گردهمائی که بطور یقین دوستداران استقلال و آزادی و حاکمیت مردمی را هزاران بار خوشحال و دشمن مردم ایران را با تمامی باند ها و دستجات و لباس شخصی های درون و برون مرزی اش، یکبار دیگر خوار و بور و ذلیل خواهد کرد.
امسال در حالی به استقبال و برگزاری عید بزرگ مقاومت مردم ایران می رویم که ولایت طلسم شکسته خامنه ای غرق در بحران « درونی و بیرونی » است. این دیگر سخن ما نیست، بلکه اعتراف آشکار و اخیر ولی فقیه مستبد و خونریز است که در لابلای جملات و زرق و برق نیروهای تا دندان مسلح، اما زهوار درفته اش، آن را به عیان اعلام کرده است. آری خامنه ای با تمامی جرم و جنایات و سرکوب و با تمامی بساط های اعدام و شکنجه و صدور تروریسم امروز به بن بست رسیده است. سخن از بن بستی استراتژیک است که عنقریب به مانند آواری بر سر نظام خون ریز آخوندی خراب خواهد شد.
با نگاهی اجمالی به صحنه داخلی می توان به خوبی به بینه های این واقعیت که خود را نه تنها آینده بر رژیم، بلکه حتی بر سیاست استمالت نیز تحمیل کرده است، پی می بریم. راه حل کوتاه مدت خامنه ای با تن دادن به آخوند روحانی پس از گذشت کمتر از یک سال به شکست انجامیده و اکنون دیکتاتور را بر سر دوراهی « انتخاب » قرارداده است. فشار توده های بجان آمده از پائین ، مقاومت سترک یاران ما در اشرف قهرمان و سپس در زندان لیبرتی، شکست استراتژیک ولی فقیه در عراق و سوریه، تمامی علائم و تائیدی بر این مدعا است. حال به قول عوام « علی مانده و حوض اش ». خامنه ای مانده با لشگری نان خور، شقه شقه شده و زهوار درفته ای که در پایان عمر ننگین حکومت اش، دریدن یکدیگر را در « واجب اوجبات » و در راس امور خود قرارداده اند. آری ولی فقیه ارتجاع بخوبی به ابعاد این درهم ریختگی و شقه و شکاف اذعان دارد. وی به صراحت بر سر قبر خمینی گفت: « چالش های درونی ما اینها است، سرگرم شدن به اختلافات در داخل کشور، ما را سرگرم بکنند، ما را در مقابل هم قرار بدهند، تعارض بوجود بیاورند، ما را از مسائل اصلی و از خطوط اصلی غافل بکنند، این یکی از مصادیق آن چالش اصلی است که عرض شد. از دست دادن انسجام از چالشهای ماستو دچار شدن به تنبلی و بی روحیگی، دچار شدن به کم کاری، دچار شدن به یاس و ناامیدی».
وضع به قدری خراب و رشته های کار بقدری از هم گسسته شده اند که دیگر هیچ کارگزاری در درون حاکمیت برای ولی فقیه « تره خرد» نمی کند. شقه شقه شدن رژیم را همگان به عیان می بینند و از دست ولی فقیه هم دیگر آبی گرم نمی شود. فشار مردم و مقاومت از یک سو و شکاف در درون حاکمیت به قدری عمیق است که حتی رئیس جمهور ارتجاع نیز با اعتراف به شکست استراتژیک رژیم، به ضمن از «دین دولتی و دولت دینی» که همان ترجمان خواسته های به حق مقاومت ایران یعنی « جدائی دین از دولت » است، سخن میراند. حال به این تشتت و درهم ریختگی دستگاه جور و ستم، مقاومت و پایداری مردم میهنمان در شهرهای مختلف و مجاهدان زندان لیبرتی و زندانیان قهرمان سیاسی مجاهد و مبارز در سیاه چالهای قرون وسطائی رژیم را اضافه کنیم، آنوقت صحنه تقابل برای هر ناظر بی طرفی بهتر ترسیم خواهد شد. همان مقاومتی که به یمن پایداری و خطوط اصولی و استراتژیک خواب را از چشمان ولی فقیه رانده و وی را با تمامی میزان و درجه سرکوبگری اش به پروسه سقوط کشانده است. از قیام ها و حرکات اعتراضی در داخل میهن تا پایداری و مقاومت زندانیان سیاسی و استقامت ایرانیان آزاده و اشرف نشانان در سراسر جهان، تماما قطعات پازل این پایداری و مقاومت ملی است.
ایرانیان آزاده با حضور گسترده خود درگردهمائی ویلپنت قرار است صلابت و استواری و پایبندی به اصول و هم چنین چشم انداز پیروزی را به نمایش بگذارند. همان اصولی و پایبندی که بقول رهبر مقاومت بینه های آن را در « بیا بیا» و « اشرف 350 » و با مقاومت بحق زندانیان سیاسی دیده ایم. مقاومتی که در کاکل آن مجاهد قهرمان غلامرضا خسروی به خامنه ای و دستگاه زر و زور اش نه گفت و با جان خود نظام آخوندی را در معرض دید جهانیان به چالشی آرمانی کشاند. ضعف و استیصال ولی فقیه همان که حتی نتوانست بر یک « اشرف نشان » دست و پا بسته و در غل و زنجیر هم چشم بپوشد و با اعدام ناجوانمردانه او، به جهانیان « آدرس دشمن حقیقی » خود را مهر و امضاء کرد. همان «دشمنی » که زهر استراتژیک را در سر فصل های مختلف به مانند جنگ ضد میهنی 8 ساله و یا قمار اتمی به کام رژیم آخوندی در کلیت اش و بطور خاص به حلقوم ولی فقیه طلسم شکسته ریخته است.
در چنین شرایطی به استقبال عید بزرگ مقاومت و برگزاری گردهمائی بزرگ ایرانیان در ویلپنت پاریس می رویم. گردهمائی که در آن با تائید دیدگاه های 10 ماده ای مریم رجوی، یقیننا آتش سرعت وخیزش های مردمی در میهن مان را صدها بار افزون خواهد کرد. همان دیدگاه های استراتژیکی که به تمامی معضلات جامعه و تمامی جور و ستم ناشی از حاکمیت آخوندی به طریق دمکراتیک پاسخ داده و راه حل منطقی و مردمی ارائه نموده است. از مقوله پیچیده اقتصاد تا حقوق بشر، زنان، اقوام و ملیت های رنگارنگ در ایرانی متحد و یکپارچه گرفته تا مسائل منطقه ای و بین المللی که تماما در مقوله ای بنام « حاکمیت ملی و مردمی » بدانها پرداخته شده است. بقول خانم رجوی: « ما آمده ایم تا فدای انتخاب آزادانه مردم ایران شویم. این انتخابی است که ایران را سرشار از اعتماد و گلستان آزادی و عدالت می کند و چنین خواهد شد».
بقول اشرف نشانان: « وعده ما در 6 تیر در ویلپنت پاریس »
19 خرداد 1393