خون پاکترین و عزیزترین فرزندان غیورایران زمین این زیباترین وطن. خونی که همچنان جوشان و خروشان در رگهای تک تک ما جاریست.
روزی پر غرور. دردناک اما پر غرور.
غرور به نسلی که ایستاده مردن را بر مرگ تدریجی و سکوت ترجیح داد. غرور از آنکه دشمن ذلیل هنوز حتی از جسم سرد و بدن بیجان آنها وحشت دارد. چرا که به خوبی میداند با چه نسلی روبروست. بخوبی میداند که این نسل بیدی نیست که از این باد ها بلرزد.
نسلی که میجوشد و میخروشد و میتازد و کوتاه نمیاید.
در بزرگداشت این روز به تصویر تک تک این پرستوهای عاشقی که به پرواز در آمدند خیره شدم. خیره شدم و آنها را در وجود خود احساس کردم و گرمای خونشان را در رگهایم.
آنها را دوباره در خود یافتم. یک مبارز واقعی هرگز نمیمیرد.
برای یک مبارز مرگ معنی و مفهومی ندارد. مرگ پایان نیست. مرگ آغاز و تولدی دیگر است.
زندگی در این مسیر متبلور میشود و ادامه خواهد یافت.
چه کور و زبونند کسانیکه بر این اندیشه اند که با ریختن خون این نسل و بهترین هایش به آن پایان میبخشند.
چه ساده دل و ابلهند. معنای مبارزه را نمیدانند. معنای جهان هستی و زندگی را نمیدانند.
آری واقعا ابلهند.
مبارزی که برای خلق در زنجیرش تا آخر میایستد و به دشمن پشت نمیکند و سینه به سینه با او میجنگد. مبارزین واقعی که همه چیز خویش را در طبق اخلاس گذاشتند.
خون این مبارزین هرگز. هرگز به هدر نخواهد رفت و از خون هریک از آنها هزاران لاله میدمد و به همین دلیل میگویم: "من اشرفم"
زندگی زیباست اما زیباتر تویی
مرگ آغاز است و پایانش تویی
پروین - واشنگتن
31 اوت