در همین رابطه مقاومت ایران نیز بدرستی چنین اعلام کرد: "تاکید خامنه ای بر صدور تروریسم و بنیادگرایی، سرپوش گذاشتن بر عقب نشینی اتمی" است. خامنه ای به صراحت بعد از کلی مقاومت و چوب لای چرخ گذاشتن پروسه مذاکره و موضعگیریهای غیرمنسجم و متناقض و یکی به نعل زدن و یکی به میخ ، که نشان از بهم ریختگی دستگاه ولایتش بود، به ناگزیز با کوتاه آمدن زبونانه در مقابل باند رقیب، رسما خمره زهرکشنده این ننگین نامه را با فلاکت سرکشید و گفت: «نکته اول تشکر از دست اندرکاران این مذاکرات طولانی و نفسگیر، است رئیس جمهور محترم، هیئت مذاکره کننده به خصوص که حقیقتا زحمت کشیدند»
او برای جان دادن و روحیه بخشیدن به جرثومه درهم شکسته دستگاه ولایت فاسد و مردنیش که قلب و مغز اتمی اش را از آن جراحی کرده و بیرون کشیده اند، با دست و پا زدن برای حفظ هژمونی ضربه خورده اش بر ادامه سیاست صدور تروریسم و مداخله در کشورهای منطقه و تقابل۱۸۰درجه یی، با خط آمریکا تاکید کرد و مزورانه و با همان متد وقیحانه آخوندیش گفت:
«نکته بعدی این است که چه این متن تصویب شود چه نشود از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید از ملت مظلوم فلسطین، از ملت مظلوم یمن، از ملت و دولت سوریه از ملت و دولت عراق، از ملت مظلوم بحرین، مجاهدان صادق مقاومت در لبنان و فلسطین همواره مورد حمایت ما خواهند بود.
نکته بعدی این است که با این مذاکرات و با متنی که تهیه شده است در هر صورت سیاست ما در مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد.
سیاستهای آمریکا در منطقه با سیاستهای جمهوری اسلامی ۱۸۰ درجه اختلاف دارد. آمریکاییها حزب الله را و مقاومت لبنان را که فداکارترین نیروهای دفاع ملی در یک کشورند متهم به تروریسم میکنند، از این بی انصافی بالاتر نمیشود».
که ترجمان واقعی آن یعنی برای سرپا نگاهداشتن ولایت درهم شکسته اش باید بر همان سیاق سابق به صدور بحران، تروریسم و بمب گذاری و تشدید فعالیتهای تروریستی جنایتکارانی همچون پاسدار خونریز قاسم سلیمانی در عراق و سوریه ،یمن ولبنان ادامه بدهد.
این عظمای توسری خورده به نحوی مضحک و کودکانه نیز سعی کرد که توافق خفت بار اتمی را همان فتوای حرام بودن سلاح اتمی خودش جا بزند که گویی چیزی اتفاق نیفتاده و آب از آب تکان نخورده و اصلا خطوط قرمزی را که با آن همه جارو جنجال و هیاهوو تفرعن عنوان میکرد مطلقا نقش یرآب نشده است!! ولی فقیه ارتجاع، با حالتی زبوبانه به شکوه و گلایه از رجزخوانی مقامات آمریکا درمورد به تسلیم کشاندن او درمذاکرات دوساله پرداخت و ملتمسانه گفت: «حضرات مسئولین آمریکایی، دولتمردانشان، دولت زنانشان مشغول رجز خوانیاند، هرکدام با زبانی رجزی میخوانند. البته ما ایرادی به این کار آنها نداریم مشکلات داخلی آنها، آنها را ناچار میکنه که این رجز خوانیها را بکنند. که بله ما ایران را سر میز مذاکره کشاندیم ما ایران را تسلیم کردیم ما مانع از سلاح هستهای ایران شدیم ما فلان امتیاز را گرفتیم و از این قبل..
سلاح هسته ای ربطی به گفتگوی آمریکا و غیر آمریکا ندارد، خود آنها هم میدانند و گاهی هم بر زبان آورده اند اهمیت فتوای حرمت سلاح اتمی را. ما بر اساس حکم قرآن وشریعت اسلامی تولید سلاح هسته ای و نگهداری و به کار بردن آن را حرام میدانیم و به آن اقدام نمی کنیم این هیچ ربطی به آنها نداره به این مذاکرات هم ربطی ندارد». او با این دروغپردازی های سفیهانه تلاش میکند آنچه را که بارها در موضعگیری های گوناگون روی آن تاکید میکرد که هدف از این مذاکرات صرفا از میان برداشتن تحریمها بوده، لاپوشانی کند. تحریمهایی خردکننده و درهم شکننده یی که به اذعان رئیس جمهورش همه ارکان و سراپای حاکمیتش را فلج و اشغال کرده بود که لاجرم او را وادار به مذاکره و تسلیم در مقابل غرب نمود. او نالان و سرگشته و بسیار زبونانه و ذلیلانه از در نصیحت به آمریکا هم وارد میشود و میخواهد که آنها بحال درمانده او لطفی بکنند و دست از اشتباه در مورد ولایتش بردارند! خامنه ای با زرنگی در یک قیاس مع الفارق احمقانه، بطرزی شیادانه ولایت خونریز و ضد ایرانی خود را با دولت دموکراتیک و ملی و مردمی دکتر مصدق پیشوای فراموشی ناپذیر ملت ایران نیز مقایسه کرد. همان رهبر مردمی که او و امام گوربه گوریش بارها از سیلی خوردنش در جریان کودتای ننگین 28 مرداد توسط استکبار! ذوق زده و ابراز مسرت و شادمانی کرده بودند! ولی فقیه بطرز عاجزانه یی چنین گفت: «من جمله ای را میخواهم ناصحانه به این حضرات بگویم امروز شما بعد از گذشت سالهای طولانی از ۲۸ مرداد یا از جنگ ۸ ساله و دفاع جمهوری اسلامی اعتراف میکنید که اشتباه کردید. من میخواهم بگویم که الان هم دارید اشتباه میکنید الان هم مشغول اشتباه هستید در جای های مختلف این منطقه وبخصوص چند سال دیگر یک کس دیگری میاید و همین اشتباه شما را به رخ خواهد کشید . همچنانکه شما امروز اشتباه گذشتگان تان را به رخ میکشید. شما هم دارید اشتباه میکنید. بیدار شوید از اشتباه خارج شوید حقیقت را بفهمید درمنطقه اشتباهات بزرگی را دارند مرتکب میشوند»!!؟
مقاومت ایران بدرستی از این توافق اتمی بعنوان یک بازی باخت- باخت نام میبرد. روشن است که غرب با دور زدن از شش قطعنامه شورای امنیت، آنچه را که ابتدا در دستور کار پرونده بحران هسته ای با رژیم ولایت فقیه داشت زیر پا گذاشت و از فرصت بدست آمده که میتوانست تمامیت پروژه ضد ایرانی هسته ای رژیم را متلاشی کند استفاده مطلوب نکرد و در عوض امتیازات کلان به آخوندهای پا بگور داد. ریشه این فساد سیاسی را باید در سیاست مماشات و ضعیف اوباما با این رژیم جستجو نمود. امریکا با به رسمیت شناختن حق غنی سازی در داخل کشور برای این حکومت جبار و تروریست، پایه این قطعنامه ها را سست و در نهایت آنها را از حیزانتفاع خارج کرد. این پایه و پروسه اساسی که از ابتدا برای ممانعت ایران از هر نوع غنی سازی در داخل کشور و برچیدن کل این پروژه در قطعنامه ها تصریح شده بود توسط اوباما که بشدت دنبال بجا گذاشتن "میراث تاریخیش" در این بحران بزعم خود بصورتی صلح آمیز بود، به بیراهه رفت و لاجرم به فروپاشی بنیان و استقس ساختمان تحریمها انجامید. همان تحریمهایی که تسمه از گرده رژیم سرکوبگر ولایت فقیه کشیده بود و او را وادار به تسلیم و زانو زدن بر سرمیز مذاکره در برابر غربیها و مستکبرین و سرکشیدن قدح زهر مرگبار نموده بود!
اما از سوی دیگر در ورای همه حاتم بخشیهای غرب در قبال رژیم و دادن امتیازهای کلان در زمینه های مختلف از جمله تضمین بقای رژیم ، کوتاه آمدن در مقابل رژیم جنایتکار بشار اسد در سوریه و سایر امتیازات اقتصادی و دیپلوماتیک و حتی فشار بر مقاومت ایران، با مراجعه به متون توافق اخیر چنین به نظر میرسد که غرب در مقابل بمب سازی ولایت عظما کوتاه نیامده و از این بابت ولی فقیه ضربه جانانه استراتژیکی دریافت کرده است. یعنی نص توافق چنین نشان میدهد که اگر رژیم فریبکار و شیاد آخوندی در پروسه اجرای این توافق، طابق النعل بالنعل عمل کند، دستکم تا یکدهه از دست یافتن به بمب محروم خواهد شد و زمان گریزش نیز که در حدود دو تا سه ماه و یا کمتر بوده به یکسال افزایش میباید. خوب این کار بهر نحو سد عظیمی در مقابل جاه طلبیهای هسته ای رژیم ایجاد خواهد کرد و او را از عرش اعلای هسته ای که برای خود تدارک دیده بود به دره مرگبار نیستی ساقط خواهد کرد.
اما شایان ذکر است که در همه این تحلیلها و در فراسوی همه فرآیندهای متصور، ما هرگز نباید نقش کلیدی و بسیار موثر و تعیین کننده ای را که از ابتدا مقاومت ایران با افشای پروژه های مخفیانه این سیاست اتمی رژیم ولایت فقیه داشته از نظر دور بداریم. براستی اگر مقاومت ما این خدمت بزرگ را به بشریت معاصر نکرده بود الان بدون تردید این رژیم در کنار کره شمالی، با داشتن بمب اتم که برای بقایش از نان شب هم حیاتی تر است، بعنوان یک قدرت اتمی بلامنازع در منطقه، تهدید عظیمی هم برای صلح و ثبات در جهان ایجاد میکرد. از این جهت جهان در این رابطه وامدار و مرهون مقاومت ایران است. بگذریم که پاداش این خدمت بزرگ به بشریت معاصر را استمالتجویان سازشکار با لیست گذاری های ننگین و خیانت به مقاومت ایران و همه نوع ایذا و اذیت و فشار و سرکوب ، ناجوانمردانه پاسخ دادند. گرچه ما این کار را نه برای خشنودی حضرات مماشاتگر بلکه اقدامی استراتژیک در جهت سرنگونی و زدن ضربه ای کاری بر پیکره دستگاه ولایت فقیه انجام دادیم و به آن هم مفتخر و سرفرازیم. خیلی از ناظرین بر این باورند که جهان میبایست در رابطه با مقاومت ایران با فروتنی و امتنان صلح نوبل را پیشکشش میکردند! (اما همان به که این جایزه صلح نوبل که این روزها آبرویش را هم از دست داده و دیگر کسی اعتباری برایش قائل نیست به افرادی مثل کری و ظریف داده بشود! ما را به لطف حضرات امیدی نبوده و نیست، لطفا زحمت بکشند و بیشتر شر مرسانند که مزید بر امتنان خواهد بود!!) رژیم منحوس آخوندی هم به کرات این نکته را اعتراف وعنوان کرده و سیاستمداران جهان نیز بارها بدان اذعان نموده اند. روحانی رئیس جمهور جنابتکار رژیم آخوندی، در کتاب خودش زیر عنوان «امنیت ملی و دیپلوماسی هسته ایی» اعتراف می کند «در سال 1379 سازمان انرژی اتمی به مسئولین قول داده بود که تا پایان 1381 با به کار انداختن54 هزار سانتریفیوژ قادر خواهد بود 30 تن سوخت 3.5 در صد تولید کند... نظر سازمان انرژی اتمی این بود که تأسیسات نطنز تکمیل و سپس به آژانس اطلاع داده شود» اما سازمان مجاهدین «ناگاه و با دستور آمریکا با ترتیب دادن یک مصاحبه مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سر و صدای زیادی به راه انداختند».
ما همچنان شاهد بوده ایم که در سال 2007 تروئیکا چگونه خائنانه برای امتیاز دادن به رژیم در معامله تعلیق غنی سازی حاضر به لیست گذاری مجاهدین در همان لیست سازمانهای ممنوعه شد که موجب برانگیختی وجدانهای بیدار بسیاری در غرب گردید. پس بنابراین غربیها از هر آنچه که توانسته اند در مقابل رژیم فروگذار نکرده. اما این بار ولی فقیه در غرقابی از بحرانهای داخلی و منطقه ای بخصوص تاثیرات مهلک تحریمها ،با شرمندگی و گردنی شکستگی، اما با همان وقاحت و دریدگی اخوندی به پای میز تسلیم وادار شد. در واقع طناب دار اتمی که مجاهدین بر گردن این رژیم تروریست و جلاد انداختند، کار خود را به اکمل وجه انجام داد و ما امروزه سرفرازانه شاهد این وضعیت فلاکتباری هستیم که خود برای ولی فقیه طراحی کردیم و او زبونانه با آن چنگ در چنگ است!.
خوب اگر چنین باشد که این توافقنامه بتواند همه راههای ساخت بمب را بروی آخوندها ببندد، بالطبع ما هم باید از آن در واقع بعنوان یک پیروزی بزرگ برای مقاومت مان و مردم ایران یاد کنیم، همان مردمی که انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری را به رفراندم هسته ای تبدیل کردند و با نه بزرگ خود و کاندیدای مورد نظر او را جارو کردند. از ابتدا هم هدف مقاومت ایران در افشای پروژه های اتمی رژیم این بوده که جهان از خواب غفلت که ناشی از استمالت با رژیم است بیدار شود و نگذارد که اخوندها به بمب که تضمین بقای حیاتش است دست یابد. حالا که این موضوع در شورای امنیت ملل متحد نیز به اتفاق آراء بتصویب رسیده، رژیم را در مرحله سخت و دردناکی قرار میدهد که زبونانه مثل جناتیکاری که از زندان آزاد شده اما بر پایش یک ردیاب الکترونیکی بسته شده که کاملا تحت کنترل و مانیتور واقع شود، تحت قیمومیت سازمان ملل زیر نظر آژانس اتمی قرار گرفته که با هرگونه تخلف، امکان بازگشت تحریمها را باید بجان بخرد. خوب این که تحصیل حاصل برای مقاومت ما محسوب میشود. پس با یک نگرش ساده بوضوح عیان است که این یک شکست استراتژیک مهلک برای رژیمی است که زمانی خود را قهرمان پیکار هسته ای و ایستادگیش در مقابل تحریمها را با جشن هسته ای مقابله و توجیه میکرد و به اذعان جامعه جهانی در آستانه رسیدن به بمب فقط دو سه ماه وقت نیاز داشت که به آرزوی دجال که آنرا در وصیت نامه اش هم قید کرده بود، برسد. (البته بعدا این قسمت از متن وصیت نامه خمینی ملعون حذف شد)! آثار و عواقب این تسلیم نامه برای مردم آنقدر روشن و مسخره مینماید که آنرا در شبکه های اجتماعی با طنز و دست انداختن ولی فقیه با عهدنامه گلستان و ترکمانچای مقایسه میکنند.
آثار ویرانگر این تسلیم بمراتب از ضربه شکست در جنگ ایران و عراق و زهر آتش بس شدیدتر و خردکننده تراست زیرا که بنیان ایدوئولوژیکی رژیمش را در هم میکوبد. خامنه ای همه حیثیت و ابروی نداشته اش را روی آن سرمایه گذاری کرده بود. پرواضح است که دیگر بازگشت به وضع سابق برای رژیم و صعود به قلل رفیع اتمی چیزی جز یک رؤیا و سرابی بیش نخواهد بود! حال بگذار که غرب هم در این رؤیای خام خود بدنبال استحاله رژیم و تغییر رفتار و مناسبات او و خروج از انزوا و ورودش به دنیای تمدن باشد!! اما از آنجا که رژیم جانمایه حیات و ماده اصلی قدرت بلامنازعش را با خفت و زاری از کف داده رمقی برایش باقی نخواهد ماند تا بتواند حتی خودش را سرپا نگاهدارد ،چه رسد به حفظ نوکرانش در منطقه از قبیل بشار و غیره!
از سوی دیگر، خامنه ای باید در قبال نیروهای خودی و مردم فقیر و دردمند ایران پاسخگوی اتلاف صدها میلیارد دلار هزینه های این پروژه منحوسش باشد و باید بگوید که چرا سرمایه های هنگفت این ملت گرسنه را سالیان متمادی در چاه ویل اتمی ریخته و حالا هم آبروباخته دستهایش را بالا برده و مجبور به گل گرفتن تنور اتمیش شده است! خوب اینها جز ترجمان شکستن شاخ دیو خونحوار ولایت و طلسم و اقتدار او در داخل و منطقه و در نهایت تمامیت رژیمش چیست و پیامدهای این زهرخوران کشنده جز سرنگونی چه چیز دیگری میتواند باشد!؟
اما وظیفه ما بعنوان مقاومت ایران در هر شرایط چه تسلیم و سازش اتمی رژیم در مقابل غرب و چه تصاحب خیالی بمب، هرگز تغییری نخواهد کرد. این را خوب میدانیم که غرب مماشاتگر هم اکنون آماده هجوم به خوان نعمتی است که از این به بعد با دلارهای نفتی میلیاردی در کیسه گشاد آخوندها سرازیر میکند. هنوز قرارداد امضا نشده، سیلی از بازرگانان و تجار محترم ! غربی و شرقی به ایران آخوندی روانه شده اند. از وزیر اقتصاد و انرژی آلمان گرفته تا دیگران همه بدنبال حفظ منافع خودشان هستند. بنا بر گزارش خبرگزاری ها " بلافاصله پس از اعلام توافق هستهای ایران با قدرتهای جهانی، بسیاری از دولتها، نهادهای اقتصادی و شرکتهای تجاری بزرگ علاقمندی خود را به گسترش روابط بازرگانی با ایران اعلام کردهاند.
ساعتی پس از توافق هستهای، زیگمار گابریل وزیر اقتصاد و انرژی آلمان که معاون آنگلا مرکل صدراعظم این کشور هم هست در بیانیهای اعلام کرد که "صنایع آلمان علاقه شدیدی به عادی سازی و تقویت روابط اقتصادی با ایران دارند! فرانسه هم همچنین در این مسیر حرکت میکند. گرچه این امدادهای غیبی هم هیچگونه کمکی به وضعیت فلاکتبار این رژیم نخواهد کرد و فقط کیسه های دزدان و اختلاسگران نجومی را پر میکنند و دست رژیم را برای افزایش و گسترش بحران و صدور تروریسم و کمک به تروریستهای دست نشانده اش هرچه باز تر میکند.
مردم ایران هم خود به این موضوع واقفند و میدانند که این دکانهای داد وستد هیچگونه دردی از آنها را درمان نمیکند همچنانکه در تمامی دوران این حکومت ننگین، غرب همیشه مردم ایران و حقوق بشر پایمال شده شان را نادیده گرفته است. ولی مردم ما جانانه در مقابل رژیم مقاومت و ایستادگی کرده و میکنند.
ما هم طبعا بدنبال حفظ منافع و مصالح عالیه خلق محروممان هستیم و آن البته چیزی نیست جز ایستادگی و مقاومت با همه چیزمان برای سرنگونی این رژیم ضد ایرانی و ضدبشری که همه حرث و نسل سرزمینی تاریخی به پهنای ایران زمین را دهها سال است جنایتکارانه به یغما برده است و به ثمن بخس به تاراج داده و بی تردید تا واپسین دم نابودیش نیز سیرایی نخواهد داشت.
ما در این مقاومت که از دیر باز برای سرنگونی این رژیم جهل و جنایت با هم همرزم و هم پیمان شده ایم، همچنان برروی این پیمان وفا می ایستیم و یقینا همان کسی که طناب اتمی را بر گردن رژیم ولایت انداخت ، با کمک خلق محبوبش او را بر فراز دار مکافات خواهد کشاند و در گورستان تاریخ محوش خواهد ساخت. در این تردیدی نیست!
پیش بسوی سرنگونی تام و تمام رژیم ضدبشری و ایران ویران کن ولایت فقیه با همه دسته جات و باندهای گوناگونش! درود بر فرزندان قهرمان مجاهد مریم بپا خاسته ایران که این وعده تاریخی را محقق خواهند کرد.