هر دو گروه حسی قوی نسبت به دردها ی مردم دارند و خوب می دانند که آنها در رژیم دیکتاتوری اسلامی تحت ستم آخوندها چه میکشند.
هر دو دسته با نظم و پشتکار زیاد و انگیزه بزرگی در راه هدف با ارزش که همان آزادی برای مردمشان است به جلو حرکت میکنند و از قدرت سازندگی بالایی برخور دارند. نه تنها منافع شخصی برای آنها بی اهمیت است بلکه حاضر به پرداخت قیمت زیادی در اینراه هستند.
با پیوستن هنرمندان آزادیخواه به مبارزان راه آزادی قدرت هنری آنها باز هم بسیار بالاتر میرود و استعدادهای نهفته، پنهان و جدیدی در وجودشان آشکار میشود. سبک کار آنها تغییر میکند و با خلاقیت بیشتر در کار هنریشان از این طریق به مبارزه ادامه میدهند و حداکثر قیمت را در راه آزادی پرداخت میکنند. تنها تفاوت این هنرمندان بزرگ از مبارزان راه آزادی در سلاح آنهاست.
سلاح یک هنرمند هنر اوست.
خانم مرضیه از این دسته هنرمندان والا مقام است. مردم او را تنها به خاطر اجرای ترانه های زیبا یا خاطرات قشنگ خود با آهنگهای زیبایش دوست نداشتند. او از هنرمندان پیشرو و مترقی در راه مبارزه علیه فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران بود. زندگی پر افتخارش بزرگترین هنر او بود که برای هر ایرانی آزاده ای بسیار بسیارارزنده است.
پریشب برنامه ای در گرامیداشت بانوی آواز ایران از سیمای آزادی پخش میشد و من مانند هر سال با علاقه زیادی به تماشای این برنامه زیبا نشستم.
باز هم به ظرافتهای بیشتری از زندگی و کار این هنرمند بزرگ پی بردم که تمام آنها نشاندهنده تسلیم ناپذیری او در مقابل ظلمی بود که توسط آخوندهای جنایتکار بر مردمش میرود.
او در کنار مبارزان و مجاهدین آزادی بخصوص زنان مجاهد از طریق هنرش در صف اول مبارزه حرکت میکرد و تا آخرین ثانیه زندگی خود در کنار آنها ماند و وفاداری خود را به آنها ثابت کرد.
در اولین دیدار خانم مرضیه با رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی، او از چگونگی پیوستنش به مقاومت ایران گفت.
بانوی آواز توضیح داد که بعد از دیدن آنکه خانم رجوی خود خطبه عقد را در مقابل حدود دویست و پنجاه نفر خوانده تا چه حد تحت تأثیر این شهامت بزرگ قرار گرفته است.
اگر در اینجا بخواهم به زبان خیلی ساده حرف بزنم باید بگویم که خانم مرضیه با هوش بسیار سرشاری که داشت در یک چشم بهم زدن دریافت که رئیس جمهور برگزیده مقاومت چه کار عظیمی انجام داده است. او متوجه شد که خانم رجوی به عنوان یک زن بسیار مترقی و روشنفکر در جایگاه یک زن والا مقام چه ارج و ارزشی برای حقوق یک زن نه تنها در اجتماع بلکه در دنیای اسلام قائل است. این کار به معنی حقوق صد در صد برابر یک زن با یک مرد است.
این شروع یک همکاری بزرگ بین خانم مرضیه و یک مقاومت با شکوه و عظیم بود که هزاران انسان شریف و آزاده در سراسر دنیا را یار خود کرده است.
یکی دیگر از نکات مهم این بود که بانوی آواز ایران با وجود شخصیت بزرگ و بسیار قابل احترامش خیلی سریع متوجه شد که در این مقاومت بی نظیر بخصوص در میان مجاهدین گرامی «فردیت» وجود ندارد. به قول خودش: «مجاهدین از خود نمی چینند»
زمانی که خانم مرضیه در کنار رهبر بزرگ مقاومت آقای مسعود رجوی عضویت افتخاری شورای ملی مقاومت را امضا میکرد در جواب به تجلیل زیبایی که آقای رجوی از او کرد، بانوی آواز پس از سپاس فراوان در کمال تواضع به ارزشهای درونی اش اشاره کرد و گفت که میخواهد برای زنان بی پناه، کودکان یتیم و مردان و زنان تحت ستم آخوندها بخواند و صدای آنها را به گوش جهانیان برساند.
در همین نقطه بود که «یک هنرمند مبارز» تبدیل به «یک مبارز هنرمند» شد و به صورت «سمبلی» برای هنرمندان و مردم در آمد. در اینجا به یاد عکس بانوی آواز ایران افتادم که با پیراهنی قرمز اسلحه به دست داشت.
در جای دیگری زمانی که خانم مرضیه در یکی ازجلسات از آقای محمد محدثین برای محبت هایش تشکر میکرد گفت: «برادر مجاهد وقتی من از شما تشکر میکنم یعنی از همه برادران مجاهد سپاسگزارم و وقتی از خواهر مجاهدم سپاس فراوان دارم یعنی از همه خواهران مجاهد تشکر کرده ام».
بانوی هنر به وجود محبت ها و همه ارزشهای انسانی درتک تک مجاهدین پی برده بود.درک عمیق و سریع از همه مسائلی کی از بارزترین ویژگی های شخصیت خانم مرضیه بود.
از شاهکارهای این هنرمند ارزنده خواندن اذان و سرود ملی بود. اجرای آنها توسط خانم مرضیه از ایده های بزرگ خانم مریم رجوی بود.
میگویند شخصیت های بزرگ یکدیگر را در راه هدفهای با ارزش جذب میکنند. یا به قول خانم رجوی که بسیار زیبا فرمودند: «مقاومت ما مشکل پسند است و بهترین ها را می خواهد».
در اینجا می خواهم درود بفرستم به هنرمندان عزیز لیبرتی که با وجود سختیهای زیاد با ساختن آثار بی نظیرارزشهای هنرمندان مبارز را که خودشان از بزرگترین آنها هستند(آنها مجاهدان هنرمند هستند)، زنده نگه می دارند واز این طریق انگیزه مبارزه در دیگران را نیزقویتر میکنند.
اجازه بفرمایید که بگویم من هم در کنار این مقاومت با شکوه آموختم زمانی که به هنرمندان عزیز مجاهد در لیبرتی درود میفرستم روی من به همه مجاهدین گرامی است.
بانوی آواز و هنر ایران خانم مرضیه گرامی،
شما دیدید برگ خزان پژمرده ز بیداد زمان را،
شما گشتید و در دل صحرا گمشده خود راپیدا کردید،
سنگ خارا را گواه خود کردید و با او دمساز شدید،
با نام گل سرخ خواندید و از مرگ ظالمان سخت و بی امان،
ای گل، شماجلوه یک بوستان شدید، رفتید،
و همانطور که دوست داشتید،
یاد خود را در سینه های مردم دانا و عاشقان آزادی تاجاودان زنده نگه داشتید.