من که اما دلخواسته اصرار دارم تصویر واقعی آدم ها را در قاب زندگی روزمره شان تماشا و در دل به قضاوت بنشینم، برای تماشای شمایان، سربداران، اما راستش قابی شایسته و قابل شأن حضورتان نیافتم، ناگزیر قلبم را که آنهم قالب خود را ناخواسته پس از شنیدن سرودهایتان در سوگ هزارساله ”حسین“ شکسته، به یاری طلبیدم تا حس بودن را درسوگند وفا و پایداریتان همخوانی کنم پیش از آنکه بلور صدا ترک بردارد و باور دیرینه قلبم شگفت زده از شهامت و صبوری غول آسای شمایان از کف برود وقتی داغ شهادتی هزارساله را با سهم سوزان تن سوختگان و داغ خونین جاری دوران بهم آمیخته، پژواک دلخراش واپسین نیایش ”سر به داران“ را در همسرایی و همسویی با سوگواران آنان، از فراز آسمان ایران و فراسوی زمان و مکان بر بستر هزارساله ی مذهب مسخ شده گسترده و جهان را به دادخواهی میطلبید و همانا حضورتان در چنین نمونه و نمودهایی، گواه صادق زایش و پیدایش پدیدهای اسطوره ای و تاریخی ست که از بطن سوگ صادقانه هزارساله ی ”حسین“ تا متن خون جاری ”سربه داران“ دوران، تداوم یافته و کوبیدن سر خصم انسان را بر سنگ سخت، بر پیشانی بلند سرنوشت خویش رقم زده است. بی نیاز هیچ شهادتی، که تاریخ نجیب ترین گواه و شاهد قرون و اعصار است.
سربداران، حالا وقتی که گوش سپردن به آوای سروده های شمایان در سوگ سرور تاریخی تان در رزمگاه آزادی، دل و جان را اینچنین میلرزاند، با آنکه توان وصف شایسته آنرا هیچ ندارم اما حتی با وسعت کوچک قلبم نیز از سرّ انگیزه پنهان شمایان سر در آورده و میدانم اتکا به سرور تاریخی”حسین“ و باور به رهبر آرمانی، رسالت اخلاقی و استقامت پولادین شما را خداگونه فرادست تصور و تصاویر قالب ذهن انسان معاصر رقم زده است. آنهم انسان روزگار بی پرنسیب حاضر که او را گاهی عمدا چنان از امید رهایی تهی ساخته یا ولنگار و پوچش ساخته اند که اوج توحش، شقاوت و ظلم را هم به ایزد و خواست الهی منسوب و مرتبط میدارد.
سربداران، حالا در ایام سوگواری”حسین“ و حسین ها و سرودن سوگنامه”سیاوش“ و سیاووشان با همه داغ و دردی که در دلهای پرشورتان میجوشد، اما به حرمت گستردگی وسعت قلبهایتان، مبادا از خاطرتان نیز دور بماند که درد و داغ دل مادران”سر به داران“، مویه و سیلاب اشک آنان در سوگ شهیدانشان، خونابه جاری از چهره های سوخته در آتش کین دشمن قهار و ناله و فریاد هر مادر بر پیکر آویخته بر چوبه ی دار، روزی به همین زودی گره خواهد خورد با سرود عزم و رزم پولادین شمایان و سترگ ایمانتان که هنگام ادای سوگند وفا به داغ هزار ساله ی ”حسین“ و داغ شهادت ”سر به داران“، اراده نابودی گرگهای هار تیز دندان حاکم ایران را نیز نوید میدهید، و آنگاه سیلاب همه اشکها در سوگ ”سر به داران“ و خونابه سرریز از صورتهای زخمی دخترکان معصوم، سیل بنیان کن بی مانع و مهار خواهد گردید که همپای شمایان اگرچه همچوباران رحمت و امید بر بیابانهای خونین تفته، نخلستانهای بی بار خشک شده و بر سرتاسر خاک میهن سوخته باریده، همه جا را رویانده و دوباره بارور خواهد ساخت اما پیش از آن نیز بی شک قاتلان سیاووشان و حسینها و ”سر به داران“ را به پاسخگویی و قضاوتی بی نظیر خواهد کشید تا به حکم عدالت و تاریخ، در مورد آنان نیز اجرای احکامی مانند آنچه در باره جلادان فاشیست در اردوگاه های مرگ نازیها انجام گردید، به مرحله عمل انجامد.