شاهدان دیگر هم از حجم و گسترگی این خیزش و هم از شمار بسیار شهیدان آن خبر می دهند. ازجمله مرحوم مهندس مهدی بازرگان در مصاحبه با روزنامه آلمانی «فرانکفورتر روندشاو»، که توسط خبرنگار این روزنامه در روز 22آبان 1373در تهران انجام شد, درباره قیام مردم قزوین می گوید: «... در ایران... کوچکترین حرکات, تجمّعات مردم, اعتصابات کارگران یا دانشجویان, به دلیل ترس از گسترش آنها, با خشونت سرکوب می گردد. به عنوان مثال, در وقایع شهر قزوین... تعداد زیادی را کشتند. آنها بسیاری از مردم را اعدام کردند... مردم در اتوبوسها, تاکسیها, در صفوف تحویل گرفتن قند و شکر رژیم را نفرین کرده, به آن فحش می دهند“. وی در همین مصاحبه درباره پایه مردمی رژیم می گوید: «شاید بیشتر از 5درصد نباشد».
ـ چند هفته بعد از قیام قزوین, شامگاه 9شهریور 73 خامنه ای به مناسبت پایان «هفته دولت» برای رفسنجانی و اعضای دولتش که به دیدار او رفته بودند, بااشاره تلویحی به قیام قزوین گفت: «باید نسبت به کسی که نظم عمومی را خراب می کند, اندکی حتی اغماض روانداشت...»(روزنامه سلام, 10شهریور1373).
روزنامه «ابرار» 15شهریور73 در مقاله «توطئه از هر سو»، پس از درج این جمله خامنه ای در سخنانش به مناسبت «هفته وحدت» «تلاشهایی که به وسیله منافقین انجام شده, به خوبی نشانگر این واقعیت است که اصل وحدت را ...از میان بردارند», نوشت: «این سخنان در وضعی که از هر سو توطئه یی علیه جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده می شود, باید به وسیله مسئولان اجرایی کشور به کار گرفته شود... هرگز شرایط منطقه یی تا این حد حساس نبوده است».
سه هفته بعد, جنّتی در نماز جمعه تهران در روز 8مهر73 از «شرایط حساس» گریبانگیر رژیم سخن می گوید: «شرایط امروز مملکت ما ...عادی نیست. آن دشمنانی که از این انقلاب ضربه خوردند... آرام نمی نشینند. ما وظیفه مان این است که هر کسی این خطر دشمن را احساس بکند, همین جوری که از اول انقلاب همه بسیج شدند برای مبارزه با دشمن, با تمام وجود در مقابل دشمن بایستند» (رادیو رژیم, 8مهر73).
رادیو بی.بی.سی, از روز 10 تا 15مهرماه 1373, در سلسله برنامه یی با عنوان «بررسی علت بروز ناآرامیها در شهرهای ایران», در این باره خیزشهای مردمی در شهرهای مختلف ایران گزارشی دارد و با «چند شخصیت ایرانی» نیز در این باره مصاحبه می کند. برنامه بی بی سی، با این مقدمه آغاز می شود: «...در سالهای اخیر در شهرهای مختلف ایران ناآرامیها و شورشهای گسترده یی روی داده است. مشهد و شیراز, اراک و زاهدان و قزوین و تبریز و شهرهای دیگر در چهارگوشه ایران هریک شاهد تظاهرات گسترده مردم برضد حکومت جمهوری اسلامی ایران بودند. اکثر این تظاهرات به خشونت کشیده شد... بیشتر کارشناسان مسائل ایران معتقدند که در ناآرامیهای اخیر شهرهای ایران نقش اصلی را جوانان به عهده داشته اند...»
سپس این پرسشها را مطرح می کند:
ـ «با توجه به گستردگی و تداوم ناآرامیهای خشونت آمیز در ایران چنین رویدادهایی در آینده به کجا خواهد انجامید؟
ـ اگر حوادثی نظیر مشهد و قزوین در تهران پیش بیاید وضع چه خواهد شد؟...
ـ چرا این شورشها بلافاصله به خشونت کشیده می شود؟»
ـ «ایرج جمشیدی, روزنامه نگار مقیم تهران, که چند روز پس از وقایع قزوین از شهر دیدار کرد, می گوید: «مردم به ساختمانهای دولتی, بدون استثنا, حمله می کردند... به اتّفاق یکی از اهالی قزوین آن روز شهر را گشتیم. متاٌسفانه دیدم که استثنا ندارد. هر نوع ساختمان دولتی که آن جا وجود داشت, مورد هجوم مردم قرار گرفته بود. دادسراها, بانکها و شهرداری, اینها مکانهایی بودند که مورد هجوم مردم قرار گرفته بود. همین طور هم دارایی...» و پس از ابراز خوشنودی از تلاش «جناح روشن بین حاکمیت» (=دار و دسته رفسنجانی) برای گشودن «منفذی برای انعکاس اعتراضات مردم» از طریق افزایش تعداد روزنامه ها، نیتجه می گیرد «امیدوارم که این جناح موفق بشود, اما اگر موفق نشود با کمال تاٌسّف کشور ما شاهد حوادثی نظیر آن چه که در مشهد یا قزوین روی داده دیگر حتی وسیعتر و خشن تر از آن بشود...»
مهندس مهدی بازرگان در این سلسله مصاحبه های رادیو بی.بی.سی, کشتار و اختناقی را که رژیم در قزوین و شهرهای دیگر برای خاموش کردن آتش اعتراضات اجتماعی به آن متوسل می شود, نه تنها کارساز نمی بیند بلکه در آینده باعث شعله ورترشدن چنین خیزشهایی می شود: «...هیچ دولتی و قدرتی نمی تواند تا ابد روی سرنیزه بنشیند. به فرض هم که این خشونتها علیه دولت جوابگو باشد و ایجاد سکوت ... کند ولی دیر یا زود مشکل می شود. مشکل ما با دولتها این بوده... که دست از این انحصار و اختناق بردارید و به طرف ملت بیایید ... والّا, مسلّم، حالا مملکت خدا می داند که کارش به کجا می کشد. به سود خودشان هم نخواهد بود».
خانبابا تهرانی، از سینه چاکان حفظ نظام آخوندی در زیر چتر «جناح روشن بین حاکمیت»، در مصاحبه با بی بی سی می گوید: «...هرگونه شورشی در تهران یک فاجعه تاریخی خواهد بود. من حتی نمی خواهم تصور این را بکنم روزی در تهران واقعه یی رخ دهد که فرض بکنید در قزوین یا یکی از شهرهای کوچک روی داده است, چون که ابعاد خشونت در تهران غیرقابل تصور است... من فکر می کنم یک فاجعه یی به وجود خواهد آمد و من امیدوارم چنین نشود, به عکس, این حکومتگرانی که الآن در ایران قدرت دارند به آینده ها فکر کنند و هرچه زودتر این مسائل را از طریق صلح آمیز حل کنند» و بلافاصله وحشتش را از سرنگونی رژیم سفّاک آخوندی ابراز می کند و به «جناح روشن بین حاکمیت» هشدار می دهد که اگر دیر بجنبند ممکن است «مجاهدین» جای آنها را در حاکمیت بگیرند و «حمام خون راه بیندازند»: « من هنوز این قدر ناامید نیستم که در مجموعه جوامع ایران حتی در نهادهای متعصب مثل سپاه پاسداران و نهادهای دیگر جامعه ما هنوز نیروهایی هستند که به نظرم به صلح و آشتی ملی و به حفظ جامعه ایران فکر می کنند. اگر یک همبستگی ملی در بین چه آن کسانی که به آینده ایران فکر می کنند و در حکومت هستند و چه آنهایی که در بیرون از حکومت هستند, به وجود بیاید, می تواند این خونریزی را به مقدار زیادی محدود بکند...»
خانبابا تهرانی ده روز پیش از 30تیر73 (روز همبستگی ملی) و سه هفته قبل از قیام قزوین هم در مصاحبه با علیرضا میبدی در «رادیو 24ساعته» در روز 20تیرماه73 گفته بود که: «من صریحاً می گویم آخوندها وطن پرست تر از مجاهدین هستند».
ـ محمدرضا شالگونی (از رهبران «راه کارگر») در سلسله مصاحبه رادیو بی.بی.سی, گفت: «... تقریباً همیشه این خطر وجود دارد که ممکن است یکی دیگر بیاید که بدتر از این باشد. همین ماجرا را ما در انقلاب بهمن هم تجربه کردیم. حالا هم ممکن است که همین مردم این را بنیدازند و کسان دیگری بیایند مثلاً فرض کن مجاهدین, که خیلی بهتر از این ها نیستند. اگر بدتر نباشند. ولایت رجوی بهتر از ولایت خمینی نیست. من تردیدی اصلاً در این ندارم».
علی کشتگر هم با او همصدا می شود و در ادامه سخنان شالگونی می گوید:
«...ضمن ابراز نگرانی از این که ممکن است رژیم جمهوری اسلامی با ادامه شورشهای شهرهای ایران سقوط کند, مساٌله را باید خیلی جدّی گرفت... حادثه قزوین درواقع ابتدا یک خواست ساده بود, اما دیدیم که یک دفعه تبدیل شد به یک شورش وسیع مردم و نفی بالاترین مقامات رژیم از جمله ولی فقیه... رژیم جمهوری اسلامی ممکن است با ادامه شورشهای شهرهای ایران سقوط کند, بدون آن که احتمالاً جانشین دموکراتیکی شکل گرفته باشد. مساٌله را باید خیلی جدّی گرفت.
من شخصاً معتقدم که ایران در یکی دو سال آینده با جنبشهای عظیم توده یی قهرآمیز و خشونت آمیز دربرابر رژیم روبه رو می شود و چه بسا رژیم در یک همچون حرکتهایی متلاشی شود. جامعه ایران تب دارد. جامعه ما در حال حاضر آبستن حوادث زیادی است. مردم ما از جنوب و شمال, شرق و غرب و روستا و شهر همه ناراضی اند, هرلحظه ایران می تواند با یک شورش عظیم اجتماعی توی شهرها روبه رو شود...
من نگران این هستم که در واقع قبل از این که این جور بشود یک آلترناتیو دموکراتیک ملی نداشته باشیم... و گرنه به جای این رژیم ممکن است باز هم یک دیکتاتوری دیگر سربلندکند...»