البته اصل و اساس این صف بندیها و عربده کشی ها ریشه های بسیار عمیقی دارند اما عجالتا و در حال حاضر بر می گردند به توافقات دار و دسته روحانی در ژنو که مخالفان دولت او به همین سبب علنا شمشیرها را از رو بسته اند و رک و صریح می گویند که تا کنون نود و پنج درصد امتیازات را داده ایم و پنج درصد هم نصیبمان نشده است. از اینروست که هر روز به طریقی بر شیخ اعتدال می تازند و عملکردش را زیر سوال می برند. دار و دسته راه می اندازند و در نقش «دلواپسان» به خیابان می آیند.
در این میان خامنه ای اما دودوزانه نقش بازی می کند. بر هیچکس پوشیده نیست که رفتن به ژنو و تهیه و تدارک زهر اتمی تلختر از هلاهل برای کل نظام، هرگز و هرگز بدون آگاهی و اجازه سید علی نمی توانست اتفاق بیفتد و اصولا بدون چراغ سبز او، روحانی و ظریف قدم از قدم نمی توانستند بردارند. واقعیّت این است که مقام عظمای سفاهت از ترس مرگ به تب راضی شده است. آنها ابتدا با عربده و هیاهو تحریمهای اعمال شده را «کاغذ پاره» نامیدند و باد در غبغب که نیازی به دیگران نداریم و خودمان چنین می کنیم و چنان می کنیم. غافل از اینکه فلسفه ادامه حیات کشورها و دولتها در جهان امروز، بر اساس همکاری و همبستگی آنها با هم در تمامی زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فنی و آموزشی تعریف و تفسیر شده است. هر دانش آموز دوران ابتدایی نیز می تواند درک کند که هرگاه کشوری از دایره این اصل حیاتی خارج شود، در مسیر اضمحلال و از هم پاشیدگی به پیش خواهد رفت. فرض محال که دولتی هم بتواند فارغ از تعامل و همکاری با دیگر کشورها روی پای خویش بایستد و اموراتش را به تنهایی و با موفقیّت به پیش ببرد، البته حکومت جاهلان، دزدان و اراذل و اوباش حاکم بر ایران نخواهد بود.
بر همین اساس وقتی که اثرات تحریمها رفته رفته آشکار شدند و زمانی که گلوگاه صادرات نفت را به شدت فشردند و سیستم بانکی را فلج نمودند و راه سرازیر شدن دلارهای نفتی به حلقوم گشاد سردمداران فاسد و فاسق را بستند، تازه عالیجنابان با عمامه و بی عمامه و در راس آنها سید علی به خود آمدند و درک کردند که «این تو بمیری از آن تو بمیری ها»ی سی و پنج سال گذشته نیست و اینبار قلقلک غربی ها و خصوصا شیطان بزرگ با آن قدیمها، تومنی سه شاهی تفاوت دارد.
از اینرو خامنه ای با بو کشیدن خطری بزرگ ناچار روحانی را روانه میدانی نمود که طرف بازنده آن قبل از رودررویی مشخص بود و دقیقا به همین علت است که او سعی می کند یکی به میخ بزند و یکی به نعل. هم با فرستادن شیخ حسن به میدان، راهی برای خروج از مهلکه تحریمها و ادامه حیات ننگین رژیمش بیابد، هم با ژست بیطرفانه گرفتن اینگونه وانمود کند که رئیس جمهور کلید سازش با ابتکار دولت خودش وارد ژنو شده است و لاجرم مسئولیت اصلی بر عهده او می باشد. یعنی می خواهد فضاحت و بی آبرویی حاصل از نتایج کنفرانس را از خود دور نموده و اگر آش خیلی شور شد و افتضاح بیشتری به بار آمد، آنرا به سر و ریش روحانی و دولتش و رقیب دیرینه یعنی رفسنجانی مالیده و خود را مبرّا نماید. دقیقا به همین علت است که نه بر دولت شیخ اعتدال به طور جدّی می تازد و نه از آن حمایت تمام عیار می کند.
همین موضوع، یعنی گیر افتادن رهبر معظم در موضع انفعال. یعنی عدم توانایی جهت برخورد قاطع با وقایع که یک فقره از تبعات آن برمی گردد به تشدید درگیری های باندی و گروهی درون نظام.
نتیجه این انفعال و درماندگی هم روشن است. باندهای غارتگر از هر دو جناح به مثابه عنترهایی که مهارشان از دست لوطیّشان خارج شده، با دست بازتر رو در روی هم قرار گرفته و حسابی از خجالت همدیگر در می آیند. از اینرو شاهدیم که هر روز در جریان درگیریهای باندی و گروهی، ابعاد گسترده تری از فساد و غارت و خیانت و جنایت رو می شوند. از تریبونهای مجلس رژیم زوزه های کفتارها و خرناسه های گرازهای وحشی به گوش می رسند. بابک زنجانی ها روانه زندان می گردند و سردار پاسدار رویانیان فرمانده سابق پلیس راهنمایی و رانندگی، رئیس اسبق ستاد سوخت ومدیر سابق باشگاه پرسپولیس مجبور می شود که با وثیقه صد میلیارد تومانی (حتما از کیسه برادران قاچاقچی) از زندان رژیمی که خود در استحکام شالوده هایش نقش داشته، آزاد شود.
بیچاره و درمانده سید علی روضه خوان که مات و مبهوت و متوحش نظاره گر اثرات جام زهر هسته ای در پیکر پوسیده نظام بحران زده خویش و مرگ تدریجی این هیولای متعفن می باشد.
هر چه از هم گسسته تر باد اتحاد شوم نیروهای ضدّ مردمی و ارتجاعی در حکومت انسان ستیز ولایت فقیه.
11 ماه مه 2014 میلادی (21 اردیبهشت سال 1393)
م