محمدقرایی: زیرپوست شهرهای ملتهب وطن!

در شهرستان شوشتر، شکارچی جوانی توسط ماموران کلانتری تیر میخورد. ماموران زیرکتکش میگیرند تا او را وادار به تسلیم وتعهد نمایند. جوان زیربار زور نرفته و در اثر تاخیر در رساندن به بیمارستان و خونریزی جوانمرگ میشود.

در میهن آخوند زده، تیرزدن وشکنجه و کشتار امری تکراری و شناخنه شده است. آنچه اما، برای رژیم شکنجه و ترور خطرناک است فریاد مادری است که خواهان انتقام از قاتلان فرزند است. میگوید اگر قاتل مجازات نشود خانواده وایل بختیاری دست بکارخواهند شد!

کارگرزحمتکش ستاربهشی به اتهام داشتن وبلاگی دستگیر و زیرشکنجه به شهادت میرسد. بنا به گفته شکنجه گرش، ستار تا آخرین نفس خنده بلب، حسرت یک آه کشیدن را برای دژخیمان باقی نهاده و سرافراز و سربلند جان میدهد. مادر کهنسال و تکیده قامتش پرچم ایستادگی و مقاومت ستار را بردوش میکشد. با قصد قیام برای خونخواهی فرزند، ستار ستارگویان عرصه را بر حرامیان تنگ می کند. دستگیری و شکنجه تا حد مرگ در ژیم قاتل عمامه بسران امری است روزمره و تکراری وکسی را به تعجب وانمیدارد.
آنچه اما، برای نظام سرتاسر تباهی و نکبت هراسناک است فریاد خستگی ناپذیر مادری داغدار است که تا آخر برای افشاء قاتلان فرزندش ایستاده است!
در دومین سالگرد شهادت ستار، نرگس محمدی وکیل وفعال حقوق بشر درمقابل سربازان بدنام وزارت اطلاعات و درانظارعمومی به سخنرانی میپردازد. نرگس به مادر ستار تهنیت گفته و ستاررا رهرو راه حسین مینامد و از اینکه خود و مردم به دفاع ازستار وستارها برنخاسته اند شدید انتقاد می کند. چند روز بعد دستگیرمیشود. دژخیمان پس ازساعتها بازجویی مجبور به آزادی اش میشوند. نرگس درنامه ای سرگشاده خطاب به دولت  تدبیر و اسید مینویسد:
"آقای روحانی! نهادهای امنیتی شما حرکت های مدنی را سرکوب می کنند. چرا نهادهای امنیتی به جای بازجویی و بازداشت عاملان و آمران اسید پاشی، معترضان به این جنایت هولناک علیه زنان این سرزمین را نشانه رفته اند؟".
ریحانه جباری دختر رشید مردم ایران بخاطر دفاع ازتن و جانش در برابر هزرگان و گزمگان رژیم سر بردار میشود. ریحانه هفت سال تمام در دخمه های قرون وسطی ملایان انواع شکنجه های روحی و جسمی را متحمل میشود اما تسلیم خواسته ها و دسیسه های نامردان روزگار نمیشود.
پرچم شرف و مقاومت ریحانه بردستان مادرش شعله برافراشته میشود. شعله پاکروان به خود و به جامعه قول میدهد تا آخر افشاگر جنایتی خواهد شد که بر ریحانه رفته است.
ظلم و تجاوز بر زنان در حکومت زن ستیز آخوندی جزء ماهیت جدایی ناپذیر این رژیم سفاک است.
نیش عقرب نه از ره کین است، اقتضای طبیعتش این است!
آنچه اما امیدوار  کننده و انگیزاننده است ترک برداشتن دیوار ترس و وحشتی است که شب پرستان حاکم برمیهن، خواستار، خواهان ایجاد و بقایش هستند.
بیش از هزار اعدامی و هزاران زندانی برای بستن جامعه ملتهب کفایت نمی کند. پاسدار شکنجه گران درمجلس ارتجاع طرح ضد مردمی امر به معروف و نهی از منکر تصویب می کنند. گله های اسید پاشان  دست بکار میشوند. ده ها نفر مورد حمله قرار میگیرند و فاجعه رخ میدهد. برغم خواسته خامنه ای و اراذل واوباشش مردم و بخصوص زنان بپا می خیزند. طشت رسوایی ملایان از بام ولایت عظما به زمین میخورد. زنان در شعارهایشان کلیت نظام را نشانه میروند.
رژیم مفلوک و در گل مانده آخوندها مذبوحانه تلاش می کند تا چهره زن ستیز خویش را بیاراید. الهام چرخنده بازیگر سینما چادر و چارقد کرده به صحنه می آید. حمایت مشمئز کننده او از نظام و برزگ عمامه داران او را به پدیده ای منفور مبدل میکند. سرانجام کسی که پشت به مردم، چرخ زنان به طواف خیمه نظام میپردازد ازقبل معلوم است. داستان عبرت انگیزش را ازآخرین نوشته خودش و اظهارات بستگان میخوانیم، سایت 24آنلاین: الهام چرخنده در آخرین پست اینستاگرامی اش اعلام کرد که برای همیشه از فضای مجازی می رود.
همین چند حادثه به عنوان مشت نمونه خروار کافی است تا ازطرفی آتش خشم وعصیان در لایه های فروخته وتبدار شهرها را با چشم جان ببینیم و با تمام وجود لمس کنیم. ازجانب دیگر نفرت و بیزاری مردم، بخصوص زنان را از خامنه ای و اعوان و انصارش به تماشا بنشینیم.
چه به حق و درست گفته اند مسئولین این مقاومت و بخصوص رئیس جمهور برگزیده اش خانم رجوی که ملایان تیرخلاص حکومتشان را ازجانب زنان ستمدیده میهن نوش جان خواهند کرد.
نوامبر2014