گزارشاتی که از ارگانهای رژیم در ایران رسیده بخوبی این وضعیت را منعکس میکند. به بخشهایی از این گزارشات توجه کنید:
در حال حاضر نیروهای ما روحیه و امیدواری ندارند. وضعیت خیلی خراب است. نیروها الان در محاصره هستند. یک منطقه ای بنام بصرالشام نزدیک دمشق هست که به دست مخالفین افتاده است. افراد ما نتوانستند مقاومت کنند. آنها خیلی راحت فرار کردند.
روحیه این نیروها آنقدر پایین است که اگر فرار نمی کردند همه شان قتل عام می شدند. این نیروها همه جوان هستند ولی بقدری از نظر روحی و روانی افت کرده اند که توان جنگیدن برایشان باقی نمانده است. مساله این است که آنها مشکل سلاح و مهمات و تجهیزات ندارند، ولی هرمیزان کلاش و تیربار یا هر نوع امکانات هم به آنها بدهیم فایده ندارد چون بی روحیه هستند. این نیروها مشکل آموزش ندارند. بسیاری از این نیروها در ایران توسط سپاه آموزش دیده اند. این نیروها عمدتا نیروهای حزب الله و تیم فاطمیون هستند. فضا طوری است که همه مشکل دارند. فرار آنها در یک مساحت بسیار گسترده ای بود و روی همه نیروهای ما اثر منفی گذاشته است.
در ادامه این گزارش آمده است:
مشکل اصلی که در جبهه ها و جنگ در سوریه با آن مواجه هستیم، ناهماهنگی است که مشکل ساز است. مثلا یک سری ناهماهنگی بین بچه های سپاه و حزب الله لبنان و فاطمیون باعث شهادت شده است. بدون نقشه و طرح دقیق به یک جایی رفتند یک دفعه 30 نفر و یکبار هم 100 نفر را از دست دادیم.
ایران یکسری موشک بنام موشک خیبر و موشک فتح ساخته است. هیچ نیرویی در سوریه این موشک ها را ندارد و فقط دست نیروهای خودمان است. الان با همین موشکها دارند خودمان را می زنند. این سوال برانگیز است که این سلاح ها چطوری بدست مخالفین افتاده است. همین نیروهایی که فرار کردند می گفتند که در بصرالشام با همان سلاحهای خودمان به ما حمله کردند. آنها شاهد بودند که با تانکهای خودی مارا می زدند. در بین نیروهای خودمان شایع شده که ما فروخته شده ایم.
درگزارش دیگری از درون رژیم آمده:
تحولات اخیر در شمال سوریه به این شکل بوده است که مخالفان جسر الشغور و ادلب مرکز یک استان را گرفتند. آنها می خواهند مرز را ببندند و اگر مرز در درعا را هم ببندند، عملا سوریه هیچ راهی بغیر از لبنان به خارج ندارد. و این ضربه سنگینی است و وضعیت را سخت تر خواهد کرد.
در عملیاتی که مخالفین در حلب شروع کردند، یک باره نیروهای ارتش سوریه وادادند و در نتیجه بسیاری از نیروهای ما کشته شدند. این تلفات و ضربات، پیامدهای خیلی منفی داشت . فرماندهان سپاه می گویند سوریه ایها به بهانههای بدی هوا و غیره پشتیبانی نکردند چرا ما نفراتمان را بفرستیم که کشته شوند.
الان وضعیت طوری شده است که نیروها به راحتی فرار می کنند لذا نیاز است که فرماندهی بیاید و به نیروها روحیه بدهد که مقاومت کنند تا با اولین گلوله دشمن فرار نکنند.
در یک گزارش درونی دیگر رژیم درباره وضعیت نیروهای رژیم و بشار اسد آمده است:
منطقه جسر الشغور همچنان در اختیار مخالفین است، نیرو های دولت هنوز پیشروی چندانی برای بازپسگیری مناطق استراتژیک نداشتند. در بعضی از مناطق نیروهای دولتی در محاصره مخالفین هستند.
اخیرا در منطقه درعا تهاجم گسترده ای توسط مخالفین به نیروهای حزب الله صورت گرفت و حدود 60 حزب اللهی کشته شدند و چند نفری را هم اسیر کردند. محور درعا به خاطر نزدیکیش به دمشق از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.
وضعیت جبهه ها طوری است که نیروهای دولتی در تمام محورها مجبور شدند، یکسری از مناطق را تخلیه و عقب نشینی بکنند. نیروهای ارتش سوریه روحیه شان را از دست داده اند.
در گزارش دیگری آمده است:
هجوم رسانه ای که در این چند هفته انجام شد، به اوج خود رسیده است. بطوریکه روحیه ها را به پایین ترین نقطه در مردم و مقامات و نیرو های نظامی رسانده است. وقتی رسانه را بررسی میکنیم باورمان نمیشود که درسوریه، دارد این اتفاقات می افتد.
این جنگ روانی باعث شد، که بین جامعه و مردم و حتی مقامات این حرف شنیده بشود که کار بشار اسد و جمهوری اسلامی دارد تمام میشود. یعنی مخالفین و دشمن اینقدر موثر کار کرده اند، مردم را به یک حالت یاس و ناامیدی رسانده اند.
در ادامه این گزارش آمده:
واقعیت این است که سوریه و مقاومت، ضربه های میدانی خورده و مناطقی را از دست داده است. آنرا نمی خواهیم، انکار کنیم. دراین چند هفته گذشته یکی دو منطقه استراتژیک بدست مخالفین افتاده است ولی ما نباید اجازه بدهیم که آنها اضافه بر آن سوار موج بشوند و جنگ روانی راه بیندازند. جنگ روانی، مردم را داخل سوریه به وحشت می اندازد. وقتی وحشت دلهای مردم را پرکند، آنوقت جمع کردنش مشکل است.
محوریت مقاومت ما سوریه است. دشمن اگر بخواهد کمر مقاومت را بشکند، فقط در سوریه است. اگر این سنگر را دشمن فتح بکند تمام سنگرها را فتح خواهد کرد. ممکن است شروعش در سوریه باشد ولی پایانش در ایران خواهد بود.