حسین پهلوان: نظری بر کنوانسیونها

در اول سپتامبر2013 (دهم شهریور 1392 شمسی) مالکی، پسر خوانده خامنه ای به دستور وی حمله ای کاملا حساب شده که زمینه تبلیغاتی آن از چند ماه پیشتر در محافل غربی توسط چند خرمهره نظام که افتخار همکاری با این پروژه را داشتند، آغاز کرد.

افراد مستقر در شهر اشرف از سال 2003 به بعد سلاحهایشان را در قبال محافظت از ساکنان که ارقام آن سلاحها هزاران عدد افزون بود و از انواع سلاحهای سبک تا تانک و زرهی بود را تحویل قوای اشغالگر به فرماندهی آن یعنی آمریکا تحویل دادند. بنا بر این حمله به ساکنانی که از طرف ایالات متحده آمریکا افراد غیر نظامی محسوب وزیر پوشش کنوانسیون چهارژنو قرار داشتند و با اتفاق نظر ملل متحد و آمریکا و حاکمان عراق سکونت آنها تا تعیین تکلیف نهائی اموال ساکنان در شهر اشرف بلا مانع بود، ناقض کنوانسیونهای بین المللی میباشدو بمثابه جنایت جنگی است.
کشتار 52 مجاهد قهرمان از هر دیدگاه، چه قضائی و چه سیاسی قتل بی رحمانه محسوب میشود. بانیان و مجریان این جنایت هولناک از هر حکومتی که باشند باید بخاطر حفظ و حرمت قوانین و پروتکل های رایج و جاری در حقوق بین المللی برای حراست از حقوق بشرمحاکمه شوند.
بدنبال این جنایت فجیع موجی از تنفر عمومی بر علیه نظامهای جائر وآدمکش ایران وعراق و صحنه آفرینان همچنین مبلغان این حمله در سرتاسر جهان براه افتاد که در روابط سیاسی عراق و آمریکا هم تاثیر گذاشت.

اما آنچه در این پروسه تماشائی بود خیزش جوانانی بود که از دست جانیان ولی فقیه بخارج پناهنده شده بودند. اینها در خلوت خود یا در تماس با محافل جوانان و یا رفت آمدهای خانوادگی با یاران مقومت ویا در محیط های دانشگاهی و آکادمیک به نتیجه مشابه ای منتهی بشیوه ای تحقیقاتی رسیدند.
من در مشاهدات و تماس ها و یا گوش کردن سخنرانی تعدادی از فعالان انگیزه نوشتن ای خطوط را یافتم که شاید هرگز گویای بیان گوشه ای از انچه واقعیت دارد نباشد. در یکی از جلسات جوانی که در پشت تریبونی قراگرفت و کلماتی بسیار انگیزاننده ای را در مورد رژیم ونحوه مبارزه با آن بیان داشت، و یادآور شد که نسل او اساسا هیچ نقطه مشترکی با رژیم ولایت فقیه ندارند و سرنگونی آنرا در سرلوحه کارهای خود قرار خواهند داد".......(نقل به معنی)
او مواجه  شد با تشویق شدید حضار. ولی در پاسخ با لحن اعتراض آمیزی رو به حضار گفت: چرا مرا تشویق میکنید؟ مهدی رضائی فقط نوزده سالش بود که شهید شد مگر ما چه از او کم داریم ؟...... او مجددا مورد تشویق صدها جوان که در آن گردهم آئی حضور داشتند قرار گرفت. این مکالمات خود انگیخته که بطور خود بخودی اتفاق افتاد به تنهائی نشان از آمادگی رزم این نسل دوم مهدی رضائی هاست
این جوانان دگر گونی طلب  که طبعا باید تحت تبلیغات افکار عمومی غرب واقع شده باشند، و مثل مبلغین این آموزه ها در کافه های غربی پلاس باشند، به راه های عوامفریبانه ارزان و بی مایه و بی نتیجه پشت کرده و راه و روش پیستازان دهه شصت را لبیک میگویند و از دگر گونی طلب مبدل به سرنگونی طلب شده اند.
منتهی در در فاز کنونی جوانان اعضای  صدها انجمن درسهای دموکراتیک و حقوق بشری را در فضای دموکراتیک آموخته اند. از آنجا به سازمان مجاهدین اظهار ارادت میکنند این در حالی است که مبلغین غربی و لابیهای رژیم سالها تلاش داشتند که ثابت کنند که "مجاهدین سکت هستند ودر میان جوانان طرفدار ندارند. این تازه از نتایج سحر است .....
در اولین کنوانسیون در 19 بهمن در سی وپنجمین سالگرد انقلاب در پاریس که خانم مریم رجوی سخنران افتتاحیه آن بود، سیاستمداران برجسته دیگری هم از آمریکا و اروپا شرکت داشتند مواجه با جمعی از جوانان شدم که بالغ بر هزار نفر میشدند. که درانجمن های مختلف فعالیت مینمودند که تعداد این انجمن ها از 300  بالغ میشد.
آنها در سخنرانی های خود حیرت سیاستمداران بر جسته حاظر در کنوانسیون را در نحوه برخورد به مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را بر انگیختند. وآنها بارها از جای خود برخواستند و برای این نسل جدید و جوان هورا کشیدند.
آنها مسلما در آینده انقلاب نقش تعیین کننده ای، چه در زمینه نو آوری سیاسی و زیر ساخت های ایرانی مدرن و دموکراتیک خواهند داشت که پیوندی نا گسستنی بین نسل گذشته و حال بوجود خواهند آورد.
جوانانی که در سازماندهی این کنوانسیون هم نقشی تعیین کننده داشتند عموما با انگیزه وتحملگرا واهل دیالوگ های سازنده میباشند و آثاری از خصلت های فردگرائی های مخرب و خشونت آمیز در آنها مشاهده نمیشود.
آنها صرفنظر از توان سیاسی و انگیزه مبارزاتی، علوم و فنون رایج در جهان را هم در خلال سالها آموخته اند وعده زیادی از اینها در رشته های آکادمیک مشغول تدریس و یا در پروژه های پیچیده علمی مشغول تحقیقات میباشند. اکثرا از دانش چندین زبان زنده جهان بر خوردارند  که مسائل زیادی را در صحنه های بین المللی در آینده  حل خواهند کرد.
آنها در قطعنامه پایانی این کنوانسیون در ابتدا ضمن بر شمردن جنایات رژیم:
اعدام 120 هزارتن ازمخالفان عقیدتی وسیاسی در ایران و شکنجه و آزار بسا بسیار بیشتری از اپوزسیون وادامه اعدام های مخالفین با عناوین و اتهامات موهومی بدون حضور وکلای مدافع بیطرف حتی در زمان روحانی "رئیس جمهورمدره". اعدام بیش از 500 نفر تا تاریخ برگزاری این کنوانسیون،سرکوب و تبعیض زنان، تبعیض بین اقلییت های قومی و مذهبی، فرار مغزها، نابودی اقتصاد و فرهنگ ایران، فساد فراگیر و دزدی اموال ملت با ارقام نجومی توسط سران رژیم، غرق کردن کشوردر بحرانهای درونی وبین المللی، تشدید مداخلات در امورداخلی عراق و سوریه وکشتار مردم بیدفاع و بی پناه، قتل عام و کشتار مجاهدان اشرف در 10 شهریورو حملات پی در پی موشکی به لیبرتی، و توطئه های پی در پی علیه رهبران مقاومت......  و بدنبال این ویرانگری کشور در معرض نابودی قرار دارد.
کنوانسیون اعلام کرد که:
روحانی اساسا در همه جنایات رژیم شریک است ونمیتواند مورد قبول باشد.آخوندها حتی پس از آمدن این ملا همچنان غرق در بحرانند. رژیم بر خلاف ادعای لابیهای آن از قدرتش قوییا کاسته شده و بسی ضعیف ترو شکننده تر از از دوران گذشته است.این کنوانسیون دخالت رژیم در سوریه وکشتار مردم بیگناه و سکوت و بی عملی جامعه جهانی را در قبال جنایات رژیم در عرصه داخلی از جمله دستگیریهای خود سرانه و اعدامهای لجام گسیخته و آزار زندانیان سیاسی ودر صحنه بین المللی مماشات با رزیم را محکوم کرد. کنوانسیون ضمن گرامیداشت یاد شهدای دهم شهریور و ضمن محکوم کردن حملات مشابه به لیبرتی هشدار میدهد وجامعه جهانی را برای حفاظت از جان ساکنان لیبرتی هشذار میدهد، و حفاظت از جان قهرمانان لیبرتی را وظیفه آمریکا و ملل متحد دانست. و ضرورت  تحرک سریعتر بر تحقیق حول جنایات واقع شده در اشرف را وظیفه سازمان ملل دانست. کنوانسیون ضمن حمایت کامل از شورای ملی مقاومت بعنوان آلترناتیو ملی ودمو کراتیک خواهان براندازی و اسقاط نظام ولایت فقیه شد. کنوانسیون از جامعه جهانی خواست تا احکام  ضد بشری اعدام را در ایران ممنوع کنند  و برای احقاق حقوق بشر مردم ایران اقدام کنند......

در حمله دهم شهریور به شهر اشرف آنچه را از این جمعبندی میتوان به دست آورد این بود که خامنه ای بزرگترین اشتباه عمر خود را مرتکب شد آگر او قصد ضربه زدن به مجاهدین را داشت. او توانسته بود در این سالها با تبلیغات و همکاری عناصر بریده از مقاومت و مزدوران وزارت اطلاعات و همپیمانان مماشات گر آنها تردیدهائی را در دل بعضی از این جوانان  بوجود آورند. ولی ریختن خون این شهدا ی بیدفاع بحث مبارزه با با رژیم را  تا دور ترین اقشار اجتماعی دگر بار روی میز همگان قرار داد. علی الخصوص اقشار کاوشگر و جوان. وجدانهای پاک این بار توان تحمل این جسارت خامنه ای را نداشت. وهمین سبب شد که هزاران جوان که سر در تحقیقات علوم و دانش داشتند با نگاهی به آینده مسیر دیگری را دیدند. به عبارتی هرچه ولی رشته بود دوباره فقیه  پنبه کرد.
نباید وطن را به کرکس سپرد           به ملا ی دزد  فقیه ناکس سپرد

اهداف این کنوانسیونها حمایت از برنامه های هدفمند شورای ملی مقاومت که همانا براندازی رژیم مستبد بنیادگرای ایران است. جوانان در صحنه و دست اندر کار می بایست با در اختیار داشتن دستاورد های جنبش از سالهای گذشته به قسمت پر لیوان بنگرند، نه قسمت خالی که البته باید آنرا هم با نگاه عمیقتر به نیروی جوان بالقوه موجود ونگاه وحدت گرایانه پرکنند. نباید سایر هموطنان را که به طریق اولی با سرنوشت مشابهی از کشور بدیار قربت عزیمت کرده اند از دیدگاه نقاط تضاد ورانداز کنند، بلکه باید با مینیمم های وحدت که همانا آوردن دموکراسی، آزادی، وحاکمیت مردم است وحدت کنند. واین کنوانسیونها مبلغ این راه ورسم است و بسیار زود میتوانند یک جنبش جهانی را سازمان دهند و انرا با جنبش داخل پیوند زده و بساط این دودمان مرتجع راجارو کنند.
این شعر از مولوی تقدیم به جوانان کنوانسیون میکنم.
بشنواز نی چون حکایت           میکند
از جدایی ها شکایت می کند

سینه خواهم شرحه شرحه     از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل  خویش
بازجوید روزگار وصل   خویش
...................................