در حالی که عراق در حالت تجزیه به سر میبرد بعضی در کاپیتال هیل ایده همکاری با رژیم ایران برای شکست دادن تهدید گروه تروریستی داعش را مطرح میکنند. ولی آیا این ایده به منافع آمریکا خدمت میکند؟.
این پیشنهاد مطرح میکند که هم ایران و هم ایالات متحده به داعش به چشم دشمن نگاه میکنند و بنابراین متحدین بالقوه در جنگ برعلیه آن میباشند.
همانطور که داعش خطرناک میباشد، شریک ما درتهران به عنوان حتی تهدید امنیتی بزرگتری برای منافع آمریکا در منطقه مطرح میباشد. رویارویی با تهدید فوری داعش میتواند نتایج عکس داشته باشد اگر این موضوع باعث قدرت دادن به یک تهدید بزرگتر باشد.
مدافعان این سیاست میپذیرند که همکاری با ایران وسوریه میتواند به این رژیمهای ضعیف عمرطولانی تری بدهد و این میتواند ستمگری وظلم در سوریه را طولانی کند.
لازم است که با داعش برخورد شود. ولی نه از طریق قرار دادن یک اتحاد خطرناک درکنار بزرگترین حامی تروریسم درجهان.
در حقیقت دخالت مخرب رژیم ایران درعراق وسوریه ایجاد کنند ه یک زمین وفضای پرورش خشونت و ظهور داعش بوده است.
تهران نخست وزیر سابق عراق نوری مالکی را تشویق به کنار گذاشتن سنی ها و دیگر اقلیتها از دولت کرد و بی ثبات کردن دولتی که ایالات متحده کمک کرد که در عراق ایجاد شود و همچنین نارضایتی اقلیت سنی که بعضی توسط داعش ربوده شده اند. همزمان نفوذ ایران بروی مالکی باعث بی دفاع گذاشتن اقلیت های یزیدی و مسیحی درشمال عراق شد که به داعش اجازه داد که به پاکسازی قومی در این تابستان بپردازد.
شکی وجود ندارد که ایالات متحده میتواند به نیروهای محلی از جمله پیشمرگه های کرد کمک کند که به تهاجم جهادی در شمال عراق ضربه بزنند . ولی این نیازبه یک استراتژی گسترده دارد با اشرف به این حقیقت که بحران منطقه ای به سادگی با شکست دادن داعش پایان نمیپذیرد . تهدید اساسی تر در تهران و دمشق نیاز به رویارویی دارد.
تروریسم و نیروهای بی ثبا ت کننده به سادگی یک راه و منفذ دیگر پیدا خواهند کرد درصورتی که تهران به دخالت و کنترل بروی عراق ادامه دهد . مالکی به طور عملی خود را در اختیار خدمت به رژیم ایران کرد، که روشن ترین نمونه آن حملات او به ایرانیان مخالف درکمپ اشرف و لیبرتی است .
تصمیم برای قدرت دادن به یک شریر بر علیه شریر دیگر بر اساس یک سوء تفاهم کوته بینانه ازموضوعات امینت جهانی یا وحشت محض است. همانطور که وحشت از ظهور وسروصدای داعش در عراق وسوریه وجوددارد ، این یک تهدید است که ما بتوانیم با آن به طور مؤثر برخوردکنیم بدون این که نیاز به یک معامله با شیطان باشد.
ایران بخشی از مشکل است و نه راه حل. لیست روشنی از دیگر کشورها و بازیگران غیر دولتی برای بررسی و ملاحظه این انتخابها وجود دارد. اکثریت قریب به اتفاق آنها مشخصا علاقه مند به مهار داعش میباشند.
از قضا رژیم در تهران اعلام کرده است که داعش را به عنوان یک تهدید مستقیم در نظر نگرفته است. از طرف دیگر، عربستان سعودی امارات متحده عربی، ترکیه و دیگر درک میکنند که داعش یک تهدید خیلی ساختاری برای دولتهایشان، ثبات عمده جمعیت سنی مذهب آنها و تداوم منافع منطقه ای آنها میباشد.
با وجود همه اشکالات و عیوب در این شرکای بالقوه، منافع آنها به دفعات منطبق با ایالات متحده در زمینه ها میباشد ، ایران یک جبهه بزرگ با شعارها ولفاظی های ضد غربی است. سپاه پاسداران آن بطور منظم ازجنگ با غرب ، پیگیری تسلیحات اتمی واین که قادر هستند که درونهای آمریکایی و اسرائیلی را ساقط سازند یا کشتی های جنگی آمریکایی را غرق سازند صحبت میکند.
در همین حال این کشور دارای اقتصاد نفتی متمرکز بروی خریداران غیر غربی به عنوان تلاش برای فرار از تحریمهای اعمال شده تحت رهبری آمریکاست بیشتر از آن که تلاشی با جدیت زیاد برای آن که بخشی از جامعه جهانی بشود انجام دهد.
این موضوع مخفی نیست که رژیم ایران با ارزشهای آمریکایی ها شریک نیست و بسیار از لیبرال دمکراسی دور میباشد. این رژیم بیشتر یک کشور حمایت کنند ه تروریست که به طور سیستماتیک حقوق میلیونها نفر از شهروندانش را نقض میکند میباشد و به دنبال تسلیحات هسته ای است و برای سلطه منطقه ای میکوشد .
چرا باید یک سیاستگذاری معقول همه شرکای آماده در خاورمیانه را پشت سر بگذارد و در عوض یک همکاری با این چنین رژیمی را انتخاب کند؟ چرا باید از چاله به چاه پرید؟
دکتر ولید فارس نویسنده ”بهار ازدست رفته: سیاست ایالات متحده در خاورمیانه و اجتناب از فاجعه“ میباشد و به عنوان مشاور امور خارجی و خاورمیانه در کاندیداتوری میت رامنی خدمت کرده است.
12 سپتامبر 2014