عزیز پاک‌نژاد: گنداب راهبردی نظام در آمریکای لاتین

چندی پیش خامنه‌ای در میان جمعی از مسئولان امنیتی و نظامی رژیمش، در مورد «عمق استراتژیک» نظام ولایت‌فقیه سخنرانی کرد. او در این جمع که گزارش خبری و تصویری آن از رسانه‌های تحت امرش پخش شد، ضمن مشخص کردن محدوده جغرافیایی این «عمق راهبردی» که خاورمیانه محور آن بود، به‌طور خاص از آمریکای لاتین نیز نام برد. او تأکید کرد که سیاست نظامش فعال کردن این نقاط برای پیشبرد اهداف از پیش تعیین‌شده است. به دنبال این سخنان، مقامات ریزودرشت باندش در این مورد داد سخن دادند و هرکدام بنا به درک خود آن را تفسیر و تبلیغ کردند.

چیزی نگذشت که «حوثی‌های» یمن دست به تعرض زده و این کشور بلادیده را به آشوب کشیدند. بر کسی پوشیده نبود و نیست که هزینه‌ها و امکانات این کار توسط نظام ولایت‌فقیه تهیه‌شده است. اغلب سردمداران سپاه پاسداران، سقوط این کشور به ورطه تروریسم و جنگ را یک پیروزی استراتژیک برای خود اعلام کردند و آن را به رخ رقبای اصلی خود در منطقه، یعنی عربستان و اسراییل کشیدند.

عراق و سوریه و لبنان و قسمتی از فلسطین هم که از قبل به گنداب ولایت آلوده‌شده بودند. در بحرین نیز شاهد تحرکات جدیدی از طرف مزدوران ولایت‌فقیه بودیم. این کشورها که با استفاده از بی‌توجهی و مماشات کشورهای قدرتمند دنیا و بخصوص آمریکا، به حیات خلوت رژیم تبدیل‌شده‌اند، پتانسیل منفی عظیمی برای پیشبرد اهداف تعیین‌شده ولایت‌فقیه به وجود آورده‌اند. این امر به‌طورجدی، باعث نگرانی مردم منطقه و بخصوص آزادیخواهان این کشورها شده است.

تمام این حرکات و اعمال مداخله گرانه و به‌کارگیری تروریسم در توسعه امپراتوری اسلامی موردنظر ولایت‌فقیه، قابل پیش‌بینی بود؛ اما چگونگی فعال کردن «عمق راهبردی» نظام در آمریکای لاتین که در حال حاضر صحنه جنگ‌های قومی و مذهبی و داخلی نیست، کنجکاوی و دقت بیشتری را از طرف کشورهای این منطقه می‌طلبید.

 در آن زمان این سؤال مطرح بود که خامنه‌ای در آمریکای لاتین به دنبال چه اهدافی می‌گردد. روابط تجاری- نفتی با بعضی از کشورهای جنوب قاره آمریکا و بخصوص استفاده از امکانات این کشورها برای دور زدن تحریم‌های همه‌جانبه و هزینه‌های سرسام‌آوری که به مردم ایران تحمیل می‌کرد و می‌کند، روشن بود؛ اما اینکه چگونه و در چه کشوری این نوع فعالیت‌ها صورت خواهد گرفت و چه کسانی هدف این سیاست هستند به‌روشنی معلوم نبود.

در فرهنگ ارتجاع آخوندی معمولاً بکار گیری این عبارت «فعال کردن عمق راهبردی نظام»، تروریسم و جنایات خونین با توسل به دخالت‌های بی‌محابا در امور کشورهای دیگر را تداعی می‌کرد و می‌کند؛ بنابراین می‌شد حدس زد که منظور خامنه‌ای از فعال کردن این قسمت از جهان در جهت اهداف شومش، چیزی به‌جز انجام ترور و جنایت برای تهدید و ایجاد ارعاب در این منطقه نیست و این امر نمی‌توانست دور از ذهن قدرت‌های برتر جهان باشد.

ترور قاضی آلبرتو نیسمان در آرژانتین که در مورد تقلبات و زد و بندهای دولت این کشور با رژیم ولایت‌فقیه برای به خاک سپردن پرونده انفجار آمیا تحقیق می‌کرد، اذهان را به‌سرعت به‌طرف دست داشتن تروریست‌های موردحمایت رژیم ولایت‌فقیه در این کشور سوق داد. با توجه به سوابق این پرونده و دخیل بودن تعدادی از سران اصلی نظام در این بمب‌گذاری تروریستی و بخصوص بکار گیری بی‌وقفه این روش‌ها توسط آن، نمی‌توان انگشت اتهام را به سمت رژیم نشانه نرفت.
 
چندی پیش‌طرح ترور سفیر عربستان در آمریکا که توسط رژیم برنامه‌ریزی‌شده بود مدت کوتاهی نظرها را به خود جلب کرد، اما به‌سرعت تحت شعاع سیاست غیرعقلانی مذاکرات هسته‌ای با این رژیم تروریست قرار گرفت و فعلاً به فراموشی سپرده شده است. آن طرح تروریستی اگرچه با شکست روبرو شد اما تمامی پرنسیپ های موردادعای آمریکا را به سخره گرفت.
جنایت تروریستی آرژانتین اما موفق شد و رژیم آخوندی با این کار پیامی شوم و خونین به «ارباب حلقه‌ها» داد. پیامی که دامنه آن نه‌تنها به امنیت این قاره بلکه به امنیت همه جهان مربوط است.
بمب سازی اتمی این رژیم دقیقاً با همین‌گونه پیام‌ها به این مرحله رسیده است. سیاست بمب سازی اتمی و تروریسم رژیم یک سیاست با دو وجه است که همراه و در کنار هم حرکت می‌کنند. جلوگیری از یکی و آزاد گذاشتن دیگری راه به‌جایی نمی‌برد. باید این «تابوت سنگین» را یکجا به خاک سپرد.

ترور قاضی نیسمان را می‌توان اولین نمود فعال شدن «عمق راهبردی» نظام ولایت در آمریکای لاتین در دور جدید ماجراجویی‌های آن، محسوب کرد. سیاست ننگین فرصت دادن به‌نظام ولایت‌فقیه توسط «ارباب حلقه‌ها»، جهان را در برابر این رژیم ویرانگر بی‌دفاع و آسیب‌پذیر کرده است و باید هر چه زودتر متوقف شود. شاید به این طریق عدالت در مورد این انسان شجاع و شهید سازش‌ناپذیر اجرا شود. دنیای آزاد این را به او بدهکار است.
8 بهمن‌ماه 1393 28 ژانویه 2015