نودولتان جدید تنها در زمینه سیاسی و اقتصادی نیست که استادان بی همتای تقلب و دزدی هستند. آنان از فرط بی ریشگی نیازمند جعل سند علمی و عناوین دانشگاهی برای خود هستند. و از اینجاست که پدیده ای به عنوان «کردانیسم» در نورسیدگان بی هویت تکیه زده بر اریکه قدرت مطرح می شود.
در دیروزی نه چندان دور مساله جعل دکترای آکسفورد توسط وزیر کشور پیشنهادی احمدی نژاد لو رفت و یک آبروریزی بین المللی برایش به وجود آورد و امروز در بحبوحه جنگ و جدال باندهای درونی یک دزد و شارلاتان دیگر رسوا می شود. «دکتر محمدرضا رحیمی» که شراکتش در پرونده فساد «فاطمی» فی الحال در محاکم خود رژیم در جریان است تبدیل می شود به «دکتر محمدرضا رحیمی»
این شارلاتان و به تعبیر خود ایادی دیگر رژیم «سرحلقة فساد» در گذشته، خود را دکتر معرفی می کرد. در تمام اسناد ثبت شده که منتشر و در دسترس عموم هم هست جنابشان از عنوان دکتری یک قدم عقب نمی نشست. اما حرام لقمه گی حضرات مار خورده افعی شده به آنها می گوید که باید از تجربه صادق کردان، وزیر کشور رسوا و مرحومشان، پند بگیرند. واقعیت این است که ایشان پرونده سنگینی هم در دادگستری در مورد دزدی دارند که احتمالا از دید باند رقیب مخفی نمانده و نخواهد ماند و مهمتر آن که زمانه هم بسیار عوض شده است. بنابراین لازم است که مافیاییان در حاکمیت به این مساله رسیدگی کنند. این است که برای جلوگیری از فضاحتهای بعدی به یک نوع جمع و جور کردنهای مساله می پردازند. این است که سایت جهان نیوز رژیم(24فروردین89) دو خبر متضاد را در کنار هم چاپ می کند. خبر اول مربوط به نشریه دیوان محاسبات، سال چهارم، شماره 17 و 18 پائیز و زمستان 84 است و می نویسد: « این فصلنامه علمی، شناسنامه خود را بدین نحو ارائه کرده است:
«صاحب امتیاز: دیوان محاسبات
مدیر مسؤول: رئیس کل دیوان محاسبات "دکتر محمد رضا رحیمی" »
و خبر دوم: « رحیمی در آستانه انتخاب به عنوان معاون اول رئیس جمهور در پاسخ به انتقاد برخی از نمایندگان مجلس و رسانه ها اظهار داشت: من هیچگاه نگفته ام که مدرک دکترا دارم و یا دکتر هستم. (جراید 23 و 22 شهریور 88 )
و این همان صنعت جعل سند و مدرک علمی و عنوان اجتماعی است که سر تا پای رژیم را فراگرفته. از ولی فقیه اش که عنوان «آیت الله»ش جعلی است تا بازجو و شکنجه گر و تیرخلاص زنش و تا پاسدار لو رفته و بریده اش که روزی سودای ریاست جمهوری داشت و بسیاری از مقامات معنون دیگرش که در حسرت «دکتر» شدن همچنان می سوزند.