این مهمترین نکته ای است که رفسنجانی آن را بهخوبی دریافته است، زیرا وی میداند که در ایندور از انتصابات حکومتی و با توجه به سن و سال و همچنین موقعیت بهشدت تضعیف شدهاش، آخرین شانس و آخرین دور از بازی در درون حاکمیت و تقابل با ولیفقیه است. نگاهی به حجم گسترده تیغ و تیغ کشیهای طرفین و شتاب گرفتن قطار حملات و فحاشیها به یکدیگر, خود چراغ کم سویی است به گوشه ای از تاریک خانه این شقه و شکاف.
بر این سیاق حمله و هجوم رفسنجانی و باند وی مانند آخوند روحانی، هم به” سپاه پاسداران“ و هم به ارگانهای دیگری که در طیول ولیفقیه هستند، اصلاً و ابداً فی سبیل الله نیست. وی ظاهراً تصمیم دارد تا تمامی پردهها را با خامنهای به کنار بزند و آن بخش از حاکمیت را که بهیقین قدرت خود را مدیون وی هستند، مجاب به تقسیم مجدد” قدرت“ نماید.
“ رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه برخی سایتها و رسانهها دائماً در حال تهمت پراکنی و دروغگویی هستند گفت: از صدا و سیما علائم تفرقه پخش میشود و چیزهایی را به خورد مردم میدهند که واقعیت ندارد». خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 11 دیماه 1393
در این راستا و بهیقین تمامی تلاش رفسنجانی بر این نکته متمرکز خواهد شد تا از این” خوان یغما“ بزرگترین بهره را ببرد و ولیفقیه را با تمامی توان در این دو زمینه به عقب بزند. بهویژه مجلس خبرگان رهبری که میتواند پاشنه آشیل باند ولیفقیه باشد و از دست دادن و یا برهم خوردن تعادل در آن میتواند به راهکارهای استراتژیکی در درون نظام آخوندی راه ببرد که درنهایت کل ولایتفقیه را زیر سؤال برده و شیرازههای حاکمیت را از هم بپاشد. در این راستا نیز رفسنجانی حتی حاضر به ”قربانی کردن“ فرزندانش در مقابل ولیفقیه شده است. یکی به زندان و محکومیت از فعالیت و دیگری به پروندهای سنگین که از آن بوی ”فتنه“ و پخش کردن ”دستهچکهای 50 هزارتومانی“ برمیآید.
در این رابطه آخوند رسایی از باند خامنهای در مجلس حکومتی با تأکید بر صدور حکم اعدام برای فرزند رفسنجانی میگوید: «مردم! وقتی جرائم مهدی هاشمی را با فاضل حداد و امیرمنصورآریا مقایسه میکند، حداقل انتظارشان حکم مشابه آنها در مورد مهدی هاشمی است. دستگاه قضا باید به شکلی عمل کند تا ازاینپس فرزندان همه مسئولین از یاد نبرند که نباید در سایه پدرشان تخلف کنند. پدران مسئول مثل ما بدانیم که اگر فرزندمان تخلف و جرمی مرتکب شدند، هرچقدر هم گردن کلف باشیم در برابر قانون! نمیتوانیم مقاومت کنیم».
خبرگزاری حکومتی ایسنا 10 دیماه 1393
بر همین روال نیز خامنهای شرایط بسیار بحرانی رژیمش را بهخوبی درک کرده است و مصمم است تا از هرگونه شکافی در رأس حاکمیت و بهویژه از دست دادن این دو پایگاه مهم, جلوگیری به عمل آورد. وی میداند که هم به لحاظ وضعیت ضعیف جسمانی و هم به لحاظ وضعیت داخلی و منطقهای زمان زیادی را برای پیش برد اهدافش ندارد. سخن از ولیفقیه بهشدت ضربه خورده و طلسم شکستهای است که با دو بحران عمیق داخلی و بینالمللی روبرو است و برای خروج از آنها هیچ راهحلی بهجز” الدورم و بلدورم های توخالی“ و هوا کردن ”موشکهای اسقاطی“ و یا اعمال ”سیاست شانتاژ“ در دست ندارد. شکستهای یکی پس از دیگری در منطقه مانند عراق، سوریه و همچنین بحران اتمی با ضریب اوج نارضایتی مردمی و هراس از خیزشهای عمومی این نکته را به وی تفهیم کرده است که هیچگونه” دودستگی” در حاکمیت نمیتواند راهگشای مشکلات وی باشد, بلکه برعکس هرچه میلیتاریزه کردن و یکدست کردن و به روایت بهتر”انقباض” مسکنی برای گذار از این دوران خواهد بود. بهتمامی اینها باید, مقاومت سازمانیافته و سراسری مجاهدین را اضافه کرد تا با آن شرایط و حال روز ولیفقیه طلسم شکسته را بهتر درک و تبیین نمود.
همچنین خامنهای بهخوبی میداند که مجموعه بحرانها ایجاب میکند که وی رفسنجانی را برای حتی دورهای کوتاه دیگر، حداقل تا مرگ طبیعی و یا غیرطبیعی وی, تحمل نموده و بدون این” رفیق نیمهراه” طی کردن این مسیر دشوار, آسان نیست.
بر این منطق حذف رفسنجانی آخرین راهکار ولیفقیه خواهد بود. وی بهمانند” قماربازی” میماند که تا به امروز تمامی سرمایه و داراییاش را به باد داده است, لذا عقل سلیم حکم میکند که وی این کارت آخر را بهراحتی از دست ندهد. یک رفسنجانی توسریخورده و مطیع برای”روز مبادا” میتواند راهحل بینابینی برای ولیفقیه طلسم شکسته در این شرایط باشد. تلاش رفسنجانی برای مطرح کردن خود درزمینهٔ مسائلی مانند” میانجیگری با عربستان” و یا” سیاستهای راهبردی برای اقتصاد” و یا” رابطه و تعامل با دنیای خارج” جملگی را باید در این چهارچوب دید.
اما بهموازات تمامی اینها، خامنهای همچنان و به جد درصدد است تا جا پای خود و موضع اش در حاکمیت آخوندی را هرچه محکمتر نماید. وی خود را در این” وانفسای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رژیم” بیبدیل میداند.!! لذا این در منطق خود بهمانند همان مثل قدیمی ما ایرانیان است که ولیفقیه باید بین” طاعون و وبا” یکی را انتخاب نماید. طاعون برای خامنهای همان حذف کامل رفسنجانی از قدرت است و وبا نگهداشتن وی حتی با” اختیارات محدود”.
بهیقین این تناقضی است که در وهله نخست ولیفقیه باید در حل آن قدم بردارد. تقسیم قدرت بهمانند دوران بعد از مرگ خمینی و آن” عروسی” و” شادمانی” دیگر امکانپذیر نخواهد بود. نه تعادل قوا در درون رژیم چنین امکانی را به طرفین میدهد و نه خامنهای دیگر آن ولیفقیه سال 68 است. او اکنون به قدرت شماره یک در کشور تبدیلشده که تمامی ارگانهای حکومتی از لشکری تا کشوری را به زیر مهمیز خود کشانده است. بهتمامی اینها باید به” ثروت 97 میلیاردی” او و میلیاردها دلار اموال به غارت رفته مردم توسط فرزندانش اشاره نمود تا تصویر جامعتری از این پازل زر و زور نمایان شود.
علائم طرح افزایش اختیارات” آقا” را آخوند صدیقی، یکی از پادوهای خامنهای اینچنین برملا کرده است: «آنچه در قانون اساسی آمده همه اختیارات ولیفقیه نیست و بخش جزئی از آن اختیارات است. ما معتقدیم آنچه سبب اعتبار قانون اساسی, صندوقها و آراء عمومی! میشود، ولایت است». خبرگزاری سپاه پاسداران فارس 11 دیماه 1393
بههرحال انتصابات فرمایشی در اسفندماه یکی از سرفصلهای جدی در این دوران، هم برای رفسنجانی و هم برای ولیفقیه خواهد بود. خیز بزرگ رفسنجانی برای رسیدن به” ریاست” و یا” تعین رئیس خبرگان” است و بر همین روال نیز خامنهای که از طرح” ولایت شورایی” رفسنجانی بهشدت به هراس افتاده, درصدد خنثی کردن و تقابل با این طرح است. حال باید به انتظار ماند و دید که چرخ گردون ایام به کام کدامین” تاجر ورشکسته” و یا” ولیفقیه طلسم شکسته” خواهد چرخید.
12 دیماه 1393