بقول خانم رجوی خطاب به تظاهرات پرشور ایرانیان آزاده: «امروز هرکس که صفوف پرصلابت شما را در برابر کاخ ملل متحد و نیویورک نگاه می کند، تائید می کند که نمایندگان حقیقی ملت ایران شمایید و نه آخوند حقیری که فرستاده و رئیس جمهور ولایت فقیه است. او ربطی به ایران و ملت ایران ندارد».
آخوند روحانی که برای این سفر ”جیب گشادی“ دوخته و بر ابرهای ” خیال “ برآن بود تا در مقر ملل متحد، با یک تیر چند نشان را همزمان بزند، تا تحریر این نوشته، خوار و ذلیل و سرخورده و با دستان و چمدانی خالی اکنون در صف انتظار برای سوار شدن به هواپیمای ارسالی ” مقام معظم رهبری“ ایستاده است.
از تحولات سخن به میان آمد، جا دارد تا دیگر بار به مذاکرات اتمی برسر زیاده خواهی ها و پروژه های اتمی رژیم آخوندی با کشورهای 5 بعلاوه یک نیز اشاره ای اجمالی نمائیم. وضعیت نظام آخوندی برسر پیشبرد مذاکرات اتمی و دستیابی به نتیجه ” برد – برد “ در یک کلام به مانند تراژدی دردناک کشتی ” تایتانیک “ در آخرین ساعات حیات اش شده است. کشتی سوراخ سوراخ شده نظامی زهوار دررفته که تیم مذاکره کننده آن در آخرین لحظات و بی محابا برای طرف مقابل در آن طرف آب های اقیانوس اطلس ” اس او اس “ میفرستد و طلب ” کمک “ می نماید.
آخرین نمونه آن نیز همان سخنان محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه رژیم در اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در پاسخ به پرسش مدیر بخش خاورمیانه موسسه تحقیقاتی وودرو ویلسون بود که ضمن التماس به طرف مقابل، با نگرانی عمیقی گفت: ” مذاکرات هسته ای تاثیر مستقیم بر مسائل داخلی ایران خواهد داشت و در صورت شکست مذاکرات، دوستان او انتخابات مجلس آینده را به جریان غرب ستیز واگذار خواهند کرد». (روزنامه حکومتی وطن 3 مهر 1393)
بهرحال این جملات نیازی به ” تفسیر و توضیح “ بیشتر ندارند و بسیار گویا سخن از وضعیتی قفل شده و شکننده برای تمامی باند های درونی رژیم می گوید که عطف به تمامی داده ها، نه راه به جلو و نه امکان دنده عقب و یا دور زدن تحولات و فشارهای خرد کننده را برای سرنشینان آن تداعی می کند. لذا بر منطق نتایج حاصله از تمامی یازده دور مذاکرات گذشته بر سر پروژه های جاه طلبانه اتمی رژیم می توان گفت که تنها یک راه باقی مانده است و آن برخورد مستقیم با ” کوه یخ “ که لغایت منجر به سوراخ شدن و فرورفتن کشتی نظام آخوندی خواهد شد.
به این وضعیت بحرانی و متلاطم رژیم یک نماینده مجلس حکومتی این چنین اعتراف می کند: «توافق ضعیف و یک جانبه ژنو برای چه بود؟ آیا تحریم ها کم شد؟ خیر. آیا تحریم های جدید اعمال نشد؟ بلی. آیا آمریکا همین توافق نیم بند را بارها نقض نکرد؟ بلی
آیا ایران فعالیت ها و دستاوردهای هسته ای خود را متوقف نکرد؟ یا از بین نبرد و در عوض آیا آمریکا کدام اقدام عملیاتی مثبت را در راستای این توافق ضعیف انجام داد؟ هیچ».
رادیو حکومتی فرهنگ 2 مهر 1393
اوضاع ولی فقیه خودکامه بقدری بحرانی است که دیگر باندهای ” ناجی “ هم کاری از دستشان برای این نظام پوسیده بر نمی آید. بحران یکی پس از دیگری در انتظار برای حکومتی شرور، سرکوبگر و قرون وسطایی به صف ایستاده که خود مسبب اصلی وضعیت کنونی اش است.
بسیاری از کارشناسان مسائل منطقه به درستی بر این باورند، که پس از بحران همچنان لاینحل باقی مانده اتمی، مسائل مهمی همچون تروریسم منطقه ای، عراق، سوریه، صدور انقلاب و حقوق بشردرپشت ”بیت رهبری“ به نوبت ایستاده اند. به تمامی اینها نیز نارضایتی عمومی و وجود تشکیلات سراسری و جهانی سازمان یافته مجاهدین را اضافه کنیم، تا تصویر بهتری از این تابلو و چشم انداز تحولات در آینده، بدست آید.
نمونه دیگر آن میدان ندادن به ولی فقیه در تحولات شتابان منطقه ای علیه نیروی بنیادگرای داعش، بهترین گواه بر وضعیت پیزوری “رهبر معظم انقلاب” است. رژیم که تا آخرین لحظات امیدوار بود تا در مقابل ”نرمش اتمی طرف مقابل“ نقش گ منجی “ در سوریه را بازی نماید، به یکباره دید که حتی نزدیکترین طرف های مذاکره و حتی شرکا و طرف های تجاری اش نیز دیگر تمایلی به بازی دادن ” پدر خوانده داعش “ درروند شتابان ضد بنیادگرایی و تروریسم در منطقه خاورمیانه را ندارند.
خبرگزاری رویتر در تاریخ 31 شهریور در رابطه با درخواست رژیم نوشت: «آمریکا تلاش رژیم ایران برای ربط دادن جنگ علیه داعش به امتیازات اتمی را رد کرد. مقام های ارشد رژیم ایران به رویتر گفتند: ایران آماده همکاری با آمریکا و متحدانش جهت متوقف کردن شبه نظامیان داعش است، اما با ازاء آن، مایل به انعطاف بیشتری در رابطه با برنامه غنی سازی اورانیوم می باشند».
دلیل به بازی نگرفتن ولی فقیه در این ائتلاف مهم منطقه ای و جهانی بسیار روشن است، زیرا ضعف مفرط ولی فقیه و در چنبره افتادن این بیمار ”جزامی“ بقدری بر همگان عیان شده که دیگر از آن ”هیبت “ و آن ” اولدورم بلدروم “ و ” قدر قدرتی “ های توخالی خبری نیست بویژه اکنون در پی ” بمباران عمق استراتژیک “ نظام آخوندی و از بین بردن ” زیر ساختارهای استراتژیک بشار اسد” و همچنین چند هفته پس از تعین و تکلیف نهایی با مالکی، دیکتاتور دست نشانده در بغداد، این واقعیت های تلخ برای تمامی باندها و جناح های حاکمیت بهتر و بیشتر روشن شده است. واقعیت هایی که به نوشته روزنامه حکومتی اعتماد ( 18 سپتامبر 2014 ): «ایران به اجلاس پاریس دعوت نشد و ایران و آمریکا علیه یکدیگر و علیه همکاری با هم موضعگیری کردند. این وضعیت تاثیراتی پیش بینی نشده روی پیشرفت پرونده هسته ای خواهد گذاشت».
در یک کلام می بینم که اکنون با شتاب گرفتن تحولات، تمامی مسائل و دستورکارهای رو میز علیه رژیم آخوندی مانند حقوق بشر، تروریسم، پرونده اتمی و صدور بنیادگرایی در نقطه ای به یکدیگر گره خورده اند. برآیند آن نیز یقیننا به روند روبه سقوط رژیم ضریب خواهد زد. بقول سناتور توریسلی در جمع تظاهرات بزرگ ایرانیان در نیویورک خطاب به سیاست مماشات «آخوندها تلاش خواهند کرد به بمب هسته ای دست یابند، صرفنظر از هرکاری که ما بکنیم. آخوندها به سرکوب مردم ایران ادامه خواهند داد، صرف نظر از هرکاری که ما بکنیم. آخوندها کشور خود را از آزادی محروم خواهند کرد، صرف نظر از هر کاری که ما بکنیم. هیچ موضوعی نیست که حول آن مذاکره کنید و زمان تغییر رژیم در تهران فرارسیده است».
5 مهر 1393