تضاد ماهوی و بنیادین جهان بینی سازمان مجاهدین خلق ایران با اسلام ارتجاعی و تجربه مبارزات درخشان آنها برای آزادی، عدالت اجتماعی و مهمتر از همه برابری حقوق زن و مرد به گواهی تاریخ معاصر آنها را در کانون اصلی رویارویی با این اندیشه متحجر و ضد بشری قرار داده و سالها پیشتر از به قدرت رسیدن خمینی به حاکمیت، به آنتی تز و اصلی ترین هماورد آن تبدیل کرده است.
امروز امواج مرگبار "اپی سنتر" بنیادگرایی اسلامی در ایران که مقاومت ایران از دو دهه پیش نسبت به تهدید جهانی شدن آن هشدار داده بود، به جد دستاوردهای بشریت متمدن را مورد تهدید قرار داده و متاسفانه، این تهدید تنها زمانی از طرف کشورهای غربی به طور نسبی جدی گرفته شده که دامنه فعالیتهای تروریستی وعملیاتی آن از حوزه منطقه ای خارج گردید و دامن شهروندان عادی کشورهای غربی را هم گرفته و جامعه بشری را به یافتن راهکارهای مناسب برای مقابله با آن ناگزیر ساخته است. در متن این تحولات بسیاری از برجسته ترین چهره های سیاسی و متخصصین امور اجتماعی در منطقه خاورمیانه وغرب به درستی دریافته اند که برای مقابله جدی با پدیده مخرب بنیادگرایی دینی، نباید صرفا به تجزیه و تحلیلهای آکادمیک اکتفا نمود، بلکه باید برای خلاصی بشریت از این پدیده ضد بشری و ضد تاریخی دست یاری به سوی هماورد اصلی آن یعنی سازمان مجاهدین خلق و مقاومت ایران دراز کرد.
از این نگاه دعوت کمیته خارجی مجلس نمایندگان آمریکا - زیرکمیته تروریسم و منع تکثیر سلاحهای اتمی - از خانم مریم رجوی در جلسه استماع نهم اردیبهشت ۱۳۹۴ برای ادای شهادت و ارائه راه حل جهت مقابله با بنیادگرایی اسلامی نه تنها برای هر ایرانی خواهان سرنگونی خلیفه ارتجاع با تمامی باندهای جنایتکارش اقدامی در راستای همگامی با مردم ایران برای تحقق بخشیدن به این مهم می باشد بلکه از دید هر ناظر بی طرف یک گام اصولی و - دست کم از جانب طیفی از دستگاه دیپلماسی غرب - رویکرد جدیدی در سیاستهای راهبردی غرب در مواجهه با چالش های منطقه هم ارزیابی می گردد.
خانم رجوی در سخنان خود ضمن تشریح زمینه های پیدایش جریان تروریستی داعش و نقش رژیم آخوندی در گسترش و صدور بنیادگرایی، راه حلهای مقاومت ایران برای مقابله با این پدیده شوم را به شرح زیر ارائه کرد:
۱- اخراج کامل نیروی قدس و خاتمه دادن به نفوذ رژیم ایران در عراق، مشارکت واقعی اهل تسنن در قدرت و مسلح کردن عشایر سنی برای به دست گرفتن امنیت محلی، این یک اقدام ضروری برای نابودی داعش نیز هست.
۲ - کمک به اپوزیسیون مدره و مردم سوریه برای خاتمه دادن به دیکتاتوری اسد و برقراری دموکراسی در این کشور
۳ - به رسمیت شناختن اراده مردم برای سرنگونی رژیم ایران و پایان دادن به بیعملی در مقابل نقض وحشیانه حقوق بشر در ایران و تأمین حفاظت و حقوق اپوزیسیون سازمانیافته مجاهدین خلق، ساکنان لیبرتی.
۴ - تقویت اسلام اصیل، دموکراتیک و بردبار برای مقابله با برداشتهای بنیادگرایانه از این دیانت.
۵ - بستن همه راههای دستیابی رژیم ایران به بمب اتمی.
تاملی گذرا بر مفاد راهکار ارائه شده توسط خانم رجوی به عنوان نماد مقاومت ایران، در یک کلام بیان آمال و آرزوهای هر انسان طرفدار صلح و آزادی و حقوق بشر نه تنها در ایران بلکه در کل منطقه و جهان است.
اما مهمتر از جنبه کارشناسی و مشورتی این استماع و دعوت از خانم رجوی، چرخش بوجود آمده در رویکرد نمایندگان کنگره آمریکا نسبت به جایگاه و نقش ارزنده سازمان مجاهدین و مقاومت ایران در تحولات منطقه و ایران است، بطوریکه بسیاری از دست اندرکاران برجسته سیاسی در ایالات متحده از این استماع به عنوان یک نقطه عطف و تحول جدی در معادلات سیاسی منطقه نام می برند.
پاتریک کندی در مقاله ای که در هیل، نشریه کنگره آمریکا در ۱ مه ۲۰۱۵ منتشر گردید، از جمله می نویسد: "چهارشنبه گذشته میتواند نشان از یک نقطه چرخش در جنگ آمریکا علیه داعش و سایر نیروهای بیثباتکننده و خشونتطلب در خاورمیانه باشد. زیرکمیته تروریسم، منع تکثیر و تجارت کمیته امور خارجی کنگره یک استماع تحت عنوان «داعش: تعریف دشمن» برپا کرد که در آن مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران شهادت داد. این یک تحول تعیین کننده است به خصوص در زمانی که دولت آمریکا شتابان در پی یک معامله هسته ای با تهران است که فقط میتواند به مشروعیت بخشیدن به حکومت مذهبی وحشی ایران کمک کند که اغلب هرج و مرجهای فرقه ای منجر به رشد داعش را تغذیه میکند."
پرفسور ریموند تنتر، مقام ارشد شورای امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان نیز در این باره گفت: "مقامات واشینگتن در لاک بسته ای از نظرات خودپسندانه گرفتارند و برای خروج از آن نیاز به کمک دارند. مقامات از رشد داعش جلوگیری نکردند و به این موضوع اشراف ندارند. استماع کنگره یک نسیم تازه برای از بین بردن افکار عقب افتاده است. اگر کنگره با یک اقدام دو حزبی این افکار عقب مانده را تغییر بدهد میتواند توان واشینگتن در برابر رژیم تهران را تقویت کند."
و سرانجام سفیر آدام ارلی - سخنگوی پیشین وزارتخارجه و سفیر آمریکا در بحرین این استماع را بسیار مهم ارزیابی کرده چرا که به گفته او: " بهطور واقعی اعضای کنگره برای اولین بار این سازمان را بهعنوان یک صدای قدرتمند و معتبر از جانب اپوزیسیون ایران بهرسمیت میشناسند".
حال می توان درک کرد که چرا حضور خستگی ناپذیر خانم رجوی در مجامع جهانی و حقوق بشری برای دفاع از حقوق به یغما رفته مردم ایران، نه تنها رژیم ضد بشری آخوندی را دچار کابوس سرنگونی می کند، بلکه مددرسانان فکل - کراواتی آخوندها را هم که منافع خود را در بقای این رژیم تبهکار پیوند زده اند، شدیدا برآشفته است.
عناصر معلوم الحال و بی پرنسیپی تحت عنوان "ژورنالیست آزاد" و یا "تحلیلگر امور ایران" که با دادن گرای غلط به جهان تلاش می کنند ضمن پنهان کردن دستان خون آلود رژیم آخوندی و همصدا با آنها با تکرار اراجیفی بر علیه سازمان مجاهدین خلق بزعم خود از پیشروی مقاومت در این عرصه نبرد جلوگیری نمایند.
اگرچه هنوز پاشنه سیاست دولت اوباما در رابطه با ایران کماکان بر سیاست مماشات با ملایان جنایتکار میچرخد، اما این پیروزی تاریخی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران در یک کلام حامل این پیام روشن است که مقاومت و ایستادگی فرزندان دلیر ایران زمین و بویژه پیشتازان قهرمان آنها در رزمگاه لیبرتی هیچ مانعی را برای سرنگونی رژیم ضد انسانی خمینی و تحقق آزادی و حاکمیت مردم در ایران به رسمیت نمی شناسند و این سیاست مماشات است که باید در مقابل اراده مقاومت ایران عقب نشینی کند و حقانیت آن را به رسمیت بشناسد.
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۴