ــ 2 ــ
بر زخم دلم ، خون جگر می ریزد
از هر رگ من ، سیلابه توفان خیزد
ما نه آنیم که چون پیر شدیم ، مرده شویم
هر سلول تن ما ، شور شباب می بیزد
ــ 3 ــ
صفای با صفایان باد جانا
وفای با وفایان باد جانا
تو بگذر با کاروان از تنگه و کوه
که بد نامی برای رسواییان باد جانا
ــ 4 ــ
گر عالم مجنون چنین است ، چنینیم
گر عاقلان اینند ، ما نه اینیم
در کوه و بیابان بزنیم نعره و فریاد
ما اهل جنونیم و جنونیم و جنونیم
ــ 5 ــ
نومید مشو هرگز از تیغ و میغ و جیغ
خورشید بلند مأوا ، بالش نشکسته
این گرگ فرومایه کافتاده به خونخواری
بنگر که چه سان امروز راه نفسش بسته
ــ 6 ــ
در آذرخش رزمگاه تنگ تو
ای اشرفی ، ای مجاهد خلق !
طلوع پایدار شرف می بینم
ایمان و آرمان و رهایی خلق تو را
بگذار تا بسوزند به حقد و کین خویش
« با شرف ها » ی نو شاغل وزارتی
ــ 7 ــ
در نقش خیانت ، مجوی رنگ صداقت
خائن ز شرافت چنان گشته تهیدست
که ش سرمایه نمانده ست
بجز گنج وقاحت .
ــ 8 ــ
اغیار اگر فهم نکنند گفتهٌ ما را
بر خاطر ما گرد ملالی ننشسته
گر سینهٌ عشاق بسوزد که عجب نیست
وقتی که وطن هست به غرقاب گـُجسته
یازدهم فوریه 2015