هنوز مرکب قولنامه اشرار به سرپرستی غلطک دلقک خیلی ظریف با ابرقدرت های خوش مشرب صبور تمام نشده که در تهران جـرزدن و بامبول بازی را شروع کرده اند ، جز این هم انتظار دیگری نمی رفت. واکنش آمریکا هم اینکه « گزینه نظامی روی میز است » البته هنوز کسی به صراحت نگفته است که زیر میز چه خبر است؟ بعضی ها که دید چشمانشان خیلی تیز است، دیده اند که پا با پای طرف در حال مباحثه و مغازله است. نگارنده به حکم سن و سال نه به ارتجاع، ارزنی اعتماد دارد و نه به استعمار. معمولا ارتجاع های حاکم از میان استعمارگران، یک یا دو حامی پر و پا قرص دارند اما این عجوزکان خونخوار محیل، چند تا چند تا دارند. مبالغه نمی کنیم. میان 5 + 1 یکی را پیدا کنید که در طول این سال ها مستثنا بوده باشد. وقتی خمینی دجال به زبان زرگری حوزوی گفت: « نه شرقی نه غربی » یعنی بازار و اقتصاد مال شما و شرقی و غربی ها، تا سر پا بمانید و ملت و نیروی پیشتازش نتواند شما را کله پا کند.
نگارنده اگر الان ملایان حاکم بگویند روز است و واقعا هم روز باشد، شک می کنم که حتما پشت این جمله خبری، خبری هست. این گفته آمد تا در باره این دایناسورهای زنده خوار، دستخوش ظواهر امر نشویم. بیاد بیاوریم که سر دسته اشرار خمینی خونخوار دم از استکبار جهانی و شیطان های کوچک و بزرگ می زد و شیاطین لبخند می زدند که مصرف داخلی دارد. اما آنها نمی گفتند و نمی خواستند بگویند که مصرف منطقه یی و جهان اسلامی هم دارد، چون توطئه یی زشت که رویشان نمی شد آن را علنی کنند، در میانه بود. آنها می خواستند که خمینی و خمینیسم راه باز کند، به عنوان ضد امپریالیستی، عضوگیری کند و گروه های بنیادگرا راه اندازی نماید تا سازمان ها و گروه های ملی و چپ، زیر دست و پای این نوآمدگان؛ له و لورده شوند. با آنهمه قداره بندی و عربده کشی ها و فتنه انگیزی ها و کشت و کشتارها هیچ اقدامی جز رجزخوانی و خط و نشان کشیدن های از راه دور، انجام ندادند. آخر خودشان راه را برای این حرامیان باز کرده بودند. پدران و پدر بزرگ های ما قدیمی ها می گفتند که اگر عمامه آخوند ها را بالا بزنید، نوشته شده است Made in England.
آقای دکتر منشور وارسته عضو شورای ملی مقاومت ایران که دارای دکترای سیاست بین الملل از دانشگاه ولز انگلستان است و نیز از صاحب نظران و تحلیلگران علمی سیاسی، اخیرا کتاب بسیار جالب، آموزنده و مستندی منتشر کرده اند بنام « بر خلاف تمام محاسبات ». این کتاب چگونگی و چرایی خمینی و نظام منحوس میراثی او و نیز در تقابل با این فاجعه عظیم، سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت و همچنین ارتش آزادیبخش ملی را مورد مداقه و بررسی گام به گام زمانی قرار داده است. اگر بخواهیم از این کتاب ارزشمند نقل قول کنیم، بسیار و بسیار است و من فقط به مناسبت اشاره یی که در بالا داشتم یک بند از آنهمه را در اینجا می آورم: « مایک ایوانس ژورنالیست محقق آمریکایی در کتاب خود (جیمی کارتر) که در سال 2009 در آمریکا بچاپ رسید، مدعی ست که در پی گزارش جورج بال، کانال ارتباطی از طریق ابراهیم یزدی برقرار گردید. وی می افزاید که یک مقام اطلاعاتی نیروی دریایی و عضو سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا به نویسنده کتاب اظهار داشته است که خمینی مبلغ 150 میلیون دلار هزینه مخارج اش در فرانسه را از دولت کارتر دریافت کرده است. از طرفی دکتر جان کلمن از مقامات سابق سرویس اطلاعاتی انگلیس ، فراتر رفته و در کتاب خود بنام ( کمیته 300 ) که در سال 1992 بچاپ رسید، مدعی ست که بطور قطع خمینی عضو دایره ــ ام . آی . سیکس ــ که سرویس اطلاعات برون مرزی انگلیس است، بود. بر اساس ادعای دکتر کلمن، خمینی با این هدف به قدرت رسید که بنیادگرایی را در منطقه، جهت مقابله با اتحاد جماهیر شوروی، اشاعه دهد» . دکتر وارسته بعد از این پاراگراف، این نکته را اضافه می کند که هم زمان بخش فارسی رادیو بی بی سی با تمام امکانات به تبلیغ چهره خمینی روی آورد.
بر این اساس که نگارنده سال هاست آن را باور دارم و در سلسله گفتارهایی بیرون از مقاومت سرفراز ایران، بیان کرده ام؛ دیگر نباید در بررسی و تحلیل سیاسی، مسحور دیالوک های ظاهری دیپلماتیک یا مصلحت گرایانه این طرف یا آن طرف شویم و از ریشه یابی غافل. از زمان اولین افشاگری اتمی رژیم توسط شورای ملی مقاومت ایران که کمر حرامیان را شکست تا به امروز که ظاهرا ترتیب قولنامه یی داده اند، چند سال می گذرد و چند بار نشست و برخاست کردند و چه ضربه های فیزیکی، مادی و سیاسی بر مجاهدین خلق فرود آوردند؟ ضربه هایی که قصد تعارفی در آنها نبود جز نابودی آلترناتیو خستگی ناپذیر و از پای درنیامدنی رژیم مطبوع محبوبشان. به بهانه مذاکره اتمی تا به کجا و چه کشورهایی راه دادند به رژیم برای گسترش و استقرار؟ ارتجاع و استعمار بازی های خودشان را دارند و مجاهدین خلق نیز راه و رسم ایستادگی و مقابله تا آنسوی مرز حداکثر قوا. این همان انرژی عظیم و پایان ناپذیری ست که هم حرامیان اشرار دغلکار را بستوه آورده و هم حامیان بین الدول آنان را. این مقاومت ، حضور فعال و پیشرونده یی ست که سایه به سایه، سرنوشت ایران و ملت ایران را تعقیب و دنبال می کند و تا به رسیدن آزادی و دموکراسی یک روز هم به نمونه، روی پاهای خود نخواهد نشست. حال بگذار آنان شل کن و سفت کن دربیاورند و موجب گمراهی و سردرگمی اذهان عمومی شوند. این سیاست کثیف و سخت محیلانه و خطرناک برای ایران و منطقه و جهان نمی تواند خیلی دوام بیاورد. بن بست محتوم در انتظار است. دیگر زمانی نیست که استعمارگران بتوانند بیداری خلق ها و دولت های عربی و آفریقایی را نادیده بگیرند و یا سر آنان را شیره مالی کنند. زیر ابر سیاه و متراکم توطئه گسترش بنیادگرایی، چتر فراخ هوشیاری و بیداری باز شده است. آنکه لاجرم برباد خواهد رفت، رژیم است و سیاست استمالت از رژیم. ملت در بند و تحت سنگین ترین ستم ها و تبلیغات سوء زهرآگین ایران باید دست از قمار و انتخاب میان بد و بدتر بردارند و قدر گرانبهای مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را بدانند. هرچند من می دانم که اگر لب ها از گزمه ها بسته است اما دل ها با مجاهدان و مبارزان واقعی ست. و می دانم که روز به روز بینندگان سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران ، بیشتر و بیشتر می شود. البته این بیشتر که می گوییم شامل عناصر رژیم و مزدوران و ایادی جوراجور نمی شود که همه می دانیم آنها یک پای ثابت برنامه های سیاسی سیمای آزادی هستند آنهم با خشم و غیظ و کین و وحشت از فردا. آزاد کردن هیچ رقم نجومی ثروت، نه دردی از ملت دوا خواهد کرد و نه رژیم جز آنکه بچاپند و خرج دستجات تروریستی خود در منطقه کنند. آن بیشرمانی که در هر مقطع ، جنگ را بهانه قانع کردن مردم به همین رژیم ؛ قرار می دهند حالا بگویند آتش افروز کیست؟ وراجی دو دوزه بازانه و بس فتنه انگیز خامنه یی در مراسم عید فطر ، خبر از صلح طلبی می دهد یا جنگ؟. جنگ زرگری که البته سی و هفت سال از عمرش می گذرد و اگر کسی نگران جنگ و جنگ است باید بفهمد که این خطر زمانی از بغل گوش ایران دور خواهد شد ، که رژیم حرامیان تبهکار ناراحت؛ دود شده باشد.