وقتی خود را در میان یاران مشتاق آزادی ایران زمین که از سراسر جهان و با تحمل سختی ها به ویلپنت آمده بودند، یافتم، ذهنم بی اختیار به گذشته های دور به پرواز در آمد؛ میتینگ رشت و سخنرانی مسعود که اولین بار می دیدمش و اعجاز کلامش که تا بن استخوان در من اثر گذاشت و مسیر زندگی ام را دگرگون کرد؛ اخبار ساعت ٢ بعد از ظهر یک روز داغ تابستان سال شصت در گوشم می پیچید که در آن، گوینده با قساوت تمام اسامی١٠٤ نفر از شهدا ی اعدام شده را اعلام میکرد. و بعد به سیل خروشانی خیره می شدم که یکصدا و پر طنین فریاد می کشیدند: "یک، دو، سه، صد، هزار اشرف می سازیم – شهاب آسا می تازیم". امواج انفجار عشقی که از قلب هزاران زن و مرد و پیر و جوان و کودکان خردسال فوران میکرد مرا با خود به خاک وطن برد، با قهرمانان شهید دیار و روستای خودم مانوسم کرد، با فرامرز محب پور، هرمز عابدی باخدا، سید محمود حجتی و علی الوندپور و دهها شهید به خون خفته دیگر تجدید عهد کردم که تا آخرین نفس رهرو راه پرافتخار مجاهدین خلق باشم؛ و بعد اشک شوق و برق امید غرور انگیزی بود که در چشمان خود و یاران کنار دستم احساس می کردم.
به یاد دخترکان معصوم و بی پناهی می افتادم که دنیایی جز فقر نمی شناسند و بعد؛ پژواک صدای هزاران زن و مرد مصمم که فریادشان در طنین صدای طبلهایی که توسط نوجوانان نسل سوم مجاهدین در فضا میپیچید: "ارتش آزادی بپا میکنیم – میهن خود را رها میکنیم". آیا اراده پولادین مجاهد خلق درتحقق بخشیدن به این آرزو تردیدی باقی میکذارد؟
مراسم به یاد ماندنی ویلپنت تا همینجا، فارغ از هر گونه محاسبه سیاسی نیز یک پیروزی بزرگ بود؛ چرا که در عصری که ضد ارزش هایی چون تسلیم و بی تفاوتی و پاسیویزم از شاخص های برجسته آن هستند، مجاهدین خلق یک بار دیگر نشان دادند که قادرند عواطف و ظرفیت های انسانی هزاران ایرانی را در هدفی مشترک متکاثر کرده و در راستای سرنگونی نظام جهل و جنایت آخوندی بکار گیرند. از این رو، حضور قدرتمند مجاهدین و حامیان و متحدینشان در ویلپنت، صحنه رویارویی مستقیم آنها با تکیه بر نیروی لایزال مردمی با تمامیت رژیم و حامیان داخلی و بین المللی آن بود. این همان پیامی است که قبل از هر کس سردمداران رژیم به آن واقف بوده و از آن در هراسند. بی جهت نبود که دستگاه جهنمی اطلاعات رژیم از هفته های قبل از برگزاری این مراسم، دستور کار عوامل و مزدوران خود را به مخدوش کردن آن اختصاص داده بود.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که رژیم حاکم بر ایران اصلی ترین کانون صدور بنیادگرایی و تروریزم در منطقه و جهان است. تحولات سوریه و عراق و نقش مخرب رژیم ایران در حمایت از دولت های جنایتکار اسد و مالکی، انزجار و خشم خلق های آزادی خواه منطقه را به اوج رسانده و آنها را به متحدان استراتژیک مقاومت ایران که هماورد اصلی بنیادگرایی مذهبی است، تبدیل کرده است. حضور فعال و پرشور حامیان مقاومت ایران از کشورهای عراق، سوریه، افغانستان و فلسطین نشان دهنده نقش و جایگاه ویژه سازمان مجاهدین در مقابله با فاشیزم دینی است که سالهاست ثبات و آرامش این کشورها را تهدید میکند. از این جهت قدرت نمایی عظیم ویلپنت الهام بخش همه جریاتاب پیشرو و ترقی خواهی خواهد گردید که زخم فاشیزم مذهبی را بر تن دارند و برای ایجاد جامعه ای آزاد و دمکراتیک تلاش می کنند.
جامعه ای که در کلام انگیزاننده مریم رجوی به شیواترین شکل بیان گردید:
"میهنی میسازیم
که در آن لغو شده
حکم شوم اعدام
مشق هر روزة فرداها با خط درشت
در همه کوچه و برزن اینست:
نه به شلاق و شکنجه
نه به جراحی گلخند و تبسم
نه به سرکوبی مردم
نه به ویرانگری هسته ای و بمب اتم
قلب این خاک فقط کانون
انفجار شادی است
حق مفروض و مسلم تنها
همه جا آزادی است
میهنی میسازیم
" که در آن وسعت خورشید به اندازة چشمان سحرخیزان است"
نام این میهن آزاد شده
ایران است
نام این میهن آزاد شده
ایران است"
خمینی جلاد و سردمداران رژیم جنایتکاری که از آن بر جای مانده است، چه بیهوده می پنداشتند و می پندارند، که میتوانند با نسل کشی بیرحمانه مجاهدین، آنها را از بین ببرنند. پیام کهکشان ویلپنت اما نشان داد که مجاهدین و مقاومت ایران مصمم تر ازهر زمان، برای تحقق آمال و آرزوهای دیرینه مردم ما که در کلام نماد مقاومت ایران، مریم رجوی بیان گردید، استوار به پیش می تازند.
12تیر93