در این تحولات که با هر ”عینکی“ به آن نظر بیاندازیم، یقیننا نمی توان منکر ”خیزش و قیام“ و همچنین نقش ”بلا منازع مردم“ در تحولات سه ماهه در این کشور نسبت به وضعیت قفل شده سیاسی و اقتصادی و سرنگونی ویکتور یانکویچ گردید. سخن آنکه نظمی کهنه با دستگاهی سرکوبگرطی اعتراضات گسترده و قیام مردمی ضمن از دست دادن تعادل قوا، سقوط کرد و دریچه دیگری برای مردم این کشور بسوی ”زندگی بهتر“ و ”خروج از انزوای بین المللی“ بازگردید. خواسته هائی که در آن ”حاکمیت مردم“ نهادینه شدن ”حقوق بشر“ و آزادی های اقتصادی و سیاسی نهفته است.
بهرحال منظر ورود هر ناظر بیطرفی به روند تحولات در اوکراین بر دو مولفه ”حقوق بشر“ و ”حاکمیت مردم“ استوار است، یعنی همان مولفه هائی که دیکتاتوری حاکم بر ایران را به جد به وحشت انداخته است. مولفه هائی که برای نظام ولایت فقیه ”خط سرخ“ تعریف می شوند و ورود به چنین میدانی برای ما ایرانیان همواره با ”شلاق و شکنجه و زندان و تیرک های اعدام“ مترداف است.
اما آنچه که مسلم است این تحولات و همچنین تحولات مشابهی به مانند اوکراین زمینه های رشد و آگاهی مردم را نه تنها در ایران، بلکه در تمامی منطقه، از عراق و سوریه تا لبنان و مصر و شمال آفریقا فراهم می نماید. مضافا برآنکه در کنار تمامی اینها اکنون ما در ایران مقاومتی سراسری و سازمان یافته در محور سازمان مجاهدین و قهرمانان لیبرتی را نیز داریم. همان بستر مبارزاتی و مردمی و زمینه هائی که اکنون به کابوسی برای دیکتاتورهائی مانند خامنه ای در ایران و عوامل دست نشانده اش مانند مالکی و همچنین بشار اسد تبدیل شده ا ند.
از خط سرخ دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان سخن به میان آمد، جا دارد تا به گوشه های از هراس رژیم آخوندی به این تحولات نظری بیاندازیم. واقعیت این است که در پشت تمامی سکوت معنادار دیکتاتوری طلسم شکسته ولی فقیه و دیپلماسی ”بی طرفی مثبت“، هراسی بی حد و اندازه ازروند این تحولات نهفته است. رژیم آخوندی در کلیت اش تلاش دارد تا این تحولات و نقش و قدرت مردم در ”تغیر“، را کم رنگ جلوه دهد. در این راستا دیپلماسی آخوندی مدعی است که روسیه ، اتحادیه اروپا و آمریکا در این تحولات نقش عمده را ایفا کرده اند و عامدا به ”بدیل“ مردمی در این تحولات ارزشی نمی دهد. یعنی همان سیاست ”پاک کردن صورت مسئله“ که به جای پرداختن به نارضایتی مردمی بعنوان شرط اصلی، عامل خارجی را در هرگونه تغیر و تحولی مبنا قرار می دهد.
در این هراس نهادینه شده در تفکر سرکوبگرانه آخوندی، از وزن و جایگاه مردم به جان آمده علیه فساد، سرکوب، نقض حقوق بشر و همچنین خواسته های استقلال طلبانه و دمکراتیک مردم، اصلا خبری نیست. هراسی که در قدم نخست به شقه و شکاف هرچه بیشتر در درون رژیم راه می برد و در قدم بعدی دما سنجی برای ”جوشش قیام عمومی“ را به نمایش می گذارد. زیرا ولی فقیه بخوبی به ابعاد خیزش مردم وبویژه به ” آتش زدن کاخ“ دیکتاتور بخوبی واقف است و آن را یکبار در قیام های مردم در سال 88 و بخصوص در”روز عاشورا“ به عیان تجربه کرده است. ولی فقیه در این راستا نیز بخوبی نشان داد که راه حل دیکتاتوری مذهبی برای قفل نگاه داشتن جامعه پویا و جوان ایران نیز در همان نسخه سرکوب گسترده با راه اندازی بساط چوبه های اعدام در میادین شهرها، شکنجه، ترور و کشتار نهفته است.
با نگاهی به روند تحولات و موضعگیری های جناح های مختلف در حاکمیت بخوبی بر سر تحولات اوکراین می توان به ابعاد شقه و شکاف در رژیم غرق در بحران آخوندی پی برد. برای نمونه در حالیکه باند رفسنجانی – روحانی از این تحولات استقبال کرده اند و رسانه های وابسته به این باند با عناوینی مانند ”انقلاب نارنجی“ و یا ”روز تاریخی“ در اوکراین نام برده و با نیشخند معنی دار خامنه ای و سیاست های وی را به چالش می کشند، در مقابل باند ولی فقیه همچنان دست به سکوت معنی دار و هشدار به باند مقبل نسبت به این تحولات زده است. برای نمونه آخوند مصطفی پورمحمدی از آمران کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 و وزیر دادگستری دولت آخوند روحانی در این باره ضمن هشدار میگوید: ”عده ای در داخل کشور حال و هوای دیگری دارند و امر برایشان مشتبه شده است. رویدادهای اوکراین در اوکراین روی داده. روزنامه ها نباید نسبت به آن طوری موضعگیر کنند که گوئی یک رویداد داخلی اتفاق افتاده است. بعلاوه باید رنگ نارنجی را از تیترهای خود حذف کنند“. خبرگزاری حکومتی ایسنا 5 اسفند 1392
همچنین گوشه ای از این هراس را پاسدار علی لاریجانی ، رئیس مجلس ارتجاع چنین بیان می کند: ”ما در این قضیه بی نظر نیستیم، اما دلیلی ندارد در هر زمینه ای اظهار نظر کرد و ورود کنیم “. خبرگزاری نیروی تروریستی قدس، تسنیم 4 فروردین 1393
ترجمان این جملات آنکه، ما از قیام مردم در اوکراین حمایت نمی کنیم، اما بدلیل ترس و وحشت از تبعات آن و بویژه در صورت ورود به چنین میدانی، نه تنها خود به این خواسته ها در داخل کشور ضریب می زنیم، بلکه زمینه را نیز برای ”تشدید تحریم ها ی بیشتر و تقابل جامعه جهانی علیه رژیم آخوندی“ آماده می کنیم. لذا اجالتا سکوت پیشه می کنیم!!. متولیان حکومتی بسیار نگران از تبعات بین المللی علیه هرگونه مخالفتی با تحولات در اوکراین نیز می باشند. زیرا هرگونه موضعگیری علیه روسیه در صحنه بین المللی می تواند به ”خراب شدن آوار“ بر سر رژیم آخوندی در مسائل مشترکی مانند ”سوریه و دفاع از دیکتاتوری بشار اسد و منافع مشترک ژئو پلیتیک“ راه ببرد.
از سوی دیگر در حالیکه پاره ای در غرب براین باورند، روسیه با کارت رژیم در مذاکرات اتمی بازی و از آن بعنوان اهرم فشار برای رهائی از تحریمها بدلیل الحاق کریمه به خاک این کشور اسستفاده خواهد نمود، سخت در اشتباهند. زیرا واقعیت این است که در اساس رژیم آخوندی تمایلی به ایجاد فشار بیشتر در مذاکرات اتمی کشورهای 5 بعلاوه یک با خود را ندارد. در این میدان خواسته رژیم نه طولانی کردن روند مذاکرات ، بلکه هرچه سریعتر خاتمه دادن به آن و مالا برداشتن تحریم ها های مالی و اقتصادی است که به تبع آن بتواند به رشد فزاینده نارضایتی عمومی ترمز زده و برای مدتی از بروز ”قیام عمومی“ جلوگیری بعمل آورد. لذا از این منظر که رژیم آخوندی در میان ”چرخ آسیاب“ تحریم ها در حال فروپاشی است، باید به مجموعه تحولات نگریست.
در این رابطه سایت تابناک نزدیک به باند رفسنحانی در تاریخ 23 اسفند 1392 می نویسد: ”حمایت صریح ایران از روسیه در این جریان می تواند به جای تاثیر مثبت، نتیجه عکس به بارآورد و ضمن ترسیم چهره ای سراسر تهاجمی از سیاست خارجی ایران، فشار غرب بر ایران را افزایش دهد“.
بهرحال از هر منظر داخلی و بین المللی که به روند تحولات و قضایا بنگریم، درمی یابیم که دیکتاتوری ولی فقیه در بن بست قرار گرفته است. ذره ای لغزش و موضعگیری یقیننا به مانند جام زهر بین المللی است که بر کالبد بی جان و از رمق درفته نظام آخوندی وارد شده و بحرانی دیگر به بحران های لاعلاج رژیم اضافه خواهد کرد.
8 فروردین 1393