مقالات زیادی اخیراً در مورد خاورمیانه منتشر شده است، منطقه یی که از یک چهارراه تاریخی می گذرد، که ممکن است به منطقه یی با کشورهای قلابی کوچک فرقه یی پاره پاره، و دولتهای فلج شده منتهی شود، یا ممکن است با ورود خلقهای آن به قطار «قاطعیت» نوین و رشد، شروع دوران جدیدی باشد، که پیش از این کشورهای غربی و اروپا پس از پیروزی بر نازی در جنگ جهانی دوم، در ائتلاف با آمریکا آنرا تجربه کردند ...
... طبعا نگرانیهای زیادی بابت آنچه امروز در ایران، پس از 36 سال به دست گرفتن حاکمیت توسط یک گروه مذهبی می گذرد وجود دارد، آنها مدعی هستند که وصی و قیم مردم ایران هستند، این همان گروهی است که نه تنها تصمیم می گیرد چه کسی وارد انتخابات شود، و کشور یا دولت چه مسیری را برود، بلکه در هزاره سوم از امپراتوری مذهبی عوامفریب که از ایران تا سوریه و لبنان و عراق و یمن گسترش یافته صحبت می کند ...
... شیوه های بنیادگرایانه رژیم ایران به نسخه های فرقه گرایانه پیچیده محدود نشده است، بلکه با پروژه سلاح اتمیش که مرتبا تکرار می کند یک پروژه صلح آمیز اتمی است، بدون اینکه اعتباری داشته باشد و بدون نظارت بین المللی، آب را گل آلود کرده است. مشکل بزرگ این است که تنها همسایگان ایران از بنیادگرایی آن رنج نمی برند بلکه همه مردم ایران و حتی رهبرانش هم از آن در رنج هستند، زیرا دوران اقتصادی سختی را از سرمی گذرانند، افزایش گرانی و کاهش شدید ارزش ریال، همراه با افزایش نرخ سالانه تورم اقتصادی بیش از 50%، با افزایش نرخ بیکاری و نیز گسترش غم انگیز.
روزنامه «الشرق الاوسط» در ماه می به نقل از پرزیدنت شورای ملی مقاومت ایران خانم مریم رجوی در کنفرانسی که در سنای فرانسه برگزار شده بود نوشت: «دیکتاتوری مذهبی در ایران دلیل اصلی بی ثباتی در منطقه است، و فرضیه یی که می گوید رژیم ایران و غرب برای جنگ با داعش ضروریست که با هم مشارکت کنند، یک اشتباه فاحش است، زیرا این رژیم به شکلی هولناک تلاش می کند سنی ها را پاکسازی کند، و بهجای جنگ با داعش هیمنه اش را در عراق و سوریه گسترش دهد .. ضمن آنکه تشکیل ائتلاف عربی محاسبات حاکمان ایران را برای اشغال یمن برهم زد، و می تواند با اخراج رژیم ایران، و تسلیح عشایر سنی برای مقابله با داعش و نیز کمک به اپوزیسیون میانه رو سوریه برای سرنگونی اسد ضربات سختی را به بنیادگرایی و افراط گرایی در عراق و سوریه بزند .. تجربه 36 سال گذشته نشان داد که حاکمان ایران جز زبان زور و قطعیت نمی فهمند، از اینرو وقت آن رسیده که قدرتهای بزرگ به سیاست مماشات، و امتیاز دادن به استبداد خونریز مذهبی، و سرچشمه تروریسم، و رژیمی که رکورد دار اعدام است پایان دهند و حق مردم ایران را برای مقاومت و آزادی به رسمیت بشناسند ...»
۲خرداد ۹۴