در مورد وظیفه و هدف اول آلترناتیو شورای ملی مقاومت، همین بس که گفته شود همه گروهها و افراد عضو شورا در استراتژی سرنگونی تام و تمام رژیم آخوندی اشتراک نظر داشته و دارند. آنها با هرچه که در توان داشته و دارند در این راه کوشیده و خواهد کوشید.
شورای ملی مقاومت، تشکیل مجلس مؤسسان و انتقال هرچه سریعتر قدرت به مردم را وظیفه اصلی و مبرم خود پس از سرنگونی رژیم ولایتفقیه میداند. شورا برای انجام این امر مهم، پیشبینیها و راهکارهای عملی نیز ارائه کرده است. ازجمله تصویب طرح "جدایی دین از دولت" و اینکه مسئول شورا در دولت موقت ششماهه وظیفه نخستوزیری را بر عهده خواهد داشت.
در تکوین برنامههای شورا برای دوران انتقال و در مسیر مبارزه برای سرنگون رژیم ولایتفقیه، در سال 1372 خورشیدی، شورا به بلوغی رسیده بود که مسئول آن میتوانست اعضای کابینه دولت موقت را نیز معرفی کند. همچنین ازآنجاکه سیستم اداره کشور پس از سرنگونی رژیم آخوندی بهصورت جمهوری خواهد بود، در همین راستا شورا ضروری دید و تصمیم گرفت که رئیسجمهور دوران موقت را نیز انتخاب کند. ابتکاری کاملاً منطقی و انقلابی و سازنده که به پیشنهاد مسئول شورا انجام گرفت. در تاریخ 26 مهرماه 1372 خورشیدی، در نشست شورا، به پیشنهاد آقای مسعود رجوی و با موافقت و تصویب کلیه اعضای شورا، خانم مریم رجوی بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال انتخاب شد. انتخابی شایسته که همان زمان پیشبینی میشد که مبارزه آلترناتیو شور برای سرنگونی را ارتقاء خواهد داد و موفقیتهای بسیاری؛ ازجمله درصحنه دیپلوماسی بینالمللی، نصیب شورای ملی مقاومت خواهد کرد. دستاوردهای بیشمار این انتخاب شایسته را امروز بیش از هر زمان دیگر میتوان دید. دستاوردهای بزرگی که حکایت از صحت این انتخاب و صلاحیت خانم رجوی برای به عهده گرفتن این مسئولیت خطیر دارد. حمایتهای بشماری از شخصیتها و دیپلوماتها و دولتمردان در سرتاسر جهان ازجمله این دستاوردهاست. آخرین دستاورد حضور خانم رجوی در پست ریاستجمهوری شورای ملی مقاومت گردهمایی بسیار باشکوه به مناسبت روز زن در برلین است.
اما از همان فردای انتخاب و معرفی خانم رجوی بهعنوان ریاستجمهور منتخب شورای ملی مقاومت برای دوران حکومت موقت شورا، رژیم ارتجاعی ولایتفقیه که این حرکت را ضربهای بر کیان خود میدید، تبلیغات گستردهای را توسط دستگاه اطلاعاتش علیه این ابتکار انقلابی و ضروری شورا آغاز کرد. رژیم زنستیز آخوندی که پیش و بیش از هرکس، معنا و اهمیت این انتخاب را دریافته بود تلاش کرد تا با طرح سؤالات و ایرادات بهاصطلاح تکنیکی اذهان را از این حرکت بینظیر که عمق دستگاه پوسیده ارتجاع آخوندی را نشانه رفته است، منحرف کند. ازجمله این سؤال بیمورد و بیمحتوا که «شورا چه حقی داشته که کسی را برای ریاستجمهوری انتخاب کند؟» و یا اینکه «رئیسجمهور را باید همه مردم انتخاب کنند». البته برخی از ساده اندیشان " خارج کشوری "! نیز فریب اینگونه القائات و تبلیغات رژیم را خورده و گاها اینجاوآنجا این سؤالات را تکرار کردند. گویی که در ایران دولتی مردمی بر سرکار است و امکان برگزاری انتخابات آزاد هم در کشور هست و ما میبایستی برای انتخاب رئیسجمهور دوران موقت شورا، در ایران انتخابات برگزار میکردیم. غافل از اینکه مشروعیت این انتخاب را مبارزه ما برای سرنگونی و جدیت ما در این راه و خون یکصد و بیست هزار شهیدی که در این راه دادهایم مهر کرده است. کسی نمیتواند از آلترناتیوی که در حال مبارزه برای سرنگونی یک رژیم است این توقع را داشته باشد که چرا مثلاً مسئول و وزرای در سایهات را مردم انتخاب نکردهاند. ژنرال دوگل که مقاومت مردم فرانسه در مقابل نیروهای اشغالگر نازی را از انگلستان رهبری میکرد و جمهوری در تبعید فرانسه را در لندن تشکیل داد، زمانی که پیروزمندانه به پاریس آمد و دولت تشکیل داد، از مردم فرانسه رأیگیری نکرده بود. انتخابات مربوط به زمانی است که دیکتاتوری از کشور بیرون انداخته شود و مردم امکان و آزادی رأی دادن را پیدا کنند.
اینجانب بهعنوان یک عضو شورای ملی مقاومت، ضمن قدردانی از زحماتی که خانم رجوی در همه این سالها کشیدهاند و ضمن تبریک برای دستاوردهای بیشماری که در مسیر مبارزه برای سرنگونی آخوندها و اعتلای مقاومت و مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران کسب کردهاند، در شروع سال 1394 وظیفه خود میدانم که یکبار دیگر بر انتخاب شایسته ایشان بهعنوان رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال بعد از سرنگونی رژیم آخوندی تأکید کنم و یادآور شوم که نقش مهم و راهگشای ایشان در پیشبرد جنبش آزادیخواهانه مردم ایران از افتخارات تاریخی شورای ملی مقاومت ایران است.
سوم فروردین 1394