محمد نوری زاد که در واقع یکی از مشاوران سابق فرهنگی وسیاسی خامنه ای بوده و ارتباطات گسترده با مقامات بالای رژیم وبطور خاص با بیت خامنه ای داشته است روز 24 فروردین امسال در مقاله ای با عنوان «آنهایند که ضرر میکنند» در سایت خود پس از اشاره به بیستمین سالگرد قتل عام رواندا اینطور نوشت:
« در کشور ما نیز از یک چنین کشتارهایی می شود سراغ گرفت. کشتارهایی که به ضرب سکوتی متعمدانه و خط قرمزهای حکومتی، هرگز به آمارهای رسمی داخلی و جهانی راه نیافته اند. حاکمیت در ایران ما نیز یک اقلیت حتمی است که بر اکثریتی اسیر حکم می راند....در اینجا نیز دو سه ماهه، سی و سه هزار دختر و پسر و زن و مرد زندانی را زدند و کشتند و جنازه هایشان را با کمپرسی به خاوران و بیابان های بی نشان بردند و یکجا دفن شان کردند و دست بر دست ساییدند که: ما نیز با مخالفین خود آن کردیم که علی با خوارج نهروان کرد.»
قتل عام بیش از سی هزارتن از زندانیان سیاسی پس از زهر خوردن خمینی در تابستان 1367 و پایان جنگ ایران و عراق حقیقتی بود که مقاومت ایران بر اساس مدارک خدشه ناپذیر و دلایل متقن اعلام واثبات کرده بود. اعلام این واقعیت مبتنی بود بر پایه جمع آوری هزاران گزارش و سند وبررسی دقیق جزیی ترین آمار و ارقام زندانیان قبل و بعد از قتل عام و تعداد زندانیان آزاد شده؛ و به این ترتیب بود که مقاومت ایران آنهم پس ازاینکه مدت زیادی از کشتار بزرگ گذشته بود، تعداد قتل عام شدگان در سال 1367 را سی هزارتن اعلام کرده بود.
همه میدانند با توجه به اینکه این جنایت عظیم در سریت مطلق صورت گرفت مراجع بین المللی نیز این امکان را پیدا نکردند که به ابعاد واقعی این جنایت پی ببرند بخصوص که در بسیاری از زندانها حتی یک نفر زنده نماند که راوی فاجعه باشد.
اما با گذشت زمان بسیاری از صاحب نظران بیطرف و شاهدان وشخصیتهای سیاسی به تدریج به این حقیقت رسیدند و بر درستی آن شهادت دادند و حال افرادی هم که از درون رژیم آمده اند بر ابعاد این جنایت گواهی میدهند. قبل از نوری زاد هم رضا ملک یکی از مقامات ارشد وزارت اطلاعات، که بخاطر علنی کردن بخشی از زوایای قتلهای زنجیره ای سالها در زندان اوین به سر میبرد، در سال 2008 مخفیانه یک کلیپ تصویری خطاب به دبیرکل سازمان ملل بانکی مون بخارج فرستاد. او که در این کلیپ بخشهایی از جنایات رژیم ولایت فقیه، بخصوص در زندانها، را بازگو کرده بود در رابطه قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 چنین گفته بود:
« جنایت این رژیم به حدی است که در طی چند شب در سال 67 بیش از 33700 (سی و سه هزار و هفتصد نفر) زندانیان دارای حکم، پنج سال، دوسال، یکسال حکم داشتند اعدام و در گورهای دسته جمعی توسط کانتینرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند. و در مقابل این رژیم سفاک و ملایان فریبکار و جنایت پیشه بسیار مظلومانه به خاک سپرده شدند. این است ثمره حکومت ولایت مطلقه فقیه. همه چیز انسان را به کام مرگ و آتش کشیده است. مال، ناموس، جان، همه را ولایت فقیه خودش را صاحب اختیار میداند و...»
اکنون محمد نوری زاد نیز تقریبا همان ارقام را مورد تأیید قرار میدهد.
نکته قابل توجه این است که محمد نوری زاد کسی است که به قول خودش در بخش فرهنگی دفاع مقدس برای رژیم کار میکرده ودر وفاداری ووابستگی وپیوستگی او به هسته سخت حاکمیت، یعنی بیت خامنه ای، تردیدی وجود نداشته است. او در زمان ریاست جمهوری خاتمی فعالیتهای زیادی علیه جناح خاتمی داشته و به دفاع از خامنه ای و جناح ولایت فقیه پرداخته است.
چنین کسی امروز به صحنه آمده، وپس از طی کردن مراحل مختلف نامه نگاری به خود خامنه ای وزندانی شدن و کتک خوردن و... به این نقطه رسیده است که مرز سرخ رژیم آخوندی را نقض کند وآمار قتل عام زندانیان در سال 1367 را اعلام نماید.
متأسفانه طی این سالیان بسیاری از دست اندرکاران صاحب منفعت با هدف کاستن از ابعاد قربانیان مجاهدین تلاش میکردند ابعاد جنایت خمینی وخامنه ای و رفسنجانی و همه آخوندهای حاکم و پاسداران جنایتکار را در آن قتل عام بزرگ کم کنند و بسیار کمتر ازواقعیت جلوه دهند. آنها تلاش بیهوده کرده اند که به زشت ترین شیوه دستان خونین جنایتکاران را بشویند.
اکنون بایستی همه کسانی که آگاهانه یا نا آگاهانه دستان خونین رژیم جهل وجنایت آخوندی را می شویند و تعداد اعدامهای سیاسی بطور عام وقتل عام شدگان در سال 1367 را بطور خاص چندین بار کمتر از واقعیت جلوه بدهند، اگر اندکی صداقت دارند و از شرف ملی ومردمی آنها چیزی باقیمانده است، با صدای رسا از پیشگاه این شهیدان مظلوم خلق واز پیشگاه تاریخ وخلق اسیر ایران پوزش بخواهند.
در غیر اینصورت سنت خدا، حکم تاریخ و قانون تکامل قضاوت خود را در مورد همشأنی و هم مرامی آنها با خامنه ای و رفسنجانی و محتشمی و سایر جانیان و قاتلان مردم ایران خواهد کرد.
به نظر می آید که دیگر شکی در روان پریشی سیاسی و ایدئولوژیک این همدستان قاتلان باقی نمانده است.
بی تردید جنایت کلاغی که پس از جنایت قتل هابیل به پرواز درآمد تا شیوه پوشاندن آن جنایت را به قاتل بیاموزد کمتر از خود قاتل نیست. این اسطوره تاریخی بیان روشن همدست بودن قاتل وتوجیه کننده آن است.
از سوی دیگر اکنون با تأیید بیش از پیش ابعاد جنایت بزرگ سال 1367 بایستی کلیه نیروها وشخصیتهای مردمی تلاش خود را بر روی کشاندن عاملان این جنایات، که کسی جز کلیه سران رژیم جنایت حاکم بر ایران نیست، به دادگاههای جنایی بین المللی متمرکز کنند.