منشور وارسته: باتلاق استراتژی رژیم در یمن

رژیم خمینی از فردای حاکمیت الیگارشی دینی در ایران، استراتژی برون‌مرزی‌اش را با تکیه به ایدئولوژی ولایت‌فقیه ترسیم نمود. ازآنجایی‌که نظام خمینی جایگاه خود را مرکز ثقل جهان اسلام یا ام القراء اسلام ارزیابی می‌نمود، استراتژی صدور بنیادگرایی‌اش نیز با استناد به تلقی ایدئولوژیکی‌اش از جایگاه خود در جهان اسلام، شکل گرفت. بر این سیاق سه مرکز مهم در جهان اسلام، هدف تهاجم ایدئولوژیک خمینی و جانشین او خامنه‌ای قرار گرفت.

اول- عراق که به دلیل وجود اماکن متبرکه، ازنظر شیعیان مقدس است. همین‌طور حوزه علمیه نجف در عراق، قرن‌ها مرکز تعلیم علمای شیعه بوده و رقیبی برای حوزه علمیه قم در ایران محسوب می‌شود.
دوم- بیت‌المقدس در اراضی اشغالی فلسطین که مسجد پیغمبر اسلام (مسجدالاقصی) در آنجا واقع‌شده است.
سوم- عربستان سعودی به دلیل حضور مکه معظمه، خانه خدا و مسجد و مرقد پیامبر اسلام در مدینه و همچنین تلاش برای کوتاه کردن دست حکومت عربستان از مکه و مدینه.
 بر پایه این استراتژی، رژیم با اتخاذ تاکتیک‌های مشخصی اهداف صدور بنیادگرایی منطقه‌ای‌اش را طی سه دهه پی گیری نمود. با عنایت به این شاخص استراتژیک است که در عراق آشوب کرد و جنگ ضد میهنی را مدت هشت سال ادامه داد و اکنون نیز در عرصه سیاسی، اقتصادی و نظامی در عراق نفوذ کرده است. در لبنان حزب‌الله را تأسیس نمود تا اهداف رژیم در فلسطین اشغالی را دنبال کند. از حماس حمایت نظامی، مالی و لجستیکی کرد تا در گام اول یاسر عرفات و سازمان الفتح را تضعیف کند و در گام بعدی به تشکیل یک حکومت بنیادگرا در فلسطین اقدام نموده تا منطقه بیت‌المقدس را در کنترل خود قرار دهد. به عبارتی دفاع از حقوق مردم فلسطین، تزویری جهت پیشبرد اهداف واقعی‌اش در منطقه خاورمیانه است. به دلیل دشمنی سیاسی-ایدئولوژیک اش با عربستان سعودی، ابتدا با تحریک شیعیان درسالهای آغاز حاکمیت آخوندها، در مکه اغتشاش نمود و در پی آن تلاش کرد تا بانفوذ در شیعیان کشورهای حول‌وحوش عربستان، عرصه را بر آن کشور تنگ کند. حوادثی که در یمن شاهد آن هستیم از همین منظر قابل تبیین است و انعکاسی از تقویت بازوی دکترین ام القراء اسلامی رژیم در منطقه است.
الیگارشی آخوندی حاکم بر ایران تحت نام شیعه، همچنین قصد دارد تا با کارت‌های منطقه‌ای خود، همچون سوریه، عراق، لبنان و یمن، بکوشد تا در میز مذاکرات اتمی از قدرت‌های جهانی امتیاز بگیرد. درحالی‌که آمریکا و متحدینش بارها تأکید کرده‌اند که موضوع مذاکرات هسته‌ای با ایران، به مسائل منطقه قابل‌تعمیم نیست.
 مقاومت سازمان‌یافته همواره گفته است که استراتژی امنیت نظام ولایت‌فقیه بر دو عنصر سرکوب و اختناق در داخل کشور و صدور بنیادگرایی و تروریسم در خارج از مرزهای ایران استوار است. از طرفی بیش از سه دهه است که مقاومت ایران به جامعه بین اللمللی خطر رژیم استبداد دینی در منطقه را هشدار داده است؛ اما تحولات اخیر در منطقه و پیشروی‌های فرقه حوثی در یمن که وابسته به رژیم است و تهاجم نظامی عربستان سعودی و متفقین آن در منطقه، نگارنده را بر آن داشت تا به‌اختصار اهداف استراتژیک رژیم در منطقه را برشمارم. البته همان‌طوری که از تیتر نوشتار پیداست، یمن پتانسیل آن را دارد که به باتلاق استراتژیک رژیم در منطقه تبدیل شود
اما چرا در شرایط متحول منطقه و خاورمیانه، شاهد حمایت مستقیم آخوندها از تهاجمات فرقه حوثی‌ها در یمن هستیم؟
 برای پاسخ به این سؤال چند موتلفه مدنظر است.
الف: مذاکرات هسته‌ای رژیم با کشورهای 1+5 که پیامدهای دشوار و حیاتی برای امنیت نظام دارد.
ب: سیاست عربستان سعودی در اوپک که موجب تنزل غیرقابل‌انتظار بهای نفت شد. به عبارتی جنگ سرد میان رژیم و عربستان سعودی وارد فاز جدیدی گردید.
ج: سیاست عربستان در مخالفت با برنامه هسته‌ای رژیم.
د: سیاست عربستان در مصر که اخوان المسلمین را در لیست تروریستی خود قرار داد و از دولت ژنرال سی سی حمایت نمود. همچنین حمایت نظامی از دولت بحرین در مقابله با ایادی رژیم که در بی‌ثباتی بحرین بخت خود را آزمودند.
ه: سیاست عربستان در حمایت از سرنگونی دیکتاتور سوریه، بشار اسد.
و: ضعف و پاسیو (خنثی) بودن سیاست خارجی دولت اوباما در منطقه که فرصتی مغتنم نصیب رژیم نمود تا در منطقه ژئوپولتیک خلیج‌فارس به نفوذ خود بیافزاید. سه سناتور جمهوری‌خواه با انتقاد از رئیس‌جمهور، باراک اوباما و توصیف وی به‌عنوان کسی که «با واقعیت ارتباطی ندارد» تلاش‌های وی برای دستیابی به توافق هسته‌ای با ایران را که موجب وقوع جنگ فرقه‌ای گسترده‌ای در خاورمیانه شده است، زیر سؤال بردند. جان مک‌کین (آریزونا)، رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا به همراه دیگر اعضای این کمیته لیندزی گراهام (کارولینای جنوبی) و کلی آیوت (نیوهمشایر) جنگ داخلی در یمن را تهدیدی برای انفجار منطقه و وقوع یک رقابت گسترده میان کشورهای عرب سنی و حکومت شیعه ایران و هم‌پیمانان عربش دانستند. سناتور گراهام دراین‌باره می‌گوید: «این‌یک نقطه اوج است. این‌زمانی در تاریخ است که اوضاع بدتر می‌شود. خدا باید به همه ما کمک کند.» درحالی‌که دولت اوباما از حمله هوایی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی به شبه‌نظامیان شیعه حوثی در یمن که موردحمایت ایران هستند، حمایت کرده است، اما درعین‌حال اعلام کرده است گفتگو میان همه طرفین تنها راه‌حل برای مشکلات این کشور است. مصر هم از این عملیات که «طوفان کوبنده» نامیده شده، حمایت کرده است و پاکستان هم قصد دارد در صورت آغاز حملات زمینی، نیرو به این کشور اعزام کند. رژیم ایران این حمله را محکوم کرده است و متحد منطقه‌ای‌اش در جهان عرب، یعنی جنبش شیعه حزب‌الله لبنان هم اعلام کرده است: «این حمله فاقد عقلانیت، منطق و مشروعیت قانونی است و منطقه را به سمت تنش و خطرات بیشتر می‌برد.» مک‌کین، گراهام و آیوت که شدیدترین انتقادات را در کنگره به سیاست‌های دولت دارند روز پنجشنبه به این نکته هم اشاره کردند که سیاست‌های اوباما درها را به سمت یک جنگ منطقه‌ای بازکرده است. عقیده‌ای که مورد تائید تعدادی از تحلیلگران هم است. این سناتورها سال‌هاست که هشدار می‌دهند که سکوت ایالات‌متحده در برابر گسترش نفوذ ایران می‌تواند منجر به گسترده شدن درگیری‌های فرقه‌ای و آسیب رسیدن به منافع بلندمدت ایالات‌متحده در خاورمیانه شود. جیمز فیلیپس کارشناس مسائل خاورمیانه در بنیاد محافظه‌کار هریتیج می‌گوید: «من فکر می‌کنم اوضاع در حال حاضر غیرقابل‌کنترل است. من فکر می‌کنم اوضاع بدتر خواهد شد.» مک‌کین به این نکته هم اشاره می‌کند که ژنرال لویید آستین، فرمانده نیروهای مرکزی ایالات‌متحده در جلسه استماعی که در کمیته سنا برگزارشده است گفته که سعودی‌ها قبل از انجام حمله به یمن با آن‌ها مشورت نکرده‌اند و این نشانه‌ای از این است که چگونه دولت اوباما اجازه داده است روابط با متحدین عرب به خاطر مذاکرات هسته‌ای با ایران لغزش پیدا کند. مک‌کین در این رابطه می‌گوید: «نزدیک‌ترین متحدین ما در منطقه دیگر به ما اعتمادی ندارند. چون معتقدند که ما در کنار ایران قرارگرفته‌ایم.»
ز: به دلیل رشد بحران‌های فزاینده داخلی در ایران، تقویت بنیه نظامی در حوزه‌های نفوذ در منطقه، این حسن را دارد تا ضعف و درماندگی رژیم در حل‌وفصل مشکلات داخلی، سرپوش گذارد.
    درواقع حمایت‌های مالی، نظامی، لجستیکی و ایدئولوژیکی از جریان حوثی باهدف بی‌ثبات کردن عربستان صورت گرفته است. باید توجه کرد که یمن و عربستان سعودی دارای 2000 کیلومتر مرز مشترک زمینی هستند. با کودتای حوثی‌ها در یمن، گروه شیعه تحت حمایت ایران در این کشور، یا دستکم در بخش وسیعی از این کشور، قدرت گرفت. ایران از شبه‌جزیره تا بلاد شام را آزادانه شنا می‌کند. شورشیان حوثی (شیعه زیدی) در یمن که توسط سپاه پاسداران آموزش‌دیده و مسلح شده‌اند، بندر «حودیدا» در دریای سرخ که 18 مایل از سراسر تنگه جیبوتی در شاخ آفریقا را شامل می‌شود، توانست در ژانویه 2015 به اشغال خود درآورد. درواقع برای اولین بار، رژیم کنترل تنگه «مندب» را که دریای سرخ به خلیج عدن و اقیانوس هند و کانال سوئز به سمت شمال را متصل می‌کند را در اختیار گرفته است. رژیم در حال حاضر بیش از هرزمانی به کنترل منطقه استراتژیک بین دریای مدیترانه و اقیانوس هند نزدیک شده است. مسیری که بیش از سه میلیون بشکه نفت در روز از آن عبور می‌کند. ایران درگذشته تهدید به جلوگیری از تنگه هرمز اگر آن را توسط غرب حمله قرار گرفت. کنترل ورودی جنوبی به دریای سرخ توسط متحدان ایران باعث می‌شود خطر استفاده مؤثر از تحریم‌ها علیه ایران، کاهش یابد.
همان‌طوری که در بیانیه کمسیون امنیت، شورای ملی مقاومت 9 فروردین 1394، ذکرشده است: «رژیم ضد بشری آخوندی بعد از شکست در جنگ ایران و عراق، از ربع قرن پیش و با استفاده از تجربیاتش در شکل دادن حزب‌الله لبنان، درصدد برآمد که با توجه به بافت مذهبی یمن یک گروه مزدور در این کشور سازمان داده تا به‌مثابه سکوی پرشی برای دست‌اندازی به یمن و شبه‌جزیره عربستان مورداستفاده قرار دهد». «حسین الحوثی و برادرش عبدالملک الحوثی و پدرش بدرالدین الحوثی در اوایل دهه 80 بیش از یک سال در ایران و در قم تحت آموزش‌های دینی و سیاسی و امنیتی و تروریستی قرار داشتند و پس‌ازآن نیز به‌طور مستمر به ایران رفت‌وآمد می‌کردند. بنا به گزارش‌های درونی نیروی قدس، عبدالملک الحوثی به مذهب شیعه 12 امامی گرویده اما به توصیه رژیم از اعلام این مسئله خودداری می‌کند تا در میان شیعیان زیدیه در یمن منزوی نشوند». با شروع انقلاب مردم یمن، رژیم آخوندی با تمام قوا به تقویت، تسلیح و گسترش و آموزش حوثی‌ها در یمن پرداخت. آموزش نیروهای آن‌ها در خود یمن صورت می‌گیرد.
    حسین و عبدالملک الحوثی در درون انصارلله از خمینی و خامنه‌ای به‌عنوان رهبر و امام یاد می‌کنند و پیام‌ها و سخنرانی‌های آن‌ها و همچنین حسن نصرالله را در یمن توزیع می‌کنند.
همزمان با سازمان دادن حوثی‌ها رژیم آخوندی در روز 14 تیر 1374 (5 ژوئیه 1995) یک قرارداد فرهنگی بین ایران و یمن به امضا رساند که زمینه‌های عملی گسترش بنیادگرایی و تروریسم را فراهم می‌کرد. در یک سند درونی از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به تاریخ 21 اسفند 1374 تصریح‌شده است: «با توجه به اوضاع و شرایط جدید حاکم بر یمن و تمایل مسئولان این کشور به بسط و گسترش روابط همه‌جانبه با جمهوری اسلامی ایران و حضور شیعیان زیدی و امضای موافقت‌نامه فرهنگی بین تهران و صنعا، اهمیت زیادی دارد که جمهوری اسلامی حضور فعالی در یمن داشته باشد…» در شهریور 1393 پاسدار علیرضا زاکانی عضو مجلس ارتجاع و رئیس سابق بسیج دانشجویی و از نزدیکان خامنه‌ای، از نقش رژیم آخوندی در وقایع یمن و طرح این رژیم برای صدور بنیادگرایی و تروریسم به‌تمامی منطقه تحت عنوان «سیستم یکپارچه‌سازی مسلمانان توسط انقلاب اسلامی» پرده برداشت. وی گفت: «در یمن حادثه‌ای عظیم‌تر و بزرگ‌تر از لبنان در حال وقوع است؛ از 20 استان یمن 14 استان به دست انقلابیون یمن است و 90 درصد صنعا نیز همین‌طور... با این کار تمام معادلات را برهم زده‌اند؛ پس از پیروزی در یمن به‌طور حتم نوبت عربستان است زیرا این دو کشور حدود دو هزار کیلومتر مرز مشترک داشته و از طرفی نیز امروز دو میلیون نفر اسلحه به دست سازمان‌یافته شده در یمن وجود دارد... امروز انقلاب اسلامی سه پایتخت کشورهای عربی را در اختیار دارد و تا چند وقت دیگر صنعا را نیز گرفته و سیستم یکپارچه‌سازی مسلمانان را اجرایی خواهد کرد».
    دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه‌ای 31 شهریور 1393، اعلام می‌دارد: «پاسدار علیرضا زاکانی عضو مجلس رژیم آخوندی، رییس سابق بسیج دانشجویی و از نزدیکان خامنه‌ای در مشهد، از نقش رژیم آخوندی در وقایع اخیر یمن و طرح این رژیم برای صدور بنیادگرایی و تروریسم به‌تمامی منطقه تحت عنوان ”سیستم یکپارچه‌سازی مسلمانان توسط انقلاب اسلامی ” پرده برداشت. وی گفت ”در یمن حادثه‌ای عظیم‌تر و بزرگ‌تر از لبنان در حال وقوع است؛ از 20 استان یمن 14 استان به دست انقلابیون یمن است و 90 درصد صنعا نیز همین‌طور... با این کار تمام معادلات را برهم زده‌اند؛ پس از پیروزی در یمن به‌طور حتم نوبت عربستان است زیرا این دو کشور حدود 2 هزار کیلومتر مرز مشترک داشته و از طرفی نیز امروز 2 میلیون نفر اسلحه به دست سازمان‌یافته شده در یمن وجود دارد... امروز انقلاب اسلامی سه پایتخت کشورهای عربی را در اختیار دارد و تا چند وقت دیگر صنعا را نیز گرفته و سیستم یکپارچه‌سازی مسلمانان را اجرایی خواهد کرد». زاکانی گفت «آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، اردن و بسیاری از کشورهای دیگر تلاش کردند تا سوریه را بشکنند اما تنها کشوری که ایستاد و این برنامه را بر هم زد ایران بود». وی گفت اگر پاسدار سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس «چند ساعت دیرتر به بغداد می‌رسید، بغداد سقوط می‌کرد همان‌طور که اگر الگو و اراده ایران نبود، سوریه سقوط می‌کرد؛ پس از پیروزی بشار در انتخابات بشار می‌گفت به‌جای این‌که به من تبریک بگویید بروید به رهبری ایران تبریک بگویید»(سایت حکومتی تابناک-29 شهریور). در همین حال، رویترز در روز 30 شهریور (21 سپتامبر) به نقل از یک ”مقام ارشد ” رژیم آخوندی نوشت: ” ایران آماده است که با آمریکا و متحدینش برای متوقف کردن نیروهای داعش همکاری کند، اما می‌خواهد شاهد انعطاف بیشتری در مورد برنامه غنی‌سازی اورانیومش باشد. این اظهارات به‌خوبی نشان می‌دهد که رژیم آخوندی با بهره‌برداری از بحران کنونی در منطقه درصدد است از یکسو ضربه سنگینی را که به خاطر سقوط مالکی در عراق خورده است، جبران نماید و از سوی دیگر از تشدید بحران و گسترش نفوذ خود در منطقه به‌عنوان اهرمی برای باج‌خواهی بیشتر در مذاکرات اتمی استفاده کند و راه را برای ادامه پروژه تولید بمب اتمی خود باز نگهدارند. آن‌ها با استفاده از بحران منطقه، می‌خواهند یا امضای توافقنامه را به تأخیر بیندازند یا خواست‌های خود را به توافقنامه نهایی تحمیل کنند؛ مقاومت ایران هشدار می‌دهد هر توافقی که شامل اجرای کامل قطعنامه‌های شورای امنیت، توقف کامل غنی‌سازی و پذیرش بازرسی‌های سرزده نباشد، راه دستیابی به بمب اتمی را برای این رژیم باز نگاه می‌دارد.
نتیجه:
با عنایت به مذاکرات هسته‌ای رژیم با آمریکا و با توجه به مرگ پادشاه عربستان، ملک عبدالله و روی کار آمدن جانشین او سلمان در ماه‌های اخیر، همچنین به دلیل درگیری آمریکا و کشورهای منطقه در جنگ با داعش در عراق و سوریه، آخوندها تصور این را نداشتند که با موج همبستگی جهان اسلام و عرب در حمایت از حمله هوایی ائتلاف به رهبری عربستان سعودی به شبه‌نظامیان شیعه حوثی در یمن که موردحمایت ایران هستند، مواجه شوند؛ اما استراتژی بی‌ثباتی در یمن، به ضد خودش تبدیل‌شده است. سیاست اقتدار در قبال رژیم در یمن، شروع یک تحول مهم و استراتژیک در منطقه محسوب می‌شود. اتحاد عمل 9 کشور عربی و موردحمایت پاکستان و ترکیه، میز محاسبات رژیم را به هم زد؛ زیرا که:
1- اگر دامنه جنگ بالا گیرد و حمایت رژیم از حوثی‌ها متوقف گردد، پیامدهای جدی در طیف حامیان منطقه‌ای‌اش پدیدار می‌شود. بخصوص در ارتباط باسیاست‌های رژیم در عراق و سوریه.
2- اگر رژیم به حمایت از حوثی‌ها ادامه دهد، جدا از ایزوله شدن در منطقه، خطر درگیری مستقیم با کشورهای منطقه نیز افزایش پیدا می‌کند. سیاستی به‌غایت خطرناک که ژئوپلیتیک منطقه را دگرگون خواهد کرد. پیامدهای استراتژی رژیم در یمن، در طیف متحدینش در عراق و سوریه نیز تأثیر قابل‌توجهی خواهد داشت.
3- دخالت‌های رژیم در بی‌ثباتی یمن، باعث شده است که برای نخستین بار تشکیل ارتش مشترک عربی در کنفرانس سران عرب در شرم‌الشیخ در مصر اعلام گردد. این تحول نظامی زنگ خطری است در راستای اهداف جنگ‌طلبانه رژیم در منطقه. درواقع گرده‌ام آیی شرم‌الشیخ نقطه عطف و آغاز فصل جدیدی از تحولات در منطقه خاورمیانه محسوب می‌شود.
    در آستانه برگزاری کنفرانس سران عرب، خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت، بار دیگر بر ضرورت اتحاد عمل علیه دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران و صدور تروریسم و تجاوزکاری‌هایش در منطقه تأکید کرد. وی گفت: «ائتلاف علیه اشغال یمن از سوی مزدوران رژیم ایران بسیار ضروری و اجتناب‌ناپذیر بود اما این دفاع برحق و مشروع باید در سراسر منطقه از عراق و سوریه تا لبنان و سایر نقاط گسترش یابد و از فاشیسم دینی حاکم بر ایران و مزدورانش در این کشورها خلع ید شود.»
    خانم رجوی توجه کنفرانس سران کشورهای عربی را به این حقیقت مهم جلب کرد که دست‌اندازی‌ها و جنگ‌افروزی‌های رژیم آخوندی در منطقه نه از موضع قدرت بلکه به خاطر سرپوش گذاشتن بر بحران‌های درمان‌ناپذیر سیاسی و اجتماعی و اقتصادی گریبان گیر این رژیم است که هرروز عمیق‌تر می‌شود. این رژیم در مقابل قاطعیت ناگزیر به عقب‌نشینی است، همچنان که مماشات و استمالت باعث تشویق آن در تجاوزکاری و اشغالگری شده است. ریشه بحران‌های این منطقه رژیم ولایت‌فقیه است و برای آن هیچ راه‌حلی جز قاطعیت و خلعید از این رژیم در منطقه و سرنگونی آن وجود ندارد.
    با نگاهی به تحولات ایران، منطقه و خاورمیانه بزرگ، رژیم در تمامی حوزه‌های استراتژیک خود با بحران و سرخوردگی مواجه است. با عنایت به مواضع قاطع دولت‌های عربی و مسلمان منطقه، اکنون توپ در زمین رژیم استبداد دینی است تا تلاش کند تا از باتلاقی که خودش مسبب آن است رهایی یابد.