ظریف: بیخود گفته هرکی گفته. ما باید ببینیم ولی فقیه چی میگه. چه ربطی به خبرگزاریها داره. شما قرار بود از بنده بخواهید که در باره موفقیتهامون توضیح بدم. خبرگزاریا هرچی گفتن به شما چه مربوطه.
خبرنگار: ببخشید حاج آقا پس....
ظریف: حاج آقا چیه مرد حسابی؟ دکتر ظریف، یا وزیر محترم خارجه. مگر بنده چیم از احمدی نژاد کمتره؟
خبرنگار: ببخشید آقای دکتر لطفا به حول و قوه الهی در باره پیروزیها و دستاوردهای مذاکرات پیروزمندانه اخیر توضیح بفرمائید. ضمنا بفرمائید که با توجه به این موفقیت ها، تحریمها کی برداشته می شود؟
ظریف: اولا تحریم ها چه ربطی داره به مذاکرات؟ انگار که تبلیغات ضد انقلاب روی شما هم اثر کرده ها. دوما با درود به مقام عظمای ولایت باید عرض کنم که ما به همه انتظارات و خواسته هامون که میخواستیم و منظور نظر مقام عظما بوده رسیدیم و حالا در مرحله آخر کار یعنی نوشتن توافقات و موافقتنامه هستیم
خبرنگار: یعنی در همه موارد اختلاف، ما به خواسته هامون رسیدیم دیگه؟
ظریف: بله دیگه. بنده هم همین رو گفتم. چند دفعه تکرار کنم؟ فعلا تنها مورد اختلاف مسئله نوشتن توافقنامه است که به حول و قوه الهی اون هم بزودی حل میشه و همه چیز به خیر و خوشی تمام میشه.
خبرنگار: ولی خبرگزاری فرانسه گفته که پیشرفتی در کار نبوده.
ظریف: چرا بیخودی به یه چیزایی گیر میدی برادر من؟ اونا وزیرخارجه ن یا من؟ اونا توی جلسه بودن یا من؟
خبرنگار: خوب معلومه که شما آقای دکتر. اما میگن اگر توافقات انجام شده باشه، نوشتن توافقنامه کار سختی نباید باشه
ظریف: اختیار دارید. نمی فهمید دیگه. برای همین شما شدید خبرنگار و بنده شدم وزیر. فکر می کنید همینطور زرتی میشه توافقنامه نوشت؟
خبرنگار: زرتش رو نمیدونم اما خوب آدم یک بار می نویسه و دوبار هم تصحیحش می کنه و منتشر می کنه دیگه.
ظریف: نخیر. سرمقاله روزنامه که نیست مومن. ما دو ماهه که داریم بحث می کنیم سر همین یه موضوع. کشکی که نیست.
خبرنگار: ممکنه لطفا به حول و قوه الهی مراحل توافق رو بفرمائید.
ظریف: روز اول ما از قول مقام عظما بهشون گفتیم که توافقنامه باید به حول و قوه الهی، عربی نوشته بشه، چون هم اسلامی بود و هم ایشون بهتر می توانستن بفهمن که معنای کلمات چیه.
خبرنگار: حق دارن. عربی مقام عظما واقعا حرف نداره. مخصوصا اون قدیما که خطبه می خوندن ما خیلی حال میکردیم.
ظریف: خوب ما هم همینو گفتیم. اما اونا قبول نکردن و گفتن چه ربطی به عربا داره. بعد ما مقام عظما را راضی کردیم و قرار شد که به فارسی بنویسن. بازم اونا قبول نکردن و گفتن ما شیش کشوریم و قطعنامه باید به زبان انگلیسی و یا زبان فرانسه نوشته بشه. وگرنه تحریم ها ادامه داره.
خبرنگار: واقعا میخواستن سر همین مسئله تحریمها ادامه پیدا کنه؟ عجب نامردائین ها. چه ربطی داره؟ تحریم چیکار داره به توافق هسته ای؟
ظریف: ماهم اولش فکر کردیم خالی می بندن. اما ناکسا هرچی بهشون التماس کردیم که فعلا تحریمها رو معلق کنن نشد. ما قبول نکردیم که قطعنامه انگلیس و فرانسه باشه. اصلا ممکن بود یه سری لغت سخت توش بذارن و معنیش برای ما خطرناک باشه. این غربیا رو که شما می شناسین. خلاصه. برگشتیم خدمت آقا. ایشون فرمودن باشه بگید که یک صفحه به فارسی باشه و یک صفحه به انگلیسی. بازم اونا قبول نکردن و فعلا داریم بحث می کنیم که یه خط به فارسی باشه و دوخط به انگلیسی. که امیدواریم به حول و قوه الهی این نتیجه هرچه زودتر حاصل بشه.
خبرنگار. یعنی همه مشکلات همین بوده.
ظریف: خوب بله. ما وظیفه مون حفظ کیان نظامه. شوخی که نداریم
خبرنگار: بقیه موارد که فرمودید حل شده، یعنی دیگه هیچ مشکلی نیست و مقام عظما از همه توافقات راضین؟ یعنی همه چیز همونطور پیش رفته که ایشون رهنمود دادن. همون پیروزیهای هسته ای؟
ظریف: تقریبا بله. آخه در علم سیاست خارجی گاهی یک ابهاماتی لازمه. وجود ابهامات کوچک لازمه سیاسته.
خبرنگار: پس یعنی یک ابهاماتی هنوز وجود داره؟
ظریف: ابهاماتی که خیلی ابهامات باشه که نه. ولی خوب یه موارد اختلاف کوچکی هست که امیدواریم اونا به خاطر رعایت حرمت مقام عظمای ولایت به خواسته ما تن بدن.
خبرنگار: چندتا ابهامات هست؟ تعدادش معلومه؟
ظریف: تعدادش دقیقا معلوم نیست. ده پونزده تایی میشه. ولی اهمیتی ندارن. یعنی در واقع خوراک هیئت ما هستند. مهم پیشرفت مذاکراته که مقام عظما راضی هستن.
خبرنگار: مثلا چه ابهامات کوچکی؟
ظریف: والله از بس این موارد کوچیک هستن من خیلی یادم نمیاد چی بودن.
خبرنگار: حالا جون مادرتون به خاطر گل روی مقام عظما یک کم زور به خودتون بیارید شاید یکی دوتا از این بی اهمیت ها یادتون بیاد و مصاحبه ما رو هم معطر و منور کنید.
ظریف: آآآآآآآآآآآهااااااااا.... آها. یکی دو مورد کوچیک یادم اومد که محض خاطر شما میگم. مثلا اینکه اونا میگن که راکتور آب سنگین اراک باید بسته بشه. اما ما اولش گفتیم که نخیر. اما اونا زور آوردن. ما پیشنهاد کردیم که خوب یک هفته ما استفاده کنیم و یک هفته اونا. اونا گفتن که نمیخوان و باید بسته بشه. اینه که هنوز این مسئله در ابهامه.
خبرنگار: خوب بله این مسئله اصلا اهمیتی نداره. دیگه چی؟
ظریف: دیگه اینکه اونا گفتن که غنی سازی نباشه. ما گفتیم که نمیشه و خواستیم که اقلا غنی سازی پنج در صدی داشته باشیم. اما اونا گفتن نمیشه و خلاصه در کش و قوسیم دیگه.
خبرنگار: مورد کوچیک دیگه ای نبود؟ مثلا تعداد سانتریفیوژها.
ظریف: تعدادش به اونا چه مربوطه؟ ما یک کشور اسلامی هستیم و هر چندتا دلمون بخواد سانتریفیوژ می سازیم و نصب می کنیم.
خبرنگار: ولی مگه سانتریفیوژها برای غنی سازی نیست. خوب هرچه بیشتر باشه غنی سازی بیشتر میشه دیگه
ظریف: آها! منظورتون از اون لحاظه؟
خبرنگار: خوب بله دیگه.
ظریف: راستش هنوز فرصت نشده که به توافقاتی در این زمینه برسیم. البته اونا میگن کلا تعطیل کنید. اما مقام عظما فرمودن اگه تعطیل کنیم جواب حزب اله رو چی بدیم. اینه که در این مورد هنوز داریم بحث می کنیم.
خبرنگار: حاج آقا ظریف خیلی از توضیحات روشنگرانه تون در مورد توافقات و پیروزیهای ما در مذاکرات هسته ای مچکریم.
29 اردیبهشت 93