مذاکرات اتمی بین (رژیم) ایران و غرب در میان مهمترین موضوعات سیاست خارجی است که دولت اوباما با آن روبرو است. در ارزیابی دولت آمریکا، (رژیم) ایران اولین حکومت حامی تروریسم در جهان است.
رژیم بگونهیی فعال بیثباتی را در خارج دامن می زند و مردم ایران را که خواهان حقوق و آزادیهای خود هستند سرکوب می کند. بنا به همین دلایل، ضروری است که از تولید سلاح هستهیی توسط (رژیم) ایران جلوگیری بعمل آید.
این بهمعنی توقف توسعة اتمی در تمامی جهات است و نه فقط یک تعویق محدود و کوتاهمدت که طی گفتگوها بهاجرا در آمده است. (رژیم) ایران همچنین باید دسترسی آزاد را به تمامی سایتهایش که مشغول کار اتمی هستند فراهم کند.
اما مذاکرات اتمی و امکان یک سیاست جامع آمریکا نسبت به رژیم ایران، بهسوی شکست میرود که علت آن اشتباه محاسبات استراتژیک دولت اوباما است.
یک جنبه که نشاندهندة سیاست غلط اوباما است اما کمتر بهصورت علنی مورد توجه قرار میگیرد، رویکرد او در قبال گروه مخالف ایرانی سازمان مجاهدین خلق است. مجاهدین خلق سازمانیافتهترین جنبش اپوزیسیون ایرانی است که آخوندها از آن میترسند.
سازمان مجاهدین خلق و متحدان آن در شورای ملی مقاومت ایران که توسط مریم رجوی رهبری میشود، یک تصویر دیگر از ایران ارائه میکند که ما باید آنرا مورد حمایت قرار دهیم: یک ایران مبتنی بر جدایی دین از دولت، دمکراتیک و غیر هستهیی.
در حال حاضر، حدود 3000 تن از اعضای مجاهدین خلق در یک زندان در عراق به نام کمپ لیبرتی محدود شده هستند ما بهگونهیی غیر اخلاقی، از التزام خود برای حفاظت از آنها تخطی کردهایم و در نتیجه آنها به یک هدف آسان برای آخوندها درآمدهاند.
دولت آمریکا در حفاظت هر یک از آنها وارد یک التزام قانونی شد و همچنین یک التزام اخلاقی برای این کار دارد. آمریکا در ادای این وظایف خود کاملاً شکست خورده و تقریباً باعث کشتهشدن این متحدان آزادی شده است. دولت ما باید فوراً تمامی مخالفان مجاهدین خلق را با هواپیما به خارج از عراق منتقل کند.
شاید که دولت ایران بر این باور است که با قرار دادن تازهترین دستنشاندة خود، حسن روحانی بعنوان یک «مدره»، آمریکا و متحدانش را قانع خواهد کرد که کشتار مجاهدین خلق را نادیده بگیرند و حمایت (رژیم) ایران از کشتار در سوریه و همچنین نقض حقوق بشر فاحش در ایران را مورد توجه قرار ندهند.
دولت ما در موارد بسیاری مایل به دادن امتیازات خطرناک بوده تا به یک معامله با (رژیم) ایران دست یابد. این نه تنها سادهلوحانه است بلکه یک اشتباه استراتژیک و رها کردن التزامات انساندوستانة ما نسبت به کسانی است که قول حفاظت به آنها دادیم.
روشن است که روحانی یک مدره نیست. او مدت طولانی، بخش فعالی از این حکومت مذهبی بوده است. وی در سالهای 2003 تا 2005 مذاکرهکنندة اتمی (رژیم) ایران با اتحادیة اروپا بود و بعداً پز داد که در مذاکرات سر غرب کلاه گذاشته است.
ارگان حقوق بشر ملل متحد بهتازگی اعلام کرد که امیدش به یک رژیم مدره تحت ریاست روحانی، بهواسطة افزایش قابل توجه اعدامها در ایران، از بین رفته است. ارسال موشکها با کشتی برای حماس و ادامة حمایت (رژیم) ایران برای قتل سوریهای بیگناه، دلایل دیگری است که نشان میدهد «تغییر» توسط روحانی یک سراب است.
مردم ایران شایستة یک نظام بهترهستند که به حقوق بشر، دمکراسی و اصول اخلاقی در داخل و خارج ملزم باشد و بتواند یک تغییر واقعی را ایجاد کند. اتحاد با مجاهدین خلق و تمامی ایرانیان دیگری که از دمکراسی محرومند، بهترین نقطه برای شروع خواهد بود».
فاکس نیوز 7 می 2014