رییس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال در سخنانی نمادین نه تنها دیکتاتوری ولایتفقیه به مثابه قلب تپنده بنیادگرایی در منطقه بحرانی خاورمیانه را به چالش کشید، بلکه با ارائه راه حل و آلترنانیوی بردبار، کثرت گرا و مردمی نشان داد که این راه حل شدنی است، به شرط آنکه بخشی از جهان معاصر از سیاست مماشات با آخوند های حاکم دست کشیده و حداقل در جنگ میان مردم و مقاومت ایران با رژیم آخوندی، خود را در طرف دیکتاتور قرار ندهند.
سخن از چالشی است که خود را در جنگی واقعی میان نیروهای بنیادگرا و زن ستیز با بشریت معاصر و نیروهای ضد بنیادگرا و تمامی ارزش های نوین حقوق زنان به نمایش گذشاته است. چالشی که نه تنها مردم ایران، بلکه مردم و زنان عراق ، افغانستان، سوریه، یمن، لبنان و بسیاری از کشورهای منطقه اکنون پدیده ای بنام بنیادگرایی را هدف اصلی مبارزه خود اعلام کرده اند. همان بنیادگرایی هار مذهبی که در سر بریدن، شکنجه، اعدام، اسید پاشی و در نقض آزادی های مدنی و فردی و اجتماعی مردم هیچ ابایی ندارد. همان خمینی و خامنه ای و نمایندگان آن مانند صادق خلخالی که در تخریب آثارو ابنیه باستانی ما ایرانیان در جای جای میهن، از هیج رذالت و خباثتی کوتاهی نکردند. همان رژیمی که که شلاق و شکنجه، تحقیر زنان و برقراری حجاب اجباری و محدودیت های شغلی، اجتماعی و تحصیلی علیه زنان میهن امان، اکنون بخشی از سیاست اعلام شده آنها در جنگ علیه بشریت است.
خانم رجوی در این رابطه به درستی گفت «آخوندها در حضیض ذلت پای میز مذاکره آمدند. ولی سیاست مماشات ، ملایان را جری تر کرده است. این سیاست ضعیف، تشویق بنیادگرایی است، پس به آن پایان بدهید. اما راه حل وجود دارد، زیرا مردم ایران در مقابل دیکتاتوری دینی، هیچ گاه سکوت نکرده و بیش از سه دهه است که یک آلترناتیو دمکراتیک در مقابل آن برپا کرده اند. آلترناتیوی که جنبشی را در محور خود دارد که از اسلام اصیل و دمکراتیک پیروی می کند، بر جدایی دین و دولت تاکید دارد، یک آلترناتیو پرتوان که حامل پیام برابری زنان در همه عرصه ها، به ویژه در رهبری سیاسی جامعه است».
همچنین باید به سیل عظیم ایرانیان و مشتاقان آزادی و برابری از سراسر اروپا اشاره کنیم که متحد، همدل و همصدا در حمایت از خواسته ای بحق رییس جمهور مقاومت ایران برای مبارزه با رژیم زن ستیز آخوندی، خود را شتابان به برلین، پایتخت آلمان رسانده بودند. همان ایرانیان آزاده و یاران مقاومت که با فریادهای ”مرگ بر اصل ولایت فقیه“ به این خواسته بحق مردم و مقاومت ایران برای آزادی و دمکراسی لبیک گفتند.
سخن از حضور چشمگیر و فعالانه ایرانیان وآحاد دگر اندیش و دمکرات جامعه بین الملل است که به یقین چشمان بسیاری را بر حقایق در داخل ایران و وزن و ارزش این مقاومت در بین مردم میهنمان را روشن کرد وبویژه دشمن زبون و رژیم ضد زن ولایت فقیه را یکبار دیگر خوار و زبون نمود.
زیرا حضور هر ایرانی آزاده در خارج از میهن به یقین مبین نمایندگی هزاران هزار هموطن ما در داخل میهن در زنجیرمان می باشد و آن روی سکه واقعیتی است که اگر آنان نیز بواقع امکان می یافتند و اگر رژیم سرکوبگر آخوندی ثانیه ای دست از ایجاد رعب و وحشت و سرکوب خونین در جامعه دست بر دارد، به یقین خود را شتابان به چنین مراسمی برای سرنگونی دیکتاتور می رساندند.
این نیز پیامی روشن برای دیکتاتوری ولی فقیه و تمامی باند ها و دستجات درونی و همچنین حامیان بین المللی آن بود. ارزش و اعتبار مقاومت ایران، به رهبری مریم رجوی، زنی شجاع، بردبارو مترقی که اسلامی دمکراتیک را نمایندگی می کند. اسلامی که متاسفانه بنام آن جریانات بنیادگرایی همچون خامنه ای، این پدرخوانده داعش، بوکو حرام، عصائب الحق، حوثیها کل منطقه خاورمیانه و جهان اسلام را به آتش و خون و کشتار کشیده اند. در چنین وادی و در چنین میدانی است که از ایران، زنی مسلمان به چنین پدیده و هیولایی تاریخی اعلان جنگ داده است و آن را به چالشی عقیدتی و تاریخی کشانده است. زن مسلمانی که برای جدایی دین از دولت، برای تساوی حقوق زنان، برای حقوق ملیت های قومی و مذهبی و برای عدالت، بردباری حسن همجواری مبارزه می کند و بر جهان شمول بودن حقوق بشر در عصر بیعدالتی و مماشات و بر یک ایران غیراتمی، بیش از سه دهه است که همچنان پای می فشارد.
جای دارد تا به ادای احترام مریم رجوی نسبت به شهدای قهرمان اهل سنت که روز چهارشنبه گذشته از سوی دژخیمان حاکم بر ایران اعدام شده اند، نیز اشاره شود که بهواقع آن روز سکه ی بردباری و گوشه ای از همبستگی ملی مقاومت سراسری مردم ایران با اقشار ستم دیده، زندانیان سیاسی و عقیدتی در جای جای میهن اسیرمان را به نمایش گذاشت. سنتی ارزشمند و مردمی که تنها و تنها در قامت مجاهدین و دیدگاه های ملی، میهنی و مردمی مقاومت ایران نهفته است و به یقین روزی در ایران عزیزمان ساری جاری خواهد شد.
18 اسفند 1393