سینا دشتی: بحران آب، قهر طبیعت یا جبر سیاست؟

دریاچه ی ارومیه خشک شد! تمام! خبر را نوشتند ، یک هئیت کارشناسی از ژاپن هم اوردند و خلاصه هر کار که از دستشان بر می امد که نمایش بدهند که دارند کاری میکنند کارستان،  اما دریاچه ارومیه خشک شد، انهم در ماه اردیبهشت، دومین ماه بهار، نه وسط تابستان و اول پائیز! در پایان فصل بیشترین میزان بارندگی! سونامی نمک که پنج استان کوهستانی کشور را در زیر ضرب خود خواهد گرفت، در راه است . 

در مورد جدیت رژیم در مقابله با این فاجعه همین  بس که عیسی کلانتری به عنوان رئیس ستاد نجات دریاچه ارومیه، گماشته شد. همان چهره ی مشهور وزارت کشاورزی رژیم در دو دهه و از أقطاب مافیای "سد سازی" در کشور! 

مقایسه ی سرنوشت غم بار دریاچه ی ارومیه با در یاچه ی وان در ترکیه بسیار مهم است 

در سال ١٩٨٤ سطح دریاچه ارومیه ٥٢٠٠ کیلومتر مربع اعلام شد . عکس ناسا از دو دریاچه  در اینجاست 

( عکس دریاچه ارومیه ١٩٨٤)  

مدار جغرافیائی دو دریاچه بسیار نزدیک و فاصله ی جغرافیایی سلماس در غرب دریاچه ارومیه تا شهر وان برای بسیاری از پناهندگان بسیار اشناست  

اما قضیه در این جا،  تمام نشده است 

سپید رود، پر اب ترین رود ایران هم به پایین ترین سطح خود در فصل بهار رسیده است و خطر خشک شدن تابستانی کارون، زاینده رود، بسیار محتمل میباشد ! 

اب پشت سد سپید رود، به نصف سطح خود رسیده است. منابع زیر زمینی اب در حال نابودی هستند، نشست ابهای زیر زمینی میتواند به زمین لرزه های تا قوت ٣ درجه در مقیاس ریشتر بیانجامد. 

وضعیت بحرانی است و مدیر سازمان اب کشور میگوید انشاءالله در خرداد ماه باران خواهد امد! 

"معاون امور آب و آبفای وزیر نیرو با بیان اینکه سد سفیدرود در حالت اضطراب و دلهره قرار دارد، خاطرنشان کرد: بیش از 50 درصد نیاز کشور از منابع زیرزمینی تامین می‌شود و اکنون آب تمام دشت‌های کشور سیر نزولی دارد و زمین در حال نشست کردن است" - 

( منابع شماره ١- گزارش خبرگزاری فارس رژیم )

در فضای مجازی عکس های از این اخبار ناگوار هست که (بنده بدون أجازه ی عکاس انها را مورد استفاده قرار داده، به بزرگواری ببخشایند، مقوله حیاتی است) به روشنی نشان میدهد که ما در کجا ایستاده ایم ! 

( عکس سفید رود )

تغییرات جوی، هوا شناسانه و جغرافیایی مورد بررسی مفصل دانشمندان و جوامع علمی و علاقمند به مسائل زیست محیطی ، می باشد . نزدیک به دو سال پیش یک گزارش کار شناسی بین المللی هشدار داد که خاورمیانه در استانه ی یک دوره ی سی ساله خشکسالی قرار دارد. دولتهای منطقه ( به استثناء حکومت عدالت پرور و مردم دوست و صلح جو حق مسلم بنفش) به چاره جویی جدی روی اورده و با توجه به جدیت موضوع در حال برنامه ریزی های کلان و تبلیغات اجتماعی برای پیش برد سیاست های مقابله با این قهر طبیعی هستن

مردم ایران به طور تاریخی به ارزش اب و کمبود ان اشنائی دارند و با خرد مندی قابل توجهی در طول تاریخ به حل یا تخفیف این معضل برخاسته اند. نمونه ی شهر یزد که در میان کویر، توانسته بود دوام بیاورد. منظور این است که در یک حکومت متعارف و معمولی امکان بسیج مردمی و رسانه یی و فرهنگی در مسیر صرفه جوئی و استفاده بهینه از ذخیره ی محدود اب کشور، علی القاعده نمی بایست با دشواری روبرو شود، اما از انجا که کشور ما در چنگال یک حکومت بسیار مرتجع  اسیر شده است، حکومتی که بغایت علم ستیز می باشد، حکومتی ضد هر گونه حرکت مردمی و عمیقا ترسان از هر زیر و زبر شدن اجتماعی است  که میتواند به دو شماره به قیام های عمیق بیانجامد و کل حاکمیت را سرنگون کند، نحوه ی عکس العمل این دسته ی جنایتکار هم یک برخورد ابتدائی و عکس العملی هست که همه ی عالم و ادم را مشغول توطئه سازی علیه این دولت امام زمانی میداند. 

تشنگی اما احساسی هست که مقهور دجالیت نمیشود! وقتی مردم  استان کوهستانی چهار محال و بختیاری از کمبود اب رنج میبردند، تکلیف استانهای دشت زی کشور مشخص است! 

تشنگان را نمیتوان به وعده و وعید و حق مسلم اتمی، سیراب کرد! حتی گلوله هم چاره ی درد رژیم نیست، نه این که جنایت نخواهد کرد و ادم ها را نخواهد کشت، اما درد حکومت با این کشتار ها درمان نمیشود! 

در منظر علمی و اجتماعی، به نظر دست اند کاران دانشگاهی، کشور تا ان حد تخریب شده است که شاید سالها طول بکشد که کشور ایران به نقطه ی "سال صفرتوسعه" برسد، قهقرا بردن جامعه دیگر یک تبلیغ سیاسی نیست بلکه یک شاخص علمی در مورد بسیاری از وجوه زندگی مردم ایران، بشمار میرود. 

حکومت در هم ریخته ، بعد از سی و چند سال فساد ، غارت ، رشوه خواری ، زمین خواری ، انهدام زیر ساختهای اعتماد اجتماعی ، عدم برنامه ریزی منطقی و دراز مدت در مورد مسائل غامض و بلند مدتی مثل مقوله ی محیط زیست ، اکنون در چنبره ی بحران های داخلی و خارجی ، دست و پا میزند .

عدم اعتماد بین حکومت و مردم در نقطه ای قرار دارد که نمیتوان از یک برنامه ریزی مقبول عام صحبتی کرد. ثبت نام بیش از ٩٠٪ مردم در لیست یارانه، علیرغم التماس و التجای حکومت و قداره بندان سیاسی- مذهبی اش ، نشان داد که مردم از حکومت کاملا روی برگردانده اند. یکی از اقتصاد دان های داخل کشور در یک مقاله ی اقتصادی مینویسد: "أصولا نظام سیاسی- اقتصادی ایران چنان دچار کهولت و فرسودگی شده است و چنان سطح انتروپی در ان در حال افزایش است که أصولا انتظار تولید توسعه از درون ان محال است" ( منابع ، شماره  ٢) این اقتصاد دان البته به استنتاج بسیار غیر علمی در مقاله ی خود میپردازد و علیرغم این که تحلیل مبسوط و مستدلی از نتیجه ی امار انصراف از یارانه ها را میدهد، خواستار "جراحی سیاسی درونی در نظام تدبیر" کشور میشود. البته باید به نتیجه گیری واقعی از این رای عدم اعتماد مردم به حکومت پرداخت و برای سرنگونی کامل این حکومت تلاش کرد. بحران اب، حاصل یک پروسه ی طولانی مدت ضد مردمی، ضد انقلابی و ضد ایرانی تداوم حکومت ضد بشری ولایت فقیه هست. راه حل کلان بحران های اجتماعی، محیط زیستی، بهداشتی و ... أساسا از یک پروسه ی مردمی و انقلابی و میهنی میگذرد! این دیالکتیک حاکم بر پدیده هاست که چنین ضرورتی ( سرنگونی) را اجتناب ناپذیر میکند. بحران اب و تشنگی ملی در چهارچوب حکومت فقیه راه حل واقعی ندارد، در حقیقت هیچوقت نداشته است. 

درس "بابا اب داد"  کلاس اول ابتدائی با پدر بیکار و قحطی اب، تنها یک خاطره هست، 

در عالم واقع باید نه تنها بابا بلکه خواهر و مادر و برادر باید برای ازادی، بر پا خیزند و این حکومت ویرانگر متوحش را از میان بردارند. أنوقت میتوان برای رسیدن به چشمه ازادی و اب پاک و خاک پر بار، برنامه ریخت و تلاش کرد. انتخاب بین بود و نبود کشور ایران است. در این انتخاب، سرنوشت نسل های اینده ی این کشور رقم میخورد! به نقش خود کم بهاء ندهیم.  

منابع:

١ - خبرگزاری فارس

 

٢-محسن رئانی، ” نظریه ای در امتناع توسعه در ایران”