اگر چه آدم وسوسه می کند که حکومت فاجعه بار نخست وزیر سابق عراق، نوری المالکی را در آینه عقب قرار دهد، ما باید آن را مطالعه کنیم و از اشتباهات او یاد بگیریم اگر رهبری جدید عراق - با کمک قابل توجه ایالات متحده - بخواهد چرخه خشونت های فرقه ای و کشتار که گریبانگیر جامعه شده را متوقف کند.
برای سالها، دولت المالکی عراق را با استفاده از اختلافات فرقه ای برای استفاده های سیاسی در آستانه جنگ داخلی قرار داد. با خروج نیروهای آمریکایی در سال 2011، المالکی، به طور فزاینده ای حمایت شده توسط ایران شیعه، سیاست هایی را در پیش گرفت که بخش بزرگی از جمعیت را دور کرد. این سیاست ها راه را برای ظهور گروه های افراطی، تروریستی سنی مانند دولت اسلامی (داعش) هموار و هر چه وفاداری به دولت در میان خط سبز نازک سنی نشین مسئول حفاظت از مردم وجود داشت را از بین برد: هزاران نفر از سربازان عراقی بدون جنگیدن در حالی که دولت اسلامی پیشرفت های تکان دهنده ای در سراسر عراق در این تابستان کرد فرار کردند.
روزها و ماه های آینده بسیار مهم هستند. فقط یک موضع قاطعانه امریکا که برای یک دولت فراگیر و مستقل عراق فراخوان دهد می تواند چرخه خونریزی های فرقه ای را متوقف کند. با معرفی نخست وزیر برگزیده جدید، حیدر العبادی، واشنگتن فرصتی برای اطمینان حاصل کردن از این دارد که تمام صداهای سیاسی مختلف عراق در یک نظام سیاسی دموکراتیک گنجانده شده است. تنوع عراق بر روی زمین باید در دولت خود را منعکس کند.
اولین قدم مهم برای العبادی باید پایان دادن به دخالت فراگیر ایران باشد. برای سالها، مخالفان ایرانی، جامعه اطلاعاتی و تحلیلگران سیاست خارجی نسبت به گرایش نگران کننده المالکی به نفع تهران هشدار داده اند. پس از گذراندن سالها در تبعید در ایران، المالکی یک رابطه خطرناک نزدیک با قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس ایران، مسئول گسترش حوزه نفوذ تهران، برقرار کرد. در واقع، ایران برای تحکیم نفوذ خود در عراق تحت المالکی، قوه قضائیه و بلوکهای شیعه در آنجا را مجبور به حمایت از دور دوم مشتری خود کرد، اگر چه جناح او در انتخابات سال 2010 باخت. علی خضری، مشاور ارشد سابق پنج سفیر آمریکا در بغداد، به درستی آن را اینطور عنوان کرد که "ژنرالها در تهران" بعد کابینه مالکی را سر هم کردند.
المالکی با نشان دادن هیچ درنگی در قتل عام مخالفان بی دفاع ایرانی در اردوگاههای اشرف و لیبرتی در عراق این محبت را جبران کرد. حملات مرگبار و مکرر علیه اعضای مجاهدین خلق بیش از 100 کشته و هزاران مجروح بر جای گذاشت، که به تهران در تلاش خود برای از بین بردن گروه اپوزیسیون دموکراتیک طرفدار امریکا کمک کرد.
با کمک نیروی قدس ایران، المالکی به طرز وحشیانه ای تظاهرات مردمی در سراسر عراق را که حقوق اساسی برای اقلیت های سنی و کرد عراق را می خواست سرکوب کرد. او با همدستی تهران به شکار رهبران قبیله ای پرداخت، دستگیری هایی صورت داد و اعدام هایی انجام داد. این دستاوردهای بدست آمده در سال 2007، زمانی که سنی ها نقش بسیار مهمی در راندن القاعده از عراق داشتند را برگرداند. همچنین آن نوع از فرقه گرایی بی پروایی را نشان داد که باعث بالا آمدن دولت اسلامی شد، که بسیاری از تحلیلگران آمریکایی می گویند تهدید جدید و مستقیم به منافع ایالات متحده را نشان می دهد.
اینکه چه باید کرد حالا روشن است: ایالات متحده باید برای گذار به یک دولت فراگیر تر که به سنی ها، قبایل، شیعیان مدره و دیگر اقلیت ها صدایی بدهد فشار بیاورد.
در اتخاذ یک سیاست دیپلماتیک قاطع، امریکا نه تنها شهرت آسیب دیده خود در منطقه را تقویت می کند، حرکت دولت اسلامی را با پایان دادن به از خود بیگانگی سنی ها از سیاست عراق نابود می کند. به همین ترتیب، در دفاع از رهبری جدید و فراگیر، حاکمیت ترور ایران در عراق به شدت کاهش خواهد یافت. تهران دیگر یک دست نشانده برای انجام کار کثیفش در همسایگیش نخواهد داشت. همچنین یک اهرم مهم در مذاکرات هسته ای خود با غرب را از دست می دهد.
شیوه ای که دولت جدید العبادی با مخالفان ایرانی در کمپ لیبرتی برخورد خواهد کرد یک آزمایش واقعی برای نگرش آن به تهران است. اگر او با مخالفان مطابق با تعهد عراق به سازمان ملل متحد، قوانین بین المللی و حقوق بشر برخورد کند، او نشانه قوی خواهد داد که دولت جدید در مورد یک مسیر مستقل برای عراق جدی است، مسیری که منافع ملی را بالاتر از اختلافات فرقه ای قرار می دهد.
27 اوت 2014