در این راستا نمایندگان بیش از 500 میلیون نفر از اتباع اروپا یکصدا نقض سیستماتیک حقوق بشر، آزادی های بنیادین و روند فزاینده اعدام ها در ایران را شدیدا محکوم نمودند و بدرستی خاطر نشان کردند که: ”در ایران نقض سیستماتیک حقوق بنیادین و حقوق بشر کماکان ادامه دارد و رژیم ایران همچنان از همکاری با ارگان های مختلف سازمان ملل در خصوص مقوله حقوق بشر سر باز میزند“. ( بخش هائی از متن قطعنامه).
با نگاهی به مواضع وهمچنین هراس و وحشت سردمداران حکومت پیش و پس از صدور این قطعنامه، بخوبی می توان به عمق این ضربه کاری به بازی مدره نمائی بر هم زدن میز دیکتاتوری ولی فقیه و پروژه آخوند روحانی پی برد. هراسی منطقی از سوی دیکتاتوری زهر خورده خامنه ای که هرگزتصور نمیکرد در چنین زمانی و درست در گرماگرم مذاکرات اتمی، طرف مذاکره کننده این چنین ” پبنه ی“ ولی فقیه را زده و رژیم را با تمامی باند های درونی اش به گوشه ی رینگ پرتاب نماید.
هنوز چند ساعت از اعلام طرح اولیه و قصد اتحادیه اروپا از تصویب قطعنامه نگذشته بود که در این راستا پاسدار نقدی ”سرکرده بسیج ضد مردمی، شدیدترین جملات را با مجموعه ای“ سس فحش و توهین“ نثار پارلمان اروپا کرد. وی از جمله گفت: ”اتحادیه اروپا از چارپایان بدتر است. در قطعنامه می گویند قاچاقچیان را اعدام نکنید، همجنس بازان را ازاد کنید و می گویند بیایند در ایران دفتر بزنند. شما غلط می کنید در ایران دفتر بزنید“.
خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 15 فروردین 1393
هراس و وحشت ولی فقیه از ”سونامی اروپائی“ به حدی بود که بلافاصله و با گذشت تنها یک روز از صدور قطعنامه، خامنه ای زهر خورده و طلسم شکسته، آخوند موحدی کرمانی را به نمایش جمعه این هفته فرستاد تا ضمن رجز خوانی های همیشگی، درد بی درمان رژیم را در پی این بی آبروئی بین المللی اینگونه عیان کند: ”چه توقعات عجیبی! چه اتهامات عجیبی! در ایران حقوق بشر مراعات نمی شود. به چه دلیل مراعات نمی شود؟ چون مثلا در ایران اگر کسی قاتل بود، باید کشته شود. این اعدام را شما خلاف حقوق بشر می دانید؟!“.(سایت حکومتی عصر امروز 15 فروردین 1393)
وی در ادامه با انگشت گذاشتن بر خطوط قرمز ” نظام آخوندی“ و ضمن تهدید اتحادیه اروپا مبنی بر گروگان گیری اتباع آن، می افزاید: ”می گویند دفتر اتحادیه اروپا در تهران تاسیس بشود. پند بگیرند! همان جاسوسخانه آمریکا که تعطیل شد و جاسوسهای آمریکائی دستشا و چششمشان بسته شد، پند بگیرند! دیگر این مردم! اجازه نمی دهند یک جاسوسخانه دیگری در ایران به وجود بیاید“. (همان منبع بالا)
به هرحال صحنه فعلی پس از صدور این قطعنامه با توجه به تمامی کم و کاستی های آن، تضادهای داخلی رژیم را یکبار دیگر فعال کرده و وضعیت زهوار در رفته و بحرانی ولایت فقیه را هرچه بحرانی تر نموده است. برای نمونه، پس از این سخنرانی و موضعگیری نماینده ولی فقیه، باند مقابل دست به پاسخگوئی زد و از سوی ”یک مقام نزدیک به تیم مذاکره کننده هسته ای“ در پاسخ گفت: ”چنانچه هریک از مقامات کشور ابهامی در خصوص توافق ژنو داشته باشند، قبل از طرح آن در تریبون های رسمی، می توانند از تیم مذاکره کننده که همواره آماده پاسخگوئی است، سوال کنند“. خبرگزاری حکومتی ایرنا 15 فروردین 1393
واقعیت این است ”آش اتمی“ که اکنون باند رفسنجانی- روحانی برای ولی فقیه پخته، نه تنها به مشکلات بزرگی در روابط خارجی رژیم آخوندی تبدیل شده، بلکه کم کم سرکلاف بسیار مسائل را باز کرده و عنقریب است که وضعیت از خط قرمزهای نظام نیز عبور کند. زیرا در دعوای باندهای مخاصم درونی رژیم، قرار بر این بود که ”آخوند روحانی“ را با ”پروژه مدره نمائی و مدره بازی“ گره زده و در نهایت ضمن خرید وقت برای پروژه های اتمی، تحریم ها را علیه دیکتاتور مذهبی سوراخ نمایند. با چنین محاسباتی باند رفسنجانی همزمان با چندین ”کارت“ به میدان آمده بود. رفسنجانی نخست با ”کارت روسیه در مقابل غرب“ و سپس با دعوت از کاترین اشتون به ایران و مالا سفر ننگین وی به ”ام القرای تروریسم“ با خیالی آسوده بر این باور بود که می تواند بین ”اتحادیه اروپا و آمریکا“ شکاف بیاندازد. اما در عمل شاهد آن بودیم، باند رفسنجانی- روحانی که پروژه خوراندن جام زهر اتمی به ولی فقیه را در دست دارند و اکنون متولیان اصلی سیاست مذاکره می باشند، در ارزیابی های خود و احتمال کشیده شدن قضایا به مسائلی مانند نقض حقوق بشر، تروریسم بین المللی و صدور انقلاب، سوریه و عراق هرگز جائی را پیش بینی نکرده بودند.
باند رفسنجانی که هنوز در دوران ”سردار سازندگی و آخوند شیاد خاتمی“ سیر و سیاحت میکند، بر این گمان بود که چرخ زمان و روند قضایا به مانند ده سال قبل بوده و با قدری ”لبخند و نیشخند“ و قدری ”معامله و مذاکره“ سرانجام می توان جهان امروز را به بیابان خشک و برهوتی بنام ”دجالیت آخوندی“ کشاند و بدین ترتیب ” قضیه اتمی“ را بدون ورود به مسائل مهم دیگری فیصله داد.
با چنین محاسباتی وی به کازار انتخاباتی در خرداد ماه سال گذشته قدم گذاشت و نهایت پس از توافق بر سر آخوند روحانی، برای گرفتن دیگر ارگان های نظام آخوندی خیز برداشت. به قول آخوند جنتی، دبیر مجلس خبرگان رهبری: ”کسانی که سنگر اول را فتح کرده اند در پی تصرف خبرگان و مجلس هستند“.
اما غافل از اینکه در این میدان مملو از مین و چالشهای امروز جهانی از یک سو و کارزار بزرگ مریم رجوی در صحنه بین المللی برای احقاق حقوق مردم ایران و اشرفیان قهرمان از سوی دیگر، صحنه بسیار چرخیده و به قول معروف ”آن سبو بشکست و آن پیمان ریخت“.
اکنون نه تنها بازیگران، بلکه حتی ”تماشاچیان“ نیز دیگر نه میخواهند و نه می توانند به دوران گذشته و به آن بازی شکست خورده ”موش و گربه“ و دوران باند ”جک استراو“ بازگردند.
از کارزار بزرگ مقاومت ایران سخن به میان آمد، جای دارد تا به تلاش های شبانه روزی خانم رجوی در این راستا اشاره کنیم، که یقیننا بدون این تلاش ها و صرف میلیون ها ساعت کار و رزم مفید، هرگز مردم و مقاومت ایران و همچنین جامعه بین الملل در چنین نقطه ای که امروز هستیم، قرار نمی داشتند. کارزاری که سرانجام ”جام زهر حقوق بشر“ را به حلقوم ولی فقیه طلسم شکسته خواهد ریخت و راه گشای پیروزی مردم وشکستن ” قفل اختناق ” در ایران خواهد شد. یقیننا قطعنامه اخیر اتحادیه اروپا از همین تلاش ها و پایداری مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی الهام گرفته است. کارزاری عظیم با پشتوانه ی مردم و افکار عمومی، سیاستمداران، نمایندگان پارلمان ها و وجدان های بیدار بشر معاصر در سراسر گیتی که از ارگانی به ارگانی دیگر و از مجمعی به مجمع دیگر و از پارلمانی به پارلمانی دیگر با انبوهی از پرونده های ناگشوده ستم و سرکوب مردم ایران، رفته و فریاد مردم دردمند امان را بگوش جهانیان رسانده است.
16فروردین 1393