وقتی مختارالسطنه از این موضوع خبردار شد, فوری سوار شد و راه افتاد. به اولین بقّالی که رسید فهمید که خبر درست است. یک تَغار آبدوغ جلو دکان است به نام «ماست مختارالسّطنه» و یک تغار ماست درست و حسابی هم در پستوی مغازه است که به مشتریهای مخصوص فروخته می شود.
جلو بقالی درختی بود. مختارالسلطنه دستور داد بند تُنبان بقّال را محکم بکشند و ببندند و او را وارونه از درخت آویزان کنند و از پاچه تنبانش ماست تغار را توی تنبانش بریزند و آن قدر وارونه نگاهش دارند تا آب ماست برود.
بقّالهای دیگر وقتی این خبر را شنیدند, فوری ماستهای آبدار را کیسه کردند تا این بلا بر سر آنها نیاید. از آنجا اصطلاح «ماستها را کیسه کردن» پدید آمد و هنوز که هنوز است, به کار می رود.
(«یک هفته با شاملو» ـ مهدی اخوان لنگرودی)