به طور همزمان در مقابل ورودی اشرف، رجالگان مزدور «عظما»، مثل گله شغالان و شکنجه گران بند ۲۰۹، به ایفای نقش کذایی خود مشغولند. آن چنان که کلام از شرح رذالت ایشان در می ماند.
در این میان آن چه که هرروز درخشش بیشتری می یابد ارزش فدا و پاکبازی اشرفیان است که براین نکته تنها کافی است اندکی شرف و انصاف داشت تا به اصالت و حقانیتش بتوان گواه داد. به راستی که این تنها پاسخ تاریخی این نسل به عمق چاه تاریکی و تباهی است که خمینی و تفکر پلیدش در تاریخ معاصر میهن ما ایجاد کرده .
عربده های کسانی که به نام «خانواده»های مجاهدین در دم ورودی اشرف خیمه زده اند فریاد اعتراض به ظلمی که طی سالیان برفرزندانشان رفته نیست. فریاد تسلیم طلبی مشتی دون و خودفروخته هم نیست. در گذشته از این نمونه ها کم نداشته ایم. اما در فراز جدید با فورانی از یک عفونت تاریخی مواجهیم. تاریکی مطلقی که در آن هیچ نوری از انسانیت باقی نمانده. هر چه است فریاد و دعوت به کشتار، آن هم نه انسانها ، بل نفس انسانیت است. هیهات که رذلان خود فروخته بر خود نام خانواده نهاده اند . در جهنم معلق کلمات ، در دیو سالار واژگو نگی معانی ، اینها نیز نام خویش و خانواده بر خود نهاده اند. طوری که عرق شرم بر پیشانی هر آن کسی می نشیند که در هر جای این کره خاک خانه و خانواده ی داشته و دارد.
این هم از کشفیات این شیخ انسان خور «عظما» است. ساکنان اشرف که با ایستادگی و الهام بخشیدن به نیروهای ملی عراق، در مراتبی بس بالاتر و مهم تر از دوران جنگ ضد میهنی، جام زهر دیگری را به حلقوم کج و ناقص عظما ریخته اند. از همین رو باید منتظر پدیدار شدن اثر و نتیجه آن در کالبد در هم ریخته رژیم بود. در دوران انتظار و عدم وجود یک دولت کارآمد در عراق البته ریسک تهدیدهای ضد اشرف بالا می رود اما درهم ریختگی رژیم را باید از این دید که در بوق دیدبان وزارت جهنمی اطلاعات اعتراف می کند که "دوران (طلایی!) مالکی به سر آماده ، اما مو قعیت عراق برای مجاهدین مثل دوران حکومت سابق عراق نخواهد شد ."
این تازه از نتایج سحر است ... باش !