واکنش بین المللی نسبت به سربرآوردن بی پرده این پدیده ضد تاریخی، وحشی، و خطرناک درقرن بیست و یکم وتلاش برای قلع و قمع آن، البته دورازانتظار نبوده و نیست. اما آنچه دور ازانتظار است جدی گرفتن مخالفت ظاهری رژیم ولایت فقیهی ایران با مدعیان جدید خلافت اسلامی بدون مرزاست، رژیمی که خود مدعی خلافت اسلامی است نمی تواند دیگری را ازآن منع کند «رطب خورده منع رطب چون کند ؟».!! سوای عملکرد ضد بشری مشابهی که این رژیم با « داعش» داشته و دارد اسناد وعملکرد غیرقابل انکار نشان می دهند که حکومت آخوندی ایران بعد از فروپاشی خلافت عثمانی درجنگ جهانی اول تنها حکومتی بوده وهست که برای اولین بارمدعی اسلام بدون مرز و خلافت اسلامی در منطقه شد. پیش از رژیم ایران ادعای حکومت اسلامی درعمل به مرزهای ملی یکی دو کشور که با سایرکشورها روابط عادی داشته ودارند محدود می شد. اما با استقرار رژیم ولایت فقیه درایران، خمینی و جانشین او وسایر آخوندهای حاکم برایران، ادعای« حکومت اسلامی » بدون مرز را راهنمای عمل خود قرار دادند و استراتژی سیاسی–نظامی لازم برای تحقق این شعار را پیشه کردند. بررسی تفصیلی وتحقیقی این واقعیت درحوصله این نوشته نیست و من دراینجا به ذکردونکته مستند دراین مورد اکتفا می کنم:
یکم - تبیین نظری و آماده سازی سیاسی برای رسیدن « خلافت »:
بنیانگذار« حکومت اسلامی ایران » پیش ازحاکمیت درنجف وپس ازحاکمیت درقم و تهران بارها دید گاه وجنبه نظری اسلام بدون مرز و حاکمیت برکشورهای مسلمان نشین جهان را تبیین و تأکید کرده و در میان این کشورها عراق را به عنوان «پایگاه شیعه » و«حجاز» را به عنوان «پایگاه عموم مسلمین» دراولویت ویژه قرارداد و پس از حاکمیت برای سلطه برآنها دست به اقدام زد. بین موجودیت و مصالح ایران تحت حاکمیت خود وجهان اسلام رابطه تنگاتنگ دیالکتیکی قایل شد واعلام کرد «الآن چشمهای همه مردم دنیا به ایران دوخته شده... و اگر شکستی پیش آید خیال نکنید که این شکست برای ایران است بلکه برای همهٔ مستضعفان جهان واقع میشود». براساس این اظهارات برای «جمهوری اسلامی ایران» نظریه«ام القراء» یا مادر کشورهای جهان اسلام را تبیین کردند (ویکی پدیا ،دانشنامه آزاد) و درتدوین استراتژی نظامی و سیاست خارجی رژیم ایران به کار گرفتند. الزامات سیاسی – نظامی برای «صدورانقلاب » را تدارک دیدند. تروریسم برون مرزی و جنگ پیامد طبیعی این جهت گیری سیاسی – ایدئولوژیک گردید. شخص خمینی شیادانه خود را جای پیامبراسلام گذاشت و به اعوان وانصارش نهیب زد که « او حکومت [ بدون مرز] تشکیل داد، ماهم باید حکومت تشکیل بدهیم. او جنگ کرد ما هم باید جنگ کنیم» (روزنامه حکومتی اطلاعات،21 فروردین 1362 )
دوم –تدارک الزامات رسیدن به « خلافت » توسط خامنه ای جانشین خمینی
خامنه ای جانشین خمینی ازهمان ابتدای نشستن بر کرسی رهبری رژیم ولایت فقیهی ایران به طور برنامه ریزی شده پیشبرد استراتژی خلافت برکشورهای مسلمان نشین منطقه را دراولویت قرارداد. درآ ستانه تدوین اولین « برنامه پنجساله » رژیم، در بهمن ماه 68، به برنامه ریزان متذکرشد که « ایران ام االقرای جهان اسلام شمرده می شود و رهبری جهان اسلام را عهده داراست ... ام القرا برای حمایت مسلمانان در برابر بیگانگان باید قدرت لازم را کسب کند» (کیهان هوایی 18 بهمن 68) برای کسب « قدرت لازم »دستورداد امکانات و منابع اقتصادی کشور در اختیار نیروهای مسلح رژیم قرارداده شودواعلام کرد« ارتش و سپاه باید خود را بیش ازگذشته قوی کنند و امکانات کشور در درجه اوّل متعلق به آنهاست» (کیهان هوایی ، 25 بهمن 68 ). به خواست خامنه ای، مقامی که دررژیم ولایت فقیه اختیار« قانونی » ابلاغ سیاست های استراتژیک نظام را به عهده دارد، امکانات ومنابع اقتصادی کشور را به طوربرنامه ریزی شده به خدمت «تقویت وت جهیز بنیه دفاعی» گرفتند. به طوری که با اجرای 4 «برنامه پنچساله» ظاهرا «اقتصادی»،درعمل بخش اعظم منابع اقتصاد ی ایران و به خصوص درآمد نفت را به خدمت توسعه نظامی در زمینه هایی نظیر موشک سازی و تدارک الزامات تولید بمب اتمی گرفتند.
سیاست یک بام و دو هوای قدرتهای جهانی!
امروز قدرتهای غربی عضوگروه 1+5 که به جز آلمان، بقیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل هستند، درحالی با یک مدعی سنی مذهب خلافت اسلامی درعراق و سوریه به درگیری نظامی پرداخته اند که با پیش کسوت و راهگشای آن یعنی رژیم ولایت فقیه مغازله ومذاکره می کنند!. این برخورد دوگانه درحالی ادامه دارد که خلافت طلبی رژیم ایران آگاهند، شاهد سیاست تجاوزگرانه برون مرزی این رژیم درعراق، سوریه و لبنان هستند، می دانند که به توانایی تولید بمب اتمی، خطرناکترین سلاح تروریستی جهان، رسیده، می دانند که اگر به تولید بمب بپردازد و مجهز به آن شود دیگرنمی توانند جلوی تجاوزات برون مرزی و خلافت طلبی اش را بگیرند و ...
محک تجربه
دراین شرایط تعیین کننده وحساس، قدرت های جهانی به لحاظ برخورد عملی خود با تروریسم برون مرزی و به خصوص با رژیم تروریستی حاکم برایران درمعرض یک آزمایش تاریخی قرارگرفته اند. مردم ایران با حساسیت تنظیم رابطه قدرت های جهانی با رژیم ایران را رصد کرده اند تا ببینند این قدرتها با رژیمی که آمریکا هرساله آ نرا درصدر لیست حکومتهای تروریست جهان قرار می دهد چگونه تکلیفشان را معلوم می کنند؟. مقاومت سازمان یافته مردم ایران طی دهه های گذشته به اندازه کافی جامعه جهانی را ازسیاست ها وعملکرد تروریستی برون مرزی و درون مرزی رژیم ایران آگاه کرده است. مسؤل شورای ملی مقاومت ازسالها پیش روی سیاست « بسط » و نگرش برون مرزی تجاوزکارانه این رژیم تأکید کرده است. شورای ملی مقاومت ایران برای پایان بخشیدن به سوء استفاده ازدین درحکومت ازسالها پیش مصوبه انقلابی « جدایی دین ازدولت » را به تصویب رسانده وچراغ راه خود درنفی حکومت آخوندی واستقرار حکومتی لاییک قرارداده است. خلاصه آنکه حجت برقدرتهای جهانی تمام شده و نا آگاهی نمی تواند مستمسک تکرارخطای آن ها درمورد رژیم ولایت فقیه باشد.
10 مهر 1393