ساندرو ساباتینی: در قبال ملاهای ایران، در غرب چه چیزی تغییر یافته است؟

سی و پنج سال از از روی کار آمدن مصیبت بار ورود خمینی به تهران میگذرد. سالهای زیادی از آن روزهای تاریخی و استثنائی گذشته است. خیلی چیزها نیز در دنیا تغییر کرده است، اما روابط غرب با جمهوری اسلامی تغییر نکرده است.

اگر رژیم تهران در سطح دیپلماتیک مانند ماه رفتار کند، از یک طرف چهره وحشی اش را نمایان کند و از طرف دیگر آنرا پنهان کند، دولتهای اروپایی و امریکایی همچنان با مدارای این فریب راه مماشات را درپیش میگیرند.
اولین مسئولان برسمیت شناختن مشروعیت بین المللی دولت حسن روحانی دیپلماسی ها و به اصطلاح، دموکراسی های بزرگ هستند، که در راس آن ها ایالات متحده آمریکا و وزیر امور خارجه آن جان کری میباشد.
چرا دولتهای اروپا و آمریکا از مساله انسانی سوریه بخصوص نقض حقوق بشر که از طرف اسد اعمال میشود (که تا چندی پیش از متحدان آنان به شمار میرفت) خیلی خشمگین میباشند اما حتی یک حرکت کوچک علیه جنایات مستمری که در این 35 سال از طرف خمینی و جانشینهای او صورت گرفته، انجام نداده اند.
هیچ کلامی درباره صدها هزار زندانی سیاسی بی گناه و دهها هزار اعدام شنیده نشد.
گناهکاران این سکوت فقط دولتها نبودند بلکه مطبوعات بین المللی نیز در آن سهیم هستند چرا که در مورد ایران تنها خواسته های دولتهایشان را منعکس کرده و میکنند.
رژیم ملاها از سال 1979 تا کنون بی محابا به زندانی کردن، شکنجه و اعدام هزاران زندانی سیاسی و مخالفان رژیم پرداخته است. زنان و مردان آزاده، دانشجویان، روشنفکران، سیاسیون، سندیکالیستها، مذهبیون بردار، اقلیتهای قومی و مذهبی، اساتید دانشگاهها، هنرمندان و..... هر کسی که موافق رژیم نباشند، شمنان نظام به شمار می آیند و نهایتاً محکوم به مرگ هستند.
تنها جریانی که همواره شجاعانه بر علیه رژیم آیت الله ها و برای آزادی ایران مبارزه میکند، شورای ملی مقاومت ایران است، یک دولت مشروع در تبعید و نقطه امیدی برای تمام دموکراتهای ایرانی. شخصاً میتوانم، به اعتبار تجربه ام از زمانهای دور، شهادت بدهم تأثیر عملکردهای شورای ملی مقاومت ایران و بطور خاص تلاشهای بزرگ و فراوان رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی که دراین سالها تبدیل به یک شخصیت بزرگ سیاسی شده است، قادر است تمایلات و توافقات متنوع همه ایرانیانی را، چه در خارج و چه در داخل کشور، که در برابر رژیم ملا ها تسلیم نمیشوند را گرد هم جمع کند.
دولتهای غربی متوجه نیستند که این رژیم بی رحم تر از روبسپیرRobespierre)) در دوران انقلاب فرانسه است. رژیم تهران تنها و تنها با سرکوب و اختناق بر سر پا مانده است،
اکثریت قاطع مردم ایران آزادی میخواهند، خواهان پایان دادن به استبداد مذهبی اند و آرزوی زندگی مرفهی را دارند، همان چیزی که ملاها همیشه آنرا نفی کرده اند.
دولتهای غربی نزدیک بین و بطور باور نکردنی کند ذهن هستند. برای اندک امتیازهای اقتصادی اینچنین برای حفظ رژیمی ستم کار، مذهبی و دیکتاتور تلاش میکنند و اینطور رو در روی مردم ایران قرار میگیرند.
مگر به نفع امریکا و اروپا نیست که با یک ایران آزاد روابط دیپلوماتیک و اقتصادی داشته باشند، ایرانی که درب هایش (نه مانند امروز که همه معاملات براساس روابط شخصی و زد و بندها صورت میگیرد) برای سرمایه گذاریهای خارجی که منافع هر دو ملت را تأمین باز باشد؟
البته دراین صورت ورود شرکتهای امریکایی و اروپایی و.... موجب حل بحران اقتصادی، صنعتی بین المللی میشود و نفوذ شرکت های چینی دوست ملاها را محدود میکند.
ایتالیا یکی از کشورهای اروپائی است که در حمایت از یک ایران آزاد به دلایل ذکر شده منافع زیادی خواهد داشت. اما دولت ایتالیا امروز چه راهی را میرود؟ از حسن روحانی که دستانش به خون مردمش آلوده است حمایت میکند. کسی که از مهره های فعال و شریک همه جنایات آیت الله ها بوده، و با فریبکاری خود را رفرمیست معرفی میکند.
سفرهای اخیر وزیر امور خارجه ایتالیا خانم اما بونینو EMMA BONINO و وزیر میراث فرهنگی آقای ماسیمو برای MASSIMO BRAY به ایران، این را ثابت میکند. اولی که از فعالان برجسته جهانی برای دفاع از حقوق بشر و حقوق مدنی است چادر تحمیلی حسن روحانی را به سر کرد بدون اینکه اشاره ای به رنج های مردم ایران و زندانیان سیاسی، آنطورکه مردم ایران انتظار داشتند، بکند. دومی هم با کسانی در مورد موضوعات هنری و تاریخی گفتگو کرد که حافظه تاریخی مردمشان را محو کرده و بهائی برای میراث تاریخی کشورشان قائل نیستند.
اما در برابر یک رژیم تروریست و جانی و وحشی مرکب از قاضیانی با شال سبز بر گردن که مثل آب خوردن بهترین فرزندان آن کشور را به اعدام می سپارند چه سیاست خارجی باید داشت؟ چطور میتوان همکاری فرهنگی با کسانی داشت که حتی از درود فرستادن به دانشجویان مبارز بر علیه شاه جلوگیری میکردند؟
به لحاظ تاریخی در فارس قدیم و در ایران جدید آزادی اندیشه همیشه تضمین شده بود و از اینرو جریانهای فلسفی و مذهبی، حمایت از کثرت گرائی عقاید، صلح طلبی، بردباری و بر خوردهای روشنفکرانه سودمند همیشه در جریان بوده اند.
روی کار آمدن ملاها نابودی سریع ارزشهای مدنی، علمی و فرهنگی را برای کشور ایران رقم زد، و این کار با همکاری و مماشات کشورهای غربی که فقط دهان شان را با عبارت حقوق بشر پر میکنند پیشرفته است و اوباما هم دیوانه وار در همین راه دنبال قهرمان دنیا شدن است.
امید بزرگ ایران به اکثریت قاطع مردم آن و فعالیتهای شورای ملی مقاومت ایران می باشد. مردم ایران تاریخ پر افتخارشان را فراموش نکرده اند، با پرداخت بهای زندگی برای سرنگون کردن رژیم مذهبی، تروریستی حاکم و برقراری آزادی در کشورشان مبارزه میکنند. اما امریکا و اروپا بدبختانه هنوز در صف اول برای خوشامد گویی به ملای پیری که از تبعید بر می گشت مانده اند، بدون آنکه متوجه عملکردهایشان باشند.
دکتر ساندرو ساباتینی
DR. SANDRO SABATINI