بنا براین اظهارات، دراواخر ماه مارس 2015، یعنی حدود سه ماه پیش ازپایان مهلت 7 ماهه که برای دومین دور تمدید دوم مذاکرات پیش بینی شده بود، معلوم خواهد شد که توافقنامه جامع بین طرفین منعقد خواهد شد یا نه. تکیه روی این ضرب الاجل چند روزه با اشراف برآخرین موضع طرف مقابل وفضای حاکم برآخرین دور گفتگوها که در ژنو برگزارشد، انجام میگیرد و نشان میدهد که طرفین چک جانه ها را زدهاند و به آخرخط رسیدهاند. محصول نهایی این مذاکرات پیشنهاد مشخصی است که طرف خارجی یعنی گروه 1+5 دراخرین دور مذاکرات به رژیم ایران داده است. در این پیشنهاد گروه 1+5 شرایط جوش خوردن معامله هستهای به این رژیم را به او ابلاغ کرده وقراراست تا اواخرماه مارس منتظرتصمیم گیری رژیم بماند تا با توجه به آن، درمورد انجام معامله یا ترک میزمذاکره تصمیم نهایی را بگیرند.
فضای تدوین ومحوراصلی «آخرین پیشنهاد»
دوطرف درحالی به سمت تعیین تکلیف میروند که طرف خارجی همچنان به رژیم ایران بی اعتماد است و به زبان آخرین پیشنهاد خود نیزمدعی ماهیت نظامی فعالیتهای هستهای رژیم ایران است. این بی اعتمادی سابقه ای طولانی دارد و در 6 قطعنامه قاطع شورای امنیت به وضوح منعکس شده است. شورای امنیت سازمان ملل با صدوراین قطعنامهها که ازسال 2006 آغازشد، ادامه فعالیتهای هستهای رژیم پیمانشکن وآشوبگرایران را خطری جدی برای امنیت جهان تشخیص داده و به همین اعتباردرتمام قطعنامههای خود حکم «تعلیق» برخی از این فعالیتها نظیرفعالیت غنی سازی اورانیوم درنطنز وتعطیل برخی دیگرازآنها نظیرساخت را کتورآب سنگین دراراک وتولید موشکهای بالستیک را صادرکرده است؛ اما رژیم ایران همچنان منکر ماهیت نظامی فعالیتهای هستهای خود است. تقلا میکند مخاطب خارجی خود را قانع کند که درمورد هدفگیری نظامی فعالیتها هستهای ایران برداشتی غیرواقعی دارد و «متوهم» است، قسم وآیه خورده ومی خورد که این فعالیتها صلح آمیزاست، برای تغییرنگاه منفی طرف خارجی فتوای شرعی خامنه ای را مبنی براین که «بمب سازی حرام است» روی میزمذاکره برده! با این همه خارجی درتنظیم توافقنامه جامع به دم خروس ومشاهدات عینی خود توجه داشته و دارد، نه این قسم وآیه ها. درمذاکرات اخیر ژنو، وزیر خارجه آمریکا ازجانب گروه 1+5 آخرین پیشنهاد این گروه را روی میزمذاکره گذاشته است. در این پیشنهاد طرف خارجی ضمن آنکه اجرای قطعنامههای شورای امنیت را به حالت «تعلیق» درآورده وضمن آنکه به طورتلویحی توانایی بمب سازی رژیم ایران را مورد تأیید قرارداده، با ادامه فعالیتهای هستهای این رژیم به طوری که طی مدت قرارداد محدود و مشروط به شرایطی باشد، موافقت کرده است. درمورد جزییات این پیشنهاد اطلاعات جامع وکاملی منتشرنشده اما به طوری که ازشواهد امربرمی آید بنای این پیشنهاد را برجلوگیری ازتولید وانباشت خرج انفجاری بمب اتمی طی مدت قرارداد گذاشتهاند. بدین ترتیب که طی این مدت رژیم ایران نه امکان تهیه خرج بمب پلوتونیومی درراکتورآب سنگین اراک را داشته باشد ونه امکان تهیه خرج بمب اورانیومی درنظنزوفردو ومکانهای دیگر. برای تحقق این امرخارجی ظاهراً ازرژیم ایران میخواهد اولاً ساخت راکتور آب سنگین اراک را متوقف کند ویا نوع آن را به راکتورآب سبک تغییردهد. ثانیاً ظرفیت تولید اورانیوم زیر 5 درصد خود درنطنزوجاهای دیگررا به حدی محدود کند که اگرروزی زیرتعهداتش زد و به سمت تهیه خرج بمب اورانیومی (اورانیوم غنی شده باغلظت 90 درصد) رفت، حدود یک سال طول بکشد (مدت گریز) تا بتواند با امکانات محدود شده خود خرج یک بمب اورانیومی را آماده کند. این محوراصلی آخرین پیشنهاد خارجی است (بنا به گزارش برخی منابع تخصصی خارجی، طرف خارجی درنظرگرفته که طی این مدت که آنرا «مدت گریز» مینامند ابتدا با حربه تحریم کامل نفتی و به دنبال آن با وارد آوردن ضربه نظامی به امکانات بمب سازی رژیم ایران، از دستیابی این رژیم به بمب جلوگیری کند).
برخی ازالزمات پذیرش محوراصلی
اگررژیم ایران پیشنهاد خارجی درمورد را کتوراراک را قبول کند و نیز بپذیرد که «مدت گریز» یکساله پایه ومبنای تنظیم توافقنامه جامع شود مجبوراست بپذیرد که:
1 - ظرفیت غنی سازی تاسیسات هستهای خود راکاهش دهد و درحد 6000 «سو» محدود کند. این محدودیت را میتوانند با تغییرشکل چیدن سانتریفوژهای فعال وتغییرشکل اتصال آنها به یکدیگرویا کاهش میزان تزریق گاز «هگزا فلورید اورانیوم» به آبشارهای 164 سانتریفوژی فعال، به اجرا درآورند.
2 - ذخیره وانباشت اورانیوم غنی شده زیر 5 درصدی را که تولید میکند، درحد 300 کیلو گرم نگاه دارد ومازاد آنرا به خارج مثلاً روسیه بفرستد (بنا برآخری گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، رژیم ایران درحال حاضر حدود 8000 کیلو ازاین نوع اورانیوم غنی شده را انباشت کرده وماهانه حدود 200 کیلو برآن میافزاید. حال آنکه با تغلیظ 1300 کیلوازآن تاحد 90 درصد میتواند خرج انفجاری یک بمب اتمی اورانیومی را آماده کند)
3 –مهمترین الزامات اینستکه رژیم ایران به درخواست بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازرسی سریع وسرزده پاسخ مثبت دهد، دست ازمخفی کاری بردارد ودرهمکاری با آژانس به حدی شفافیت به خرج دهد ودرها را بازکند که دیگرآژانس مثل گذشته درگزارش های خود به شورای حکام تکرارنکند که «من درموقعیتی نیستم که اطمینان دهم که ایران فعالیت هستهای اعلام نشده ومخفی ندارد». والا اگردرها به روی آژانس بسته بماند ورژیم ایران درمحل های مخفی دیگری نظیرآنچه شورای ملی مقاومت ایران به تازگی افشا کرده و «لویزان 3» نام دارد، به فعالیت مخفی به پردازد «مدت گریز» و بافتههای خارجی درتوافقنامه برای جلوگیری ازبمب سازی رژیم ایران، بی معنا ومیان تهی میشود. (البته ازآنجایی که شفاف سازی کامل وپاسخ به همه سؤالات وخواستهای آژانس زمان براست ممکن است طرف خارجی اجرای کامل آنرا تدریجی کند وپایان آن را به بعد ازامضای موافقتنامه موکول نماید و به حذف تدریجی برخی ازتحریم ها گره بزند.) به هرحال اگر به «مدت گریز» پایبند باشند، به رغم تقلای مستمری که رژیم برای گریزازشفاف سازی کامل میکند، طرف خارجی نمیتواند ازآن صرف نظر کند ودر «توافقنامه» احتمالی این مسأله اساسی را مسکوت بگذارد.
برخی ازعوارض شکست مذاکرات
دو طرف درحالی به روزهای تعیین تکلیف نزدیک میشوند که عدم توافق و به هم خوردن میز مذاکره ومعامله را بدترین وسیاهترین شق تلقی میکنند و به شدت ازآن میترسند ودوری میکنند. با این وجود نمیتوانند آنرا به کلی منتفی کنند. خامنه ای با وجود موافقت مکرر با ادامه مذاکره اعلام میکند که نسبت به عاقبت آن «خوش بین نیستم». درطرف مقابل اوباما رییس جمهورآمریکا درحالی که به قیمت درگیری با کنگره این کشور و دولت اسراییل معامله با رژیم را دنبال میکند، احتمال به هم خوردن معامله را این طوربیان میکند «مشکل اصلی این است که ایران باید اراده سیاسی خودرا برای تحقق معامله بارز کند. اکرایران با قاعده فرمول بندی موافقت نکند که که کف وزیرساخت توافقنامه است وجهان به آن نیازدارد تا به اطمینان برسد، من فکرنمی کنم ادامه مذاکره فایده ای داشته باشد» (رویتر 9 فوریه 20 و 15)
به رغم این اظهارات، دولت اوباما و آمریکا نگران به هم خوردن معامله ورها کردن افساررژیم یاغی ولایت فقیه هستند. مذاکرات هستهای دولت اوباما با رژیم ایران علاوه برمساله هستهای این رژیم با ملاحظه شرایط حساس منطقه و جهان ادامه پیدا کرده وشکست آن به منزله شکست مؤلفه اصلی سیاست خارجی این دولت است ومی تواند برموقعیت حزب دموکرات درانتخابات آمریکا اثرمنفی بگذارد واین حزب را در مقابل رقیب جمهوری خواه تضعیف کند. درصورت شکست مذاکرات، آمریکا مجبورمی شود با حربه تحریمهای سخت تر وحتی حربه نظامی با رژیمی درگیرشود که کل منطقه خاورمیانه را به آشوب کشانده و دیگرمهار ومحدودیتی برای دستیابی به بمب اتمی ندارد. حال آنکه هیچ یک ازاین دوحربه نمیتواند به مسأله آفرینی این رژیم خاتمه دهد ورژیم ایران درصورتی که سرنگون نشود میتواند اززیراین فشارها باردیگرسربرآود و همچنان به خطری ملموس تبدیل شود. تا آنجا که به روابط آمریکا با سایرقدرتهای جهانی برمی گردد، با آنکه آمریکا مسئولیت شکست مذاکره را به گردن رژیم ایران میاندازد، بعید است بتواند چین وروسیه وحتی قدرتهای اروپایی را درتوسل به حربه نظامی علیه یاغیکری رژیم ایران اقناع کند. ازاین روی اقدام نظامی یکجانبه آمریکا علیه رژیم ایرا ن می تواتد سیاست چند جانبه کرایی وهمکاری وایتلاف آمریکا با سایرقدرتها درمقابله مشترک با مسأله این رژیم وسایرمسایل منطقه را نیزمنتفی کند.
به هم خوردن میز مذاکره ومعامله، برای رژیم ایران نیزعوارض بسیارسخت دارد. اولاً پس ازاین شکست موجودیت دولت آخوند روحانی وادامه سیاست تعامل با غرب به زیرسوال میرود وجناح مقابل ممکن است درشرایطی برسرکارآید وسیاست تقابل با غرب را ازسرگیرد که باید با تحریم سخت ترازگذشته وحتی ضربه نظامی وجنگ مقابله کند. حال آنکه نه توان نظامی مقابله با آمریکا را دارد، نه پشتوانه سیاسی درونی برای مقابله با این شرایط را دارد ونه پشتوانه اقتصادی آن را. رژیم ایران درفضای اضطرار ونا چاری دارد به مذاکره ادامه میدهد. درحالیکه رهبراین رژیم درمورد نتیجه این مذاکرات «خوش بین» نیست ودرمورد رفع تحریمها بدبین است ومی گوید حتی درصورتی که به همه «زیاده خواهی» های خارجی جواب مثبت دهیم بازهم تحریمها را لغونمی کنند، درحالیکه میگوید اگردرزمینه هستهای کوتاه بیاییم درزمینه های دیگرمثل حقوق بشرازما طلبکاری میکنند، میبینیم نه تنها دستورتوقف مذاکرات را نمیدهد بلکه گاهگاه با حمایت ازتیم هستهای، آنها را به ادامه مذاکره تشویق میکند.
مصلحت ملی ما
ما ایرانیها در نتیجه ومحصول مذاکرات طرف خارجی بارژیم ایران بیش ازخارجی ذینفع هستیم؛ زیرا اگربساط اتمی شدن رژیم ایران برچیده نشود وجلوی خطردستیابی این رژیم به بمب اتمی گرفته نشود، جامعه ایران درمعرض عوارض وخامتبار ماجراجوییهای اتمی رژیم ایران ازجمله خطرآلودگی محیط زیست ایران به تشعشعات خطرناک اتمی قرارمی گیرد، خسارات اقتصادی واتلاف مالی ناشی ازتداوم فعالیتهای هستهای مصیبت باراین رژیم ماجراجو ادامه پیدا میکند ودستیابی رژیم به بمب میتواند تعادل قوای سیاسی داخلی وخارجی رژیم ضد مردمی ایران را به زیان مردم تغییردهد (نگارنده پیشازاین درنوشته ها ومصاحبه های خود به این عوارض اشاره کرده است). عدم قاطعیت طرف خارجی با خطراتمی شدن رژیم ایران به خصوص درپیش گرفتن سیاست قاطعی که میتواند اجرای قطعنامههای شورای امنیت را به رژیم ایران تحمیل کند، گویای آنستکه اگرمعامله دو طرف مذاکره جوش بخورد و به شکست نینجامد، توافقنامه ای به امضای آنها خواهد رسید که اززاویه مصلحت ملی ایران اشکالات اساسی دارد که درزیربه برخی از آنها اشاره میشود:
1 –غنی سازی اورانیوم توسط رژیم ایران، به طور رسمی وبرخلاف قطعنامههای شورای امنیت، به تأیید اعضای دائم شورای امنیت میرسد. ضمن آنکه ظرفیت کنونی غنی سازی رژیم وتمام امکاناتی که برای این کارفراهم آورده، دست نخورده باقی میماند که میتواند مجدداً به کارافتد.
2 - طرف خارجی برای محدود سازی وکنترل خطردستیابی رژیم ولایت فقیه ایران به بمب، ونه برای رفع این خطر، با رژیم ایران به توافق میرسد. توافقی که برای اجرای آن چماق جنگ را بالای سرایران معلق نگه میدارد و درعین حال ضمن تاییدتلویحی توان بمب سازی رژیم ایران، استخوان بمب سازی را لای زخم باقی میگذارد.
3- کنترل خطردستیابی رژیم ایران بمب اتمی، طی مدت اجرای «توافقنامه» این چنینی، تضمینن اجرایی ندارد زیرا سوای نقض تعهدات و سابقه پیمانشکنی رژیم ایران که سیستم بازرسی آژانس درگذشته با آن روبرو بوده، رژیم ایران در این «توافقنامه» متعهد نمیشود که پیش ازامضای آن به مخفی کاریهای اتمی خود خاتمه دهد و به شفاف سازی همه فعالیتهای اتمیاش به پردازد.
قضاوت نهایی را به مشخص شدن فرجام مذاکرات وانتشارمفاد توافقنامه احتمالی موکول میکنیم.
اسفند1393