یکم: تروریسم که در پاریس بارها عمل کرد، همچنین در سویس، در اتریش، در ایتالیا و حکم معروف قتل سلمان رشدی و موارد دیگری که تهدیدهای نگران کننده ای که پایتختها و کشورهای غربی را نا امن خواهد کرد، توسط این رژیم بکار گرفته شد و این سیاستی است که همچنان ادامه دارد.
دوم: سلاح تجارت و مایه گذاشتن بازارها و ثروتهای ایران برای خریدن دوستی پایتختهای غربی. شناخته شده ترین نمونه های این موضوع حملات 17ژرئن به مقر شورای ملی مقاومت در حومة پاریس است که همین اواخر باردیگر پوچ بودن اتهامات تروریستی و فساد مالی که بهانة این حملات بود، توسط مراجع قضایی فرانسه پس از 11سال حکم قضایی داده شد.
سوم، زیر فشار قرار دادن نیروی جانشین توسط قدرتهای غربی با مارک تروریسم بود که تا سپتامبر2013 که وزارت خارجة آمریکا با اولتیماتوم قضایی مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را از لیست تروریستی حذف کرد، ادامه داشت. قابل فهم است که هرکدام از این موارد برای نابود کردن اپوزیسیونهای یک رژیم کافی بود و این از خصائص ریشه های مقاومت ایران و توانمندی رهبری کردن مقاومت در دشوارترین شرایط فوق تصور است که ما همچنان وجود داریم بلکه توانستیم چنانکه در سئوالتان اشاره کردید، این همه مشکلات را به سمپاتیهای کنونی که مشاهده می کنید، جایگزین کنیم.
س.آیا شما انتظار قیام دیگری از مردم ایران مانند آنچه چند سال قبل رخ داد دارید ؟.
ج. بطور قطع و اجتناب ناپذیر، بطوری که خود رژیم از زبان مهمترین مقاماتش بطور مستمر بیم از دشمن را به نیروهایش یادآور می شود. چنانکه در قیام پس از یک انتخابات رسوا در سال88 همگان دیدند، هم راه افتادن یک قیام سراسری طی مدت کوتاه و هم میزان تهدید آن برای رژیم با هدف سرنگونی و شعار مرگ بر دیکتاتور، چشم همگان را گرفت. نبابد فراموش کرد که آگاهی مردم ایران به حقوق لگدمال شده شان بسی بیشتر از دوران قیام 57است. توهم دیانت و سلامت سیاسی و معنوی خمینی در 57 اینک با سیمای رژیمی به رهبری علی خامنه ای مواجه شده است که 80درصد مردم را گرفتار گرسنگی و شمار انبوهی را گرفتار اعتیاد و نوامیس بسیاری را تبدیل به روزی خوران فحشا و رذیلت کرده و روزی نیست که یک پروندة دزدیهای میلیاردی توسط اعضا و نزدیکان این رژیم از پرده بیرون نیفتد. رژیم هیچ پایگاه اجتماعی ندارد مطلقا بر سرکوب بی رحمانه متکی است. در مقابل، نیروی مقاومت ایران هم از بابت توانمندیها و قدرت سازماندهی نیروها و از بابت روشن بودن اهداف مردمی و دموکراتیک بسی پیشرفته تر از مطلوبیت خود در سرفصل 57 قرار دارد. اگر مماشات قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهانی نبود، این رژیم تا کنون بارها سقوط کرده بود اما با پیشرفت بازگشت ناپذیر این رژیم در تهدید صلح و امنیت جهانی و به خصوص در منطقة خاورمیانه، روز به روز میدان عمل حامیان بین المللی وی از دست می رود و روزهای سرنوشت بسی نزدیک است.
س.چه نقشی را در ارتباط با دیگر اپوزسیونها برای روشنگری افکار عمومی در مورد خطرناک بودن رژیم ولایت فقیه برای امنیت ایران و منطقه ایفا می کنید؟
ج.تمامی اپوزیسیون معتقد به لزوم سرنگونی تمامیت رژیم فاشیزم دینی کنونی، یا بطور مستقیم عضو شورای ملی مقاومت ایران هستند و یا در ارتباط تنگاتنگ با ما قرار دارند. البته در بیرون طیف این مقاومت افراد و گروههای کوچکی هستند که هرچند خود را مخالف یا نافی این رژیم می خوانند اما اقدام به عمل انقلابی و زمینه سازی برای یک قیام انقلابی را در دستور ندارند به خصوص که قیام سرنگونی بدون نبرد با مزدوران مسلح رژیم متصور نیست و کسانی که اهل فداکردن جان نیستند، برای چنین قیامی آمادگی ندارند. چنین است که اغلب این نوع اشخاص یا دستجات، هنوز امیدوارند خود افعی رژیم یک کبوتر دموکرات و قانونگرا تخم بگذارد
س.نسبت به موضع منفی کشورهای همجوار بویژه عربستان سعودی در قبال رژیم ایران برغم خطر طرحهای این رژیم علیه آنها چه تفسیری دارید؟
ج. عربستان سعودی نیروی مقاومت ایران را تا حدود زیادی نیک می شناسد. اما خود این کشور و سایر همسایگان بارها هدف تروریسم رژیم قرار گرفته و چنین تهدیدهایی همچنان برقرار است. این علت احتیاط این کشورهاست. اما تردید نداریم که این نوع کشورها منطقا در برقراری یک ایران دموکراتیک که خواهان همزیستی مشروع و متعارف با همسایگان خود باشد، بسیار ذی نفع هستند. اما پذیرفتن ریسک حمایت از مقاومت ایران امری است که خود آنها باید بتوانند تصمیم بگیرند.
س.شما با چه تهدیدهایی از سوی رژیم ایران روبرو هستید ؟
ج: بجز ترور چهره های مقاومت ایران که رژیم فاشیزم آخوندی بارها مرتکب شده و هرگاه بتواند از آن رویگردان نیست، تهدید رژیم محدود است به ظرفیت سوء استفاده از امکانات دولتی در تطمیع یا تهدید قدرتهای بین المللی تا روز سرنوشت خویش را هرچه بیشتر به تأخیر بیاندازد. مورد همکاری تشویق رژیم تا دولت عراق به کویت حمله کند و سپس همکاری با آمریکا برای اشغال عراق در 2003 و... نمونه های این سیاست است چنانکه تطمیع آنان برای وارد کردن مقاومت ایران در لیست تروریستی. از طرف دیگر رژیم ایران یک ماشین پر هزینه برای پخش اطلاعات دروغ علیه مقاومت ایران براه انداخته است بخیال خودش وقتی از ترور فیزیکی نتیجه کافی نگرفته در صدد ترور سیاسی است
س. برخی معتقدند که داخل رژیم ایران ، کبوترها ( اصلاح طلب ) وجود دارد. واقعیت امر چیست ؟ یا اینکه این صرفا تلاشی برای سفید سازی این رژیم در برابر افکار عمومی است ؟
ج: این سیاستی است که از آغاز این حاکمیت توسط روح الله خمینی همیشه توسط سران درجة اول رژیم هدایت شده و می شود. در یک کلام، هیچ بخش از رژیم در صحنه نیست که خواهان تغییر و القای قدرت و اختیارات ولی فقیه که یک دیکتاتوری کامل است را به چالش بگیرد. چنانکه امروزه هم می بینید آخوند روحانی، رئیس جمهوری رژیم که سیمای مدره تلقی می شده و هنوز بسیاری کوشش دارند او را چنین معرفی کند، ناموجه ترین اعدامهای اخیر، مانند اعدام ریحانة جباری را قانونی قلمداد کرده و از آن دفاع کرده است. البته باید یادآور شوم که اینها دیگر سفیدسازی برای افکار عمومی به مفهوم افکار ایرانیان نیست و تنها مصرفی اگر داشته باشد، برای خرج کردن در محافل سیاست بازان سوداگر بین المللی است.
س.علیرغم تهدیداتی که بین ایران و اسرائیل رد و بدل می شود اما بسیاری از تفسیرگران بر این باورند که همکاری مخفیانه ای بین دو طرف جریان دارد ، واقعیت چیست ؟
ج: من شخصا چنین امری را منتفی نمی دانم زیرا رژیم ایران به صورتی تئوریزه شده معتقد است که همه چیز به شرط ”مصلحت نظام” مجاز و حتی واجب است. سابقة ایران گیت هم که نخست توسط یک نشریة لبنانی افشا شد و سپس سران رژیم بدان اعتراف کردند، وجود دارد کما اینکه ارتش آزادیبخش ملی در میان غنایمی که از ارتش رژیم در جریان عملیات آفتاب بدست آورد، چند قلم سلاح اسرائیلی هم کشف نمود که خبرش به مطبوعات راه یافت. در عین حال، رژیم قرون وسطایی فاشیزم آخوندی نمی تواند این ظرفیت را داشته باشد که با اسرائیل یا بدون اسرائیل سرنوشت ملل آزادیخواه منطقه را به زنجیر بکشد.
س.ابعاد نقشه و طرح رژیم ایران برای منطقه عربی چیست بویژه پس از اینکه گروههای طرفدار ایران بر اوضاع در یمن ، لبنان و عراق تسلط یافته اند ؟
ج: خمینی در وصیتنامة خودش این موضوع را به صراحت تعیین تکلیف کرده است. او از نیروهایی که آنها را ”حزب الله” خوانده خواسته است با چنگ و ناخن زمامداران خویش را به زیر بکشند و یک ”دولت اسلامی واحد، دارای ایالات مختار” تشکیل بدهند. می دانیم که این وصیتنامه برای وارثانش نوعی نص متبع است و متن آن از مواد درسی دانشجویان و دانش آموزان سراسر کشور ایران است. قانون اساسی رژیم ولایت فقیه هم در اصول این قانون رژیم جمهوری اسلامی را به تحقق این هدف موظف شناخته است.
س.آیا بنظر شما نخست وزیر جدید عراق عبادی نقش مستقلی به دور از فشارهای ایران بویژه با توجه به اینکه بخشهایی از خاک عراق تحت تسلط داعش است ، ایفا خواهد کرد ؟
ج: خود آقای عبادی هم مدعی نقشی کاملا مستقل از ایران نشده است و حد اکثر خودش را مدافع منافع ملی عراق ضمن همکاری با همسایگان شناسانده که مشخص است سهم ایران با هیچ همسایة دیگر قابل مقایسه نیست، چرا که ایران در نهادهای حاکمیت ایران حضوری ریشه دوانیده دارد.
س.آیا بنظر شما یک توطئه امریکایی – ایرانی علیه عرب های سنی عراق تحت عنوان مبارزه با خطر تروریسم داعش وجود ندارد ؟
ج: این چندان صحیح نیست که همکاری آمرکاییها و غربیها با رژیم ایران در عراق را در حد یک توطئة مشترک توصیف کنیم اما همانطور که اشاره شد، هم کارشکنیهای رژیم ایران و هم مکر این رژیم در ساختن صحنه های کاذب یا سرازیر کردن انبوه اطلاعات و معلومات ساختگی، تا کنون بارها سیاستهای غربی را به بازی گرفته و به نفع خودش منحرف کرده است. و این در سرنوشت کنونی عراق که با اشغال نظامی آمریکا شروع شد و سپس به اشغال اطلاعاتی-امنیتی ایران در آمد، کاملا قابل مشاهده است.
س.اهداف واقعی تلاش رژیم ایران برای برقراری مجدد مناسبات با مصر چیست ؟
ج: همراه کردن و یا به بازی گرفتن مصر برای پیشبرد اهداف وصیت خمینی آنقدر بزرگ است که هرگز هیچ آخوند حاکم بر ایران از آن چشم پوشی نخواهد کرد. اگر رژیم ایران موفق می شد و حکومت اخوان را به تشکیل موجودیتی نظامی شبیه سپاه پاسدران آخوندها وا میداشت، امروز مصریها در کنار حزب الله لبنان در سوریه حضور داشتند که می توان حدس زد نتیجة سیاسی و استراتژیک آن به کجاها که نمی کشید. رهیدن مصر از این توطئه نعمتی است که تنها نصیب مصریان نشده و ما ایرانیان نیز در آن سهیم هستیم.
س.شما نامه ای خطاب به شیخ الازهر در حاشیه کنفرانس الازهر فرستادید و خواستار آن شدید که خطر فاشیسم اسلامی که از رژیم ایران نشآت میگیرد در دستور کار کنفرانس قرار گیرد ، اما این کنفرانس این امر را نادیده گرفت کما اینکه رفتار ایران علیه اهل سنت عراق را نادیده گرفت. آیا بنیادهای اسلامی رسمی ، مسئولیت فراگیر شدن خطر ایران را بر عهده دارند ؟
ج: در اینکه الازهر الشریف محدودیتهای خودش را دارد نباید تردید کرد. در کنفرانس اخیر هم نباید نادیده گرفت که قدمی مهم در شناختن حقوق ادیان و مذاهب مختلف برداشته شد که شجاعانه و شایان ستایش است. اما به هرحال، نادیده گرفتن تروریسم دولتی و مهترین کانون علنی تروریسم دولتی که به تربیت و هدایت ارتشهای تروریستی در میان چند ملت مسلمان و عرب برخاسته است، جای تإسف دارد. من فکر میکنم الازهر با همه ظرفیتها و سوابق و نفوذی که دارد می تواند نقش بسیار مهمتری در مقابله با این پدیده شوم ایفا کند و ما در انتظار آن هستیم. تمامی اینها به معنی مسئول شناختن الازهر و بنیادهای اسلامی دیگر در فراگیر شدن این خطر نمی تواند باشد. آری باید تإکید کرد که همچنان که حدیث شریف اتمام حجت کرده است: ”اذا ظهر فی امتی البدع فللعالم ان یظهر علمه...”.
س.آیا شما خواستار برپایی کنفرانس اسلامی که این خطر را در مورد اسلام و مسلمین مورد بحث قرار دهد هستید؟
ج: فارغ از شکل و سبک کار این یا آن کنفرانس، بطور قطع باید تإکیدکرد که آگاهی بخشی به خودمان، یعنی به خود ما مسلمانان که تروریسم تا چه حد بیگانه با روح و پیام دین حنیف اسلام است، خیلی کمبود دارد تا چه رسد به بیان این حقیقت برای افکار عمومی و یا فرهیختگان جهان. وجود انبوه رسانه های حامی تروریسم به نام اسلام، به خوبی روشن می کند که برای یک خانه تکانی از این آلودگیها چه کارهای نکردة سترگی بر دوش آگاهان و مسئولان دلسوز مسلمان قرار دارد
س.علمای الازهر به احیاء اصل تقریب بین مذاهب که آنرا شیخ شلتوت بنیانگذاری کرده بود ، فراخوان داده اند. آیا به باور شما وضعیت کنونی احیاء چنین تلاشهایی را برای مهار کردن خطر فرقه گرایی علیه وحدت اسلام و مسلمین ضروری نمی سازد ؟
ج: یاد شیخ شلتوت را گرامی می داریم چنانکه از موضع مشابهی که اخیرا شیخ احمد الطیب اتخاذ کردند نیز تجلیل می کنیم. اما چه کسی شک دارد که گامهای بسیار بیشتری لازم است. من عقیده دارم که اصولاً تقریب مذاهب اسلامی و بطور کلی تقریب مذاهب، به صرف فتواها و یا روشنگریهای برخی اهل علم، بسیار کند پیشرفت خواهد کرد. بعکس، اگر مسلمانان بدنبال اهداف مشترکی همرزم باشند، اختلافات نظرها و آرا آسانتر حل می شود. اگر ما بتوانیم مسلمانان عدالتخواه را –مثلا- حول مبارزه با افراطیون تروریست و تروریسم دولتی به همکاری و همرزمی دعوت کنیم، بهترین حاصل برای نزدیک شدن قلبها و عقلهایمان فراهم خواهد آمد. ما این را در صفوف همین مقاومت ایران تجربه کرده ایم و همدلی شیعیان مقاومت با فرزندان کرد و بلوچ و مناطق اهل سنت در این مقاومت و در سطوح مختلف رهبری و فرماندهیهای مربوطه، بهتر از این که ما محقق کرده ایم قابل تصور نیست.
مصاحبه استاد جلال گنجه ای با روزنامه الزمان همچنین در دیگر رسانه های عربی از جمله البیان و العرب الیوم نیز منتشر شده است.