سخن از شقه و شکافی است که در یک سر آن خامنه ای طلسم شکسته و شدیدا ضربه خورده و در سر دیگر آن رفسنجانی شاخ کشیده به صف آرایی و یارگیری مشغولند. شاخص این صف آرایی در درون نظام آخوندی را می توان در تعیین ”سیاست های راهبردی“ از سوی دو طیف دانست. در حالیکه خامنه ای تلاش می کند تا از نوشیدن جام زهر اتمی و مالا جام های زهر بعدی مانند حقوق بشر، منطقه ای و اجتماعی خودداری کند، رفسنجانی و باند او وضعیت نظام آخوندی را به مثابه دوران پایانی جنگ ایران و عراق و نوشیدن جام زهر و قبول قطعنامه 598 ارزیابی کرده و معتقدند که کلید راه حل برون رفتن از تمامی بحران ها در دست ”عنصر خارجی“ است.
وی بجد براین باور است که رفع تحریم ها و راه حل خروج از بحران های لاعلاج داخلی و منطقه ای در قبول قطعنامه های شورای امنیت ملل متحد و عقب نشینی های اتمی نهفته است و باید برای گذراندن این دوران همانند دوران آتش بس، با ”قبول قطعنامه ها“ از آن عبور کرد.
دراین رابطه خامنه ای هفته گذشته در جمع بسیجیان زهوار دررفته در دانشگاهها در پاسخ به رفسنجانی گفت: «این حرفها را به عنوان نصیحت به مسئولان آمریکایی نمی گوییم، بلکه برای خودمان می گوییم تا تکلیف خودمان را بدانیم و در قضاوت ها و تحلیلهایمان بفهمیم با چه کسانی روبرو هستیم».
خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 1 مرداد 1393
خاطرمان هست که جنگ دو جناح در درون رژیم در زمان برگزاری انتخابات نمایشی ریاست جمهوری سال گذشته با خذف رفسنجانی از سوی شورای نگهبان و بویژه با تاثیر گذاری مستقیم آخوند جنتی، بعنوان دبیر این شورا، وارد دور تازه و علنی گردید. پس از این حذف بود که باند خامنه ای علنا رفسنجانی را به ”غیر خودی“ تقسم نمود و از وی همواره بعنوان ”اصحاب فتنه“ نام میبرند. واقعیت این است که خامنه ای توان حذف کامل رفسنجانی را از قدرت تا به امروز نداشته است. دلیل آن نیز نیاز وی به باند رفسنجانی و داشتن ”سوپاپ اطمینان“ برای بحران های پیش رو می باشد. رفسنجانی نیز از ضعف شدید خامنه ای بویژه طی دو سال گذشته بزرگترین بهره را برده و شرائط را برای بازسازی نیروهای خود از طریق از آخوند روحانی آماده تر کرده است. حذف نیروهای اجرایی خامنه ای در سطوح مدیریت، استانداری ها و شهرداری ها و در سطوح دیپلماسی و سیاست خارجی یکی از نمودهای این بازسازی نیرو می باشد.
رفسنجانی به این امر بخوبی واقف شده که تعمیق شقه و شکاف در راس حاکمیت از فردای سرکوب خونین مردم پس از انتخابات سال 88 یک واقعیت است. همان شکافی که خامنه ای و باند نظامی – امنیتی حاکم تا به امروز و با تمامی سرکوب خونین و بگیر و ببندهای حکومتی، نتوانسته آن را ببندند. تعمیق این شکاف مرگبار اکنون به مانند سلول سرطانی به تمامی اندام های حکومتی سرایت کرده است. مجلس، ریزش درسپاه و بسیج، دولت، مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری از جمله این ارگان ها می باشند.
در چنین شرایطی باند های متخاصم در درون رژیم آخوندی از هم اکنون به پیشواز برگزاری نمایش خبرگان رهبری می روند. مجلسی که قراربراین داشت تا به زعم دستگاه جبار آخوندی بر ”اعلم بودن“ رهبر برای موضوعات ”فقهی، سیاسی و اجتماعی“ نظارت یا ”درصورت فوت یا کناره گیری یا عزل رهبر“ در ”اسرع وقت نسبت به تعیین و معرفی رهبری جدید“ اقدام نماید.
به زبان ساده این جمع منتصب همان نقش تعیین و تکلیف ” سر“ رژیم با بودجه سالانه بیش از 200 میلیون تومانی را عهده دار است. مجلس خبرگان نیز همان جمع حکومتی است که پس از مرگ خمینی در بهار سال 68، با دخالت های مستقیم و نفوذ رفسنجانی، تعیین جانشینی وی را عهده دارگردید و براین سیاق قرعه ” رهبری نظام “ در یک هماهنگی دوجانبه، سرانجام بنام یک آخوند دون پایه درجه دو حکومتی بنام خامنه ای افتاد. تاکید بر ”هماهنگی دوجانبه“ عامدانه است، زیرا به شهادت رفسنجانی، هم او و هم خامنه ای در آن جلسه اضطراری خبرگان رهبری پس از مرگ خمینی، بشدت با تعیین ”رهبری فردی“ مخالف بوده و دست بر قضا هردو بر ”رهبری جمعی“ تاکید داشته اند. حال این تناقض که چگونه هردوی اینها در ضمن مخالفت با رهبری فردی در نهایت به آن تن داده اند و دست برقضا یکی با کشیدن ”پای امام“ به قضیه، برای دیگری ”جانماز رهبری“ پهن کرده است، خود داستانی طولانی دارد که از حوصله این نوشتار خارج است.
«خامنه ای با رهبری فردی مخالفت کردند، من هم مخالف بودم، نوبت نرسید. ابتدا به پیشنهاد اعضای جامعه مدرسین که عضو مجلس خبرگان بودند، گلپایگانی مطرح شد. حدود 14 نفر به ایشان رای دادند. سپس پیشنهاد رهبری خامنه ای مطرح شد. خود ایشان پشت تریبون رفتند و گفتند من با رهبری شورایی مطابق قانون اساسی موافقم و با رهبری فردی مخالفم، پس چگونه نامزد بشوم؟».
خاطرات رفسنجانی – سازندگی و بازسازی
همچنین رفسنجانی در آن دوران تا بدانجا پیشرفت که حتی یک شبه به خامنه ای لقب ” آیت الله “ را داد. وی بدلیل نفوذی که در آن دوران در دستگاه حاکمیت داشت، آن را از طریق صدا و سیما و رسانه های رژیم لانسه کرد و بدین ترتیب پایه های حکومتی را پی ریزی کرد که اکنون به یکی از جبارترین و قهارترین دیکتاتورهای تاریخ معاصر بشری تبدیل شده است. رفسنجانی در این رابطه در همان ماخذ فوق می گوید: «متن بیانیه مجلس خبرگان در خصوص تصویب رهبری آیت الله خامنه ای را نوشتم و برای انتشار دادم. با بعضی از اعضای هیات رئیسه درباره بکار بردن عنوان آیت الله به جای حجت الاسلام و المسلمین مشورت کردم، موافقت داشتند».
بهرحال با چنین تاریخچه ای دو حریف وارد رینگ خبرگان شده اند. هراس خامنه ای از نفوذ باند رفسنجانی و وارد کردن آخوند های وابسته بخود به چنین میدانی است. زیرا درصورتیکه رفسنجانی در مجلس خبرگان آینده دست بالا را داشته باشد، یقیننا کار بر خامنه ای سخت خواهد شد و احتمال کنار زدن وی و جایگزینی او با یک ”شورای رهبری“ همان امری که اکنون مد نظر رفسنجانی است، قوت خواهد گرفت.
آخوند خزعلی از اعضاء مجلس خبرگان رهبری در تاریخ 2 مرداد 1393 در مصاحبه ای با روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران ازطرح رفسنجانی این چنین پرده برمی دارد: « البته انسان باید همیشه با فکر باشد و دشمنان را در نظر بگیرد. در چنین شرایطی نایب رئیس جلسات را اداره می کند. اگر هم برای دوره آینده چنین تصمیمی داشته باشند، نهادهای نظارتی نظام نخواهند گذاشت که این خواسته آنها محقق شود. این را هم برای ثبت در تاریخ عرض می کنم. چند سال قبل به دانشگاه امام صادق رفتم و به آقای مهدوی کنی گفتم: شما بیائید ریاست خبرگان را قبول کنید. الان شما رای می آورید و آقای رفسنجانی رای نخواهد آورد. الان هم او نباشد کسان دیگری هستند که به ریاست برسند. دیگران هستند. کسی که فتنه گران به دنبال او هستند، لیبرال شده است. با دشمنان نظام و رهبری همدست شده است. در چنین شرایطی اگر هم بیاید، نمی تواند مجلس خبرگان را با شرایط کنونی آن اداره کند».
همزمان با این سخنان آخوند مومن از پیروان باند خامنه ای در شورای نگهبان که کار ”فیلتر گذاری“ برای کاندیداها را دارد بی پرده وی را ”بی پدر و مادر“ و ”ناباب“ خطاب می کند. این آخوند حکومتی چشم انداز خذف رفسنجانی از نامزدی در شورای نگهبان را به مانند انتخابات ریاست جمهوری در سال گذشته را بی پروا اینگونه بیان می کند: « شورای نگهبان در انتخابات خود مراقب خواهد بود تا نامزدهایی که قرار است انتخاب شوند، آدم بی پدر و مادر نباشند. سوالاتی طرح می شود سه چهار نفر از علماء و فضلاء خوب مصحح ما می شوند. اگر سواد داشت، سطح سواد او معلوم می شود. باید از نظر سواد هم آدم های نابابی نباشند ».
سخن آخر آنکه خامنه ای اکنون برسر دوراهی بزرگی برای حذف و یا قبول رفسنجانی در مجلس خبرگان بسر میبرد. حذف وی یقیننا راه به انقباض هرچه بیشتر رژیم و پذیرش رفسنجانی راه به تشدید هرچه بیشتر شقه و شکاف در درون نظام پوسیده ولی فقیه خواهد برد. شق سوم که ظاهرا مطلوب ولی فقیه است، وجود یک رفسنجانی ضعیف و سرشکسته می باشد.
حال باید دید که رهبر ”فرزانه انقلاب“ طی یک سال و نیم باقی مانده به انتصابات خبرگان کدامین راه حل را برخواهد گزید؟
5 مرداد 1393