آنچه که در این یک هفته یکبار دیگر به اثبات رسید ویقیننا چشم ها و گوش های بسیاری از متولیان حاکمیت را متوجه آن ساخت، همین توان، آمادگی و ظرفیت عظیم خیزش مردم ایران برای دگرگونی و قیام است. بستر های گسترده اجتماعی با پتانسیل های عظیم و مختلف از کارگران و زحمت کشان تا معلمان، فرهنگیان، دانشجویان، دانش آموزان، ورزشکاران و تا اقوام مختلف ملی و مذهبی جملگی بخش های این میدان شکوهمند رزم و پایداری هستند. خیزش هایی که گوشه ای از ابعاد آن را خانواده های زندانیان سیاسی مقاوم با تجمع های اعتراضی خود و همچنین اعتصاب غذای قهرمانانه زندانیان سیاسی و بویژه همبستگی آحاد مردم ایران به نمایش گذاشته و پروژه نمایش “ قدر قدرتی“ رژیم را در آستانه “مرحله دوم حذف یارانه ها“ به چالش جدی کشاندند.
در چنین مختصاتی زندانیان مقاوم سیاسی با پایداری و الهام گرفتن از یاران بی قرار ما در اشرف قهرمان و زندان لیبرتی به مصافی نابرابر با نیروهای سرکوبگر آخوندی در سیاهچال های قرون وسطایی رژیم رفته و درسی فراموش ناپذیر از ابعاد مقاومت را به حاکمان زر و زور دادند. ابعاد افشاگری ها از این جنایات و سرکوب به یمن هشیاری واطلاع رسانی های به موقع مجاهدین و مقاومت ایران بحدی بود که رژیم را از کرده خود بسیار پشیمان ساخت. واقعیت این است که بسیاری از رسانه های وابسته به سیاست مماشات که اکنون بدنبال بدست آوردن دل دیکتاتوری خون آشام ولایت فقیه می باشند، تا روزها نه سخن بر لب و نه اساسا بروی “نا مبارک“ خود نیاوردند که پنداری در ایران تحت حاکمیت آخوند روحانی، زندانیان سیاسی در حال قتل عام شدن و سرکوب قرار دارند. رادیو ها و رسانه یی که نان را به نرخ روز و با دستگاه “سنجش سیاست مماشات“ میخورند، تا روزها به انتظار “باد جهانی“ لحظه شماری کردند و تا توانستند، انتشار اخبار مربوط به این حوادث خونین را به عقب انداختند.
ابعاد افشاگری مجاهدین در سطح بین الملل بحدی بود که آخوند ها ی حاکم را بسیار وحشت زده کرد تا جائیکه بلافاصله با راه انداختن سناریوهای ساختگی، مذبوحانه و با انتشار اخبار دروغین تلاش کردند تا زندانیان بیدفاع و بیگناه را “عامل درگیری ها“ جلوه دهند. فراتر از این نیز با راه اندازی “روضه و مرثیه فتنه 88“ که همان نام مستعار “قیام و خیزش عمومی“ است از کشف “لپ تاپ و تلفن های همراه“ آنهم در زندان و بندی مخوف بنام 350 در اوین خبر دادند. بهر روی بی آبرویی دیکتاتوری ولی فقیه تا جائی بود که آخوند گوشخوار محسن اژه ای، دادستان کل رژیم ناچارا از “برکناری اسماعیلی“ رئیس سازمان زندانها خبر داد. وی در این رابطه در حالیکه تلاش میکرد تا این برکناری را امری عادی و در چهارچوب “نقل و انتقالات“ معمول اداری جلوه دهد “برکناری غلامحسین اسماعیلی رئیس سازمان زندان ها و انتصاب وی به عنوان سمت ریاست دادگستری استان تهران را ارتقاء مقام خواند“. ( سایت حکومتی خبر آنلاین 4 اردیبهشت 1393)
اسماعیلی همان فرد جنایتکاری است که فرمان سرکوب زندانیان سیاسی را به بهانه “بازرسی“ صادر کرده بود. وی دو روز پس از این اقدام سرکوبگران و حمله وحشیانه به بند 350 در زندان اوین در مصاحبه ای ادعا کرد: “هیچ ضرب و شتمی در زندان اوین نداشتیم“ و سپس در برنامه تلویزیون حکومتی 20.30 ضمن لبخند اضافه کرده بود: “همکاران ما خویشتن داری و تدبیر به خرج دادند. !!”
در حالیکه رژیم آخوندی در روز ”پنچشنبه سیاه“ منکر هرگونه ضرب و شتم و حمله و هجوم به زندانیان سیاسی شده بود، 9 تن از نمایندگان مجلس ارتجاع بند را آب داده و در مجلس طی تذکری به وزیر دادگستری دولت آخوند روحانی خواهان “بررسی حوادث پنجشنبه هفته گذشته در زندان اوین“ شدند. ضرغام صادقی، یک عضو هئیت رئیسه مجلس رژیم با قرائت متن این تذکر و اسامی نمایندگان گفت، 9 تن از نمایندگان گفت: “به پور محمدی وزیر دادگستری در زمینه ضرورت رسیدگی به موضوع ضرب و شتم زندانیان سیاسی بند 359 زندان اوین تذکر دادند“.
( سایت حکومتی خانه ملت 3 اردیبهشت 1393 )
واقعیت این است که پروژه سرکوب خونین زندانیان سیاسی تنها و تنها به یمن هوشیاری مجاهدین، مقاومت ایران وپایداری خانواده ها تا این لحظه در هم شکسته شده و بدین طریق از یک قتل عام دیگر جلوگیری به عمل آمده است. رژیم زهر خورده ولی فقیه در حالی دست به یورش وحشیانه علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنان زده است که بخوبی به تبعات و ابعاد محکومیت های بین المللی و بویژه قطعنامه شورای حقوق بشر ملل متحد و همچنین قطعنامه راهبردی پارلمان اروپا واقف است. سخن از محکومیت های بین المللی است که در پی فعالیت های شبانه روزی مقاومت ایران بدست آمده و افکار عمومی و همچنین مدافعان حقوق بشر را نسبت به ابعاد جنایات رژیم در داخل ایران مطلع ساخته و بدین سان صدای “بی صدایان“ را بگوش جهانیان رسانده است. “خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت به پایداری زندانیان سیاسی در برابر نظام منحوس ولایت فقیه و عزم و پشتکاری خانواده های آنها در رساندن صدای عزیزانشان درود فرستاد و بار دیگر بر ضرورت یک تحقیقات بیطرف بین المللی به منظور روشن شدن ابعاد این جنایت بزرگ و شناسائی مسئولان آن تاکید ورزید“. (دبیرخانه شورای ملی مقاومت 2 اردیبهشت 1393 )
اطمینان داریم که رژیم بنابر خصلت ضد انسانی اش در پی این شکست و برای زهر چشم گرفتن از مردم، یقیننا دست به انتقام گیری از زندانیان سیاسی و خانواده های آنان خواهد زد. تمامی علائم و شواهد سخن از آن دارند که رژیم زهر خورده ولایت فقه پس از امضاء “تسلیم نامه اتمی ژنو” بسیار ضربه پذیر و در تمامی ابعاد در یک آشفتگی، سردرگمی و بحران بسر میبرد. وضعیت رژیم به مانند بیمار زهر خورده ای است که آثار تبعات زهر به تمامی ارگان های وی رسوخ کرده و عنقریب به “وازگون شدن بدنه“ آن راه خواهد برد. فشار های اقتصادی و معیشتی بر مردم بجان آمده به موازات ابعاد چپاول و دزدی های سران حکومت و همچنین بی برنامگی و سردرگمی دولت آخوند روحانی در حل و فصل بحران های اقتصادی یقیننا مناسب ترین عامل برای ضریب زدن به نارضایتی های عموم و راه بردن به قیام و خیزش های اجتماعی است. همان خط سرخی که خامنه ای بخوبی آن را تشخیص داده و برای از سر گذراندن این دوران، بجد در تلاش است تا با امضاء هر تسلیم نامه ای و تن دادن به هر خفت و خواری از تمامی عربده کشی ها و رجز خوانی های بین المللی و منطقه ای خودعقب نشینی نماید. در مقابل میدان کارزار مردم و مقاومت ایران بسنده به این و یا آن قول و قرارنبوده و نیست و مردم ایران این نظام ضد ایرانی و ضد ملی را در کلیت اش نفی کرده است و در انتظار فرصتی مناسب برای یک “تسویه حساب“ تاریخی با دیکتاتوری ولی فقیه می باشند.
و چنین باد
6 اردیبهشت 1393