باقر رئیس الساداتی: اسب‌ها یکدیگر را گاز می‌گیرند!!.

میگویند که اسب‌های گاری در سربالایی‌ها، که فشار زیاد می‌شود شروع به گاز گرفتن یکدیگر می‌نمایند. اگرچه بسیار حیف است و جفاکاری در حق حیوان نجیب و مفیدی همچون اسب‌ها که بخواهیم آخوندهای در حاکمیت را که امروزه وطن ما را به ورطه فقر و فساد و نابودی کشانده‌اند به آن‌ها تشبیه کنیم. امروز ۴.۱.۲۰۱۵ تیتر اغلب خبرگزاری‌های فارسی‌زبان در خارج از کشور اختصاص‌یافته است به سخنان حسن روحانی رئیس‌جمهور رژیم آخوندها در کنفرانس به‌اصطلاح اقتصادی مرکب از اقتصاددانان کشوری.

او در این سخنان گفته است که بد نیست که برای حل معضلات کشور گاهی هم به آرای عمومی و همه‌پرسی مبادرت نماییم و حل این‌گونه مسائلی را که در پیچ‌وخم مشکلاتی که به‌وسیله جناح‌های رقیب به وجود میاید را به عهده دخالت و رأی مستقیم مردم قرار دهیم. این شوخی‌های بی‌مزه‌ای که امروز از دهان این آخوند بیرون می‌آید بارها به‌وسیله مرشدش رفسنجانی در هنگام مواجه‌شدنش با سنگ‌اندازی‌های جناح رقبا مطرح‌شده بود و بادمجان‌دورقاب‌چین‌های مردم فروش و چپول‌های متوهم و روشنفکران فرصت‌طلب و نان به نرخ روز خور در بنگاه‌های سخن‌پراکنی استعماری هم برایشان سوت و هورا کشیده بودند، مردم کوچه و بازار و مقاومتشان اما به‌خوبی به بی محتوی‌ای آن اشراف داشتند و به ریش آن‌ها می‌خندیدند. ازآنجایی‌که موقعی که خداوند حیا و خجالت را تقسیم می‌کرد آخوند دیر رسید و ذره‌ای از حیا و خجالت نصیب نبرد با همان حربه دروغ و کلک را بازهم برای چندمین بار بکار می‌آورند و اصل را بر همان اصل عوام‌فریبی و شارلاتانیزم خاص آخوندی می‌گذارند  و این ملت تا چه حد باید دچار فراموشی تاریخی شده باشد و یا دچار بی‌اطلاعی سیاسی!!؟  که نداند اساساً امر مراجعه به آرای عمومی و همه‌پرسی در ایران، بر اساس بندهای ۶، ۹۹، ۱۱۰، و ۱۲۳ قانون اساسی، چیزی نیست که در اختیار رئیس‌جمهور باشد. آنچه در این زمینه به ریاست‌جمهور مربوط می‌شود امضا و ابلاغ نتیجه  همه‌پرسی‌ای است که ولایت عظمی دستور انجام آن را صادر نموده است!!! او به‌خوبی می‌داند که این فرمان زمانی می‌تواند صادر شود که منافع مقام ولایت عظمی، جناح‌ها، نهادها و سازمان‌های اقتصادی، امنیتی و قضائی وابسته به او را تأمین کند. برفرض این‌که منظور او از همه‌پرسی ازجمله برنامه هسته‌ای هم باشد. برنامه هسته‌ای که به قول خود او هم ازنظر سیاسی هم ازنظر فنی بسیار پیچیده‌تر از آن است که با پاسخ‌هایی سرراست که از همه‌پرسی انتظار می‌رود، سازگار باشد، چنین موردی حتی در کشورهای دموکراتیک هم به‌ندرت به همه‌پرسی گذاشته می‌شود  معلوم است که طرح چنین موردی از جانب او فقط به فقط برای فریب اذهان عمومی از طرفی و از طرف دیگر به چالش کشیدن رقبایی که موجودیت دولتش را با اقداماتی همچون ایجاد دولت سایه به خطر برده‌اند. مردم به‌خوبی می‌دانند که این‌جور فرار به جلوها تنها و تنها نشان‌دهنده عمق مشکلات و بی‌سروسامانی درمان‌ناپذیری است که ۳۰ سال آزگار با دروغ و فریب بر جامعه ما تحمیل‌شده است. حسن روحانی سالیان سال در مسند بالاترین نهادهای سیاسی امنیتی و نمایندگی شخص ولایت عظمی در شورای امنیت به‌اصطلاح ملی بوده است او خود خوب می‌داند که در انبان رژیم منحوس چه میزان از فساد و تباه‌کاری انباشته‌شده است. او خود می‌داند که چه بلایی به سر اقتصاد این مردم محروم و بیچاره آمده است و خوب می‌داند که این رژیم سخت در حال غرق شدن است و دست‌وپاهای آخر را می‌زنند. آن به‌اصطلاح اقتصاددانان بله‌قربان‌گویی که پای منبرش نشسته‌اند و برای خالی‌بندی‌هایش سوت می‌زنند و هورا می‌کشند خوب  می‌دانند که تحریم‌های کاغذ پاره خوانده‌شده و اضافه‌شده بر آن نصف شدن قیمت نفت (شاید بتوان گفت تحریم در تحریم!!!!)!! جان و رمق این رژیم منحوس را آن‌چنان گرفته است که نفسی برای آن نمانده و این دست‌وپا زدن‌های آخر است. اما بازهم می‌خواهند خیره سرانه کاسه و کوزه خیانت‌هایشان را به سر مردم خرد کنند و بازهم خاک در چشم مردم بپاشند.  پرواضح است که صحبت از مراجعه به آرای عمومی نشانگر زنگ‌زدگی سلاح سرکوب و زندان و شکنجه است. نیروهای بدنه رژیم خود در گرداب فقر و بیکاری و گرسنگی و بی آیندگی گرفتارشده‌اند. آن‌ها امروزه دریافته‌اند که رژیم آن‌ها را هیزم تنور توسعه‌طلبی‌های نفرت‌انگیز خود در عراق و سوریه و لبنان و یمن نموده است. آن‌ها می‌بینند که برای لقمه‌ای نان باید در گله‌های بسیجی اسید به سر و روی خواهران و مادران و بچه‌های وطن خود بپاشند و مورد نفرت مردم کوچه و بازار خودشان باشند!! مردم به گوش خود می‌شنوند که سران خائن پاسداران با وقاحت میگویند که اگر در عراق خون ندهیم در اصفهان و شیراز و خراسان خون‌خواهیم داد!!!! روحانی می‌خواهد مردم مأیوس و سرخورده را به همراهی مشتی روشنفکر خودفروخته به‌اصطلاح اقتصاددان بازهم بفریبد و خائنانه!! بازهم صحبت از همه‌پرسی‌ای می‌کند که می‌داند اساساً چنین اختیاری ندارد. در سربالایی بحران‌های رژیم سوزشان آن‌چنان به دام افتاده‌اند که از زور آن چاره‌ای جز گاز گرفتن یکدیگر ندارند.
04.01.2015