هفته نامه هیل: با صدور تروریزم ایران تاریخ تکرار می شود

آلبرتو نیسمن دادستان آرژانتینی ایران را مسئول انفجار بمب در مرکز جامعه انجمن مشترک آرژانتین - اسراییل در 1994 دانست. روزیکه نیسمن قرار بود شواهد و مدارک علیه رژیم را ارائه دهد جسدش در حالیکه گلوله ای به سرش شلیک شده بود پیدا شد، و این تمرکز را بر حمایت درازمدت دولت ایران از تروریزم برگردانده است. این همچنین عدم واکنش مناسب غرب به آن را برجسته کرده است.

نیسمن از 2005 درباره این حمله تحقیق می کرده و نتیجه گرفت که این حمله توسط ایران و حزب اله شبه نظامیان لبنانی انجام شده بود. او علیه هفت مقام ارشد ایران، از جمله رئیس جمهور سابق ایران اکبر هاشمی رفسنجانی، یک وزیر سابق اطلاعات وامنیت ایران، یک وزیر روابط خارجی سابق، و احمد وحیدی، یک فرمانده سابق نیروی قدس، و وزیر دفاع سابق از 2009 تا 2013، اعلام جرم کرد. محسن ربانی، وابسته فرهنگی سابق ایران در بوئینس آیرس، نیز نام برده شد. مرگ مظنون این دادستان با شهامت جعبه پاندورا را در مورد تروریزم ایران باز کرد.
من در همان دوران انفجار AIMA یکی از قربانیان تروریزم ایران بودم، اما بطور معجزه آسایی نجات یافتم.
مورد من در ترکیه بود. در اواسط بعدازظهر 14 مارس 1990، در خودرویی در کنار راننده نشسته بودم که داشت مرا به فرودگاه استامبول می برد وقتیکه ما در روز روشن بناگاه درکمین افتادیم و خودرویی که چهار مرد در آن بودند راه ما را بستند.یک خودروی دیگر از پشت مسیر ما را بست. چند ثانیه بعد، دو مرد، یکی از جلوی خودرو و دیگری از پشت خودرو، با سلاحهای اتوماتیک بسرعت بطرف ما آمدند. در حالیکه به خودروی ما نزدیک می شدند، من در خودرو را باز کردم و تنها با کیف کوچکی دردستم بسوی آنها هجوم بردم. یکی از مردها 9 گلوله بطرف من شلیک کرد، سلاح مرد دیگر گیر کرد. گلوله ها به سینه و شکم من اثابت کردند و بشدت مجروح شدم. حمله کننده ها فرار کردند.
خوشبختانه، مرا بسرعت به بیمارستان بین المللی استامبول، که نزدیک آنجا بود، بردند. من بمدت 40 روز در اغماء (کوما) بودم، و به مدت دوماه بیهوش بودم. 80 درصد کبدم از بین رفته بود، من بدشورای (بطور نادری) نجات یافتم و پزشکها در بیش از یک مورد سلب امید کرده بودند. یک گلوله بسیار نزدیک قلبم خورده بود. 14 بار مرا عمل جراحی کردند و 154 واحد خون به من تزریق کردند.
من یک عضو شورای ملی مقاومت ایران، ائتلاف جنبش های اپوزیسیون ایران، هستم. حمله کننده ها بدستور رژیم آخوندی عمل کردند، حامی اصلی تروریزم دولتی در جهان. تلویزیون ایران  در بولتن خبری اصلی اش این قتل و ترور را اعلان کرد و به اشتباه گفت که محمد محدثین، رئیس کمیته امور خارجی شورای ملی مقاومت ایران، در این حمله هدف قرار داده شده و کشته شد.
حتی با اینحال، این پایان تلاش آنها برای کشتن من نبود؛ دو تلاش دیگر کردند تا کار مرا در بیمارستان تمام کنند. یکبار، قاتلان خود را بعنوان پلیس ترکیه جا زدند و به بیمارستان آمدند؛ اما پلیس اصلی ترکیه در همان زمان به بیمارستان آمد و این توطئه خنثی شد. بار دیگر، دو مرد که تظاهر کردند دوستان من هستند به اطاقم آمدند. آنها مأموران ملاها بودند. بار دیگر خوش شانس بودم؛ چندین نفر از دوستان واقعیم در همان زمان به دیدار من آمدند، و قاتلان فرار کردند.
در همان دوران، رژیم ایران فراوان درگیر اعمال تروریستی در سراسر جهان بود. پرفسور کاظم رجوی، نامدارترین فعال حقوق بشر ایران، در سال 1990 درحالیکه سوار بر خودرویی نزدیک منزلش در ژنو بود در روز روشن توسط تروریست های ملاها هدف رگبار گلوله قرار گرفت. مقامات سوئیس علیه 13 مقام ایرانی با مهر ”مأموریت ویژه“ در پاسپورتهایشان اعلام جرم کرد. اسناد منتشر شده توسط خانواده آقای رجوی نشان می داد که یک قاضی سوئیس در 1997 ”آشکارا“ مدارک کافی در دست داشت تا یک حکم دستگیری بین المللی را علیه وزیر اطلاعات وقت ایران، علی فلاحیان، توجیه کند. وی همچنین یک شریک جرم در انفجار بوئینس آیرس بود.
چندین رهبر کرد ایران در 1989 در وین و در 1992 در برلین کشته شدند (ترور شدند). یک دادگاه برلین در 1997 حکم کرد که یک کمیته سری متشکل از رهبر مذهبی علی خامنه ای، آقای رفسنجانی، علی اکبر ولایتی وزیر خارجه وقت، و علی فلاحیان دستور این ترورها را در 1992 داده بودند.
اهداف تروریستی ملاها تنها ایرانیها نبودند چنانچه در کیس آرژانتین مشهود است. اف بی آی شواهد و مدارک غیرقابل انکاری را جمع آوری کرد که نشان می داد تهران مغز متفکر بمب گذاری و انفجار در برج خبار در عربستان سعودی در 1996 بود، که در نتیجه آن 19 سرباز آمریکایی کشته شدند. خنده دار اینست که در همان دوران غرب تلاش می کرد با هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بظاهر مدره ایران روابط حسنه ایجاد کند. به همان اندازه جالبست که بنظر می رسد تاریخ دارد در زمان این آخرین ترور خود را تکرار می کند، که در آن آمریکا بدنبال ایجاد روابط دوستان با یک رئیس جمهور به اصطلاح مدره دیگر،حسن روحانی، است.
ماشین ترور تهران و زیر ساختش برای صدور تروریزم هنوز با سرعت کامل کار می کند. این رژیم اکنون نیروی تروریستی قدسش را در تعداد بسیار زیاد، بدون هیچگونه نگرانی از عواقبش، به عراق، سوریه، و جاهای دیگر می فرستد.
سالهای سال است که غرب از این رویگردانده است. سالهای سال است تهران با مصونیت دست به این اعمال زده است.
و چه کسانی بهای آنرا می دهد؟ مردم ایران، مخالفان ایرانی (بخصوص سازمان مجاهدین خلق ایران، که 120000 نفر از فعالان آن در ایران قتل عام شدند)، و مردم دمکراتیک در سراسر جهان.
درحالیکه جهان دارد چشمش به تهدید بنیادگرایی و افراط گرایی اسلامی باز می شود، اکنون زمان آنست که غرب جسارت و جرأت نشان دهد. مرگ فجیع و مظنون آلبرتو نیسمن یادآور دیگری است که این ماشین ترور بخودی خود متوقف نخواهد شد. جلوی آن باید گرفته شود. اول اینکه نیازست یک تحقیقات بیطرف، بین المللی درباره تروریسم مورد حمایت ایران از جمله انفجار در آرژانین و کشته شدن دادستان انجام شود. اما این باید فراتر از تحقیقات و چهار چوب های قضایی برود. آن باید با گامهای سیاسی مناسب تکمیل شود.
اکنون زمان آنست که با ایران سخت گرفته شود. از ابقای افزار صدور ترور او جلوگیری شود. مغز متفکران تهران به دادگاهها برده شوند، بجای اینکهبا آنها مانند شرکای معمولی معامله شود.
عابدینی یک عضو پارلمان در تبعید مقاومت ایران (شورای ملی مقاومت ایران) و عضو کمیته امور خارجی شورای ملی مقاومت ایران (ان سی آر آی) است. او در مارس 1990 توسط جوخه مرگ رژیم ایران در ترکیه به شدت مجروح شد و یکی از معدود نجات یافتگان تروریزم رژیم ایران است. او را در تویتر @HoAbedini  دنبال کنید.
دوشنبه 16 فوریه 2015
حسین عابدینی