او در حلقه ی دروغ پردازانی مانند خودش پس از تعریف و تمجید های چندش آور از خمینی جنایتکار، از جمله چنین گفت: "دولت در مبارزه با فساد از جمله فساد در دانشگاه، فساد در مـــــــدارک عــــــــلمـــــــی یا فسادی که در زمینه بورسیه ها جدی خواهد بود و مبارزه با فساد را ادامه خواهد داد". این شیخک فاسد و متقلب در حالی از مبارزه با فساد و از جمله فساد در مدارک علمی دَم می زند که سال ها بدون داشتن درجه دکترا، خود را دکتر معرفی کرده بود و مدرکی را هم که اکنون به عنوان دکترا در جیب دارد و به مردم عرضه می کند، رقبایش در همین دستگاه حکومتی،بارها نه تنها مورد تشکیک قرار داده ، بلکه آن را تقلبی و فاقد اعتبار دانسته اند و تا امروز چه خودش و چه اعوان و انصارش، غیر تقلبی بودن آن را اثبات نکرده اند.
دروغ بزرگ بعدی او در رابطه با منتقدان دولت بود. او در این زمینه گفت: "اینجا در محضر امام راحل باید بگویم دولت و رییس جمهوری همواره تا پایان به منتقدین احترام خواهد گذاشت اما هرگز در برابر تخریب گران دولت و نظام ساکت نخواهد شد". این آخوند دغلباز و جنایتکار بر سر قبر یکی از بزرگترین و خشن ترین سرکوب کنندگان منتقدان، از مدارای با منتقدین سخن می گوید. شاید بچه های سه چهار ساله و موجودات سیاره های دور دست، حرف او را باور کنند. اما مردم ایران که شب و روز و بی وقفه شاهد سرکوب منتقدان دولت و حاکمیت هستند ـــ مخالفان که برای ابراز مخالفتشان به زندان های دراز مدت توام با انواع و اقسام شکنجه و اعدام محکوم می شوند ـــ. آیا ممکن است چنین سخنانی را باور کنند؟ روحانی که منتقدانی را که بخش اعظمشان مثل خودش وابسته ی جدائی ناپذیر با حاکمیت آخوندی می باشند، بز دل و ترسو می خواند و آنها را بیسواد و نادان می نامد و جملگی را به جهنم حواله می دهد، بر سر قبر خمینی که بارها از این که بیشتر قلم ها را نشکسته و روزنامه ها را نبسته و مخالفان را اعدام نکرده بود، ابراز پشیمانی می کرد، دروغ بزرگ تحمل منتقدان و مدارا با آنها را تحویل می دهد.
شیخ حسن روحانی در آغاز هفته ی دولت در حاکمیت آخوندی و بر سر قبر خمینی درباره مرادش و امامش دروغ های بسیار گفت و تعریف و تمجید های دل به هم زن فراوانی ابراز داشت و ترجیع بند حرفهایش تاکید بر پیروی از روش و منش او بود. در این میان یکی از دروغ های بزرگی که به خمینی چسبانید، ادعای متعادل بودن او بود . حسن روحانی در این باره گفت: "امام راحل تعادل را به ما یاد داد که از افراط ، جمود ، تحجر و خرافه بپرهیزیم، امام خمینی (ره) تعادل را یاد داد و گفت که از تفریط غرب گرایی و غرب زدگی باید فاصله بگیریم. . . . «راه وسط» و «اسلام ناب» را به ما آموخت ...امام خمینی (ره) تعامل را به ما یاد داد. تعامل بین جمهوریت و اسلامیت، امام راحل به ما گفت نظام ما مردم سالاری دینی است و آرای مردم میزان است و فرمود میزان رای ملت است".
مردم البته مجبور نیستند تحمیل حکم جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر خمینی را به پای تعادل آموزی او بگذارند. مردم مجبور نیستند تبدیل مجلس موسسان به مجلس خبرگان و تغییر نام مجلس شورای ملی به شورای اسلامی را پرهیز از تفریط از جانب خمینی بنامند. مردم مجبور نیستند فراموش کنند که این خمینی بود که از موضع تعادل و تعامل فریاد زد اگر سی و شش ملیون هم بگویند آری( آن وقت جمعیت ایران سی و شش ملیون بود) من می گویم نه. از موضع تعامل و مدارا با دگر اندیشان بود که خمینی دستور داد هر کس به قانون اساسی ضد دموکراتیک و ضد ایرانی او رای نداده است نمی تواند کاندیدا ریاست جمهوری شود. خمینی لابد از موضع تعادل و بر اساس مدارا با با دارندگان اندیشه های متفاوت با افکار ارتجاعی خودش فتوای قتل سلمان رشدی را صادر کرد. از نشانه های تعادل امامشان خمینی، یکی هم فرمان کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 است. ازجمله نشانه های تعادلش اهانت هائی است که در اسفند 57 به مصدق کرد. از نشانه های تعادلش اجباری کردن حجاب برای زنان است. از نشانه های تعادلش پافشاری بر ادامه جنگ با عراق و بر باد دادن(منابع و ثروتهای ملی میهنی و انسانی) ایران در آن جنگ بود. ... و آنچه گفتم اندکی از هزاران است و به به قول شاعر: تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل!
و اکنون همه ی وارثان خمینی، از موسوی گرفته تا همسرش تا کروبی تا خاتمی و حالا شیخ حسن، در به در دنبال عصر طلائی امامشان می گردند. در این میان ببینید چه قدر از مرحله پرت هستند کسانی که برای رسیدن به آزادی و حاکمیت مردمی و سکولاریسم، به این ها و امثال این ها دل بسته و چشم امید دو خته اند.
26 ـ 08 ـ 2014