عکس سرلوحه گزارش، خروج «سادات و طلّاب» و تجّار و مردم متحصّن را از باغ سفارت انگلیس در قُلهک نشان می دهد که پس از امضای فرمان مشروطه از باغ سفارت خارج می شوند.
این تحصّن از 27تیرماه (=27جمادی الاول1324قمری) تا 14مرداد 1285 شمسی، به مدت 21روز به طول انجامید. خواست متحصّنان سفارت همان خواستهای بازاریان و اصناف تهران بود.
خواستهای عمده اصناف و بازاریان و علمای متحصّن در قم و سفارت انگلیس عبارت بودند از:
1 ـ ایجاد «عدالتخانه» (=عدلیه) در تمام شهرها؛
2 ـ عزل موسیو نوز بلژیکی، وزیر گمرکات ایران؛
3ـ عزل علاءالدوله، حاکم تهران.
و 5 خواست مشابه دیگر. خواستهای مهم و عمومی همین سه خواستی بود که دولت انگلیس هم در این سه خواست با آنها همراهی داشت.
(موسیو نوز بلژیکی)
ـ موسیو نوز که بود؟
ـ در سال 1278شمسی، امین السّلطان، صدر اعظم مظفرالدین شاه، در ازای وام از روسیه تزاری امتیاز گمرک شمال ایران را به مدت 75سال به آنها واگذارکرد. در همین سال موسیو نوز، مدیر کل و سال بعد وزیر کل گمرکات ایران شد. نوز که مواجب بگیر و تحت فرمان روسها بود، فشار بر تاجران را شدت بخشید، به خصوص بر تاجرانی که از اروپا و هند کالا وارد می کردند. مأموران گمرک «از هر کالایی چند برابر بدهی آن را می طلبیدند و با زور درمی یافتند».
ریاست موسیو نوز بر کار گمرکات ایران و فشارهایی که مأموران گمرک تحت فرمان او بر تاجران وارد می کردند، باعث نارضایی تجّار و آخوندهایی که روزیشان به بازار بسته بود، شد. به خصوص بعد از بسته شدن پیمان گمرکی جدید میان ایران و روس در بهمن ماه 1282 در دوره صدارت امین السّلطان.
مخالفتها با سیاستهای موسیو نوز در اواخر اسفند 1283، بعد از این که موسیو نوز وزیر پست و تلگراف و رئیس اداره تذکره (=گذرنامه) هم شد، آغازشد و در 5اردیبهشت 1284 با تحصّن بازرگانان تهران در شاه عبدالعظیم بالاگرفت.
خواستهای متحصّنان عزل موسیو نوز و توقف اجرای پیمان گمرکی بین ایران و روس بود. محمدعلی میرزا، ولیعهد مظفرالدین شاه، از آیت الله سیدعبدالله بهبهانی که یکی از گردانندگان جنبش بود، قول گرفت که چون شاه عازم سفر اروپاست، دست از نارضایی بردارند و پس از بازگشت او اعتراضاتشان را ادامه دهند. به این طریق تحصّن به طور موقت از هم پاشید.
هفت ماه بعد، در اواخر آبان (اواخر ماه رمضان 1323قمری) اعتراضات علیه موسیو نوز و روسیه، دوباره آغازشد.
در 4آذرماه (27رمضان) به تحریک یکی از آخوندهای مخالف روس به نام شیخ محمد واعظ، مردمی که در پای وعظ او بودند، به ساختمان نیمه تمام بانک استقراضی روس یورش بردند و آن را ویران کردند.
در شبهای احیای ماه رمضان بیشتر روضه خوانیها پیرامون مخالفت با استبداد مظفرالدین شاه، عین الدوله، صدراعظم وقت، خانها و حکّام وابسته به دربار به خصوص آصف الدوله، حاکم خراسان دور می زد. فشارهای آصف الدوله برای گرفتن مالیات بر مردم قوچان به قدری شدید بود که شماری از مردم ناچارشدند برای پرداخت آن دخترانشان را به ترکمانان بفروشند.
یکی از موضوعاتی که نقل همه روضه خوانیها بود، لباس آخوندی پوشیدن موسیو نوز بود که در تحریک احساسات مذهبی مردم مؤثر بود.
(موسیونوز در لباس آخوندی)
در اوج مخالفتهای مردم علیه دربار و روس، عین الدوله به علاءالدوله، حاکم تهران، دستور داد که به بهانه گران شدن قند ـ که از روسیه وارد می شد و به علت جنگ بین روس و ژاپن و کم شدن واردات قند، کمیاب شده بود ـ سیدهاشم قندی، یکی از تاجران خوشنام قندفروش تهران، را به فلک بستند و چوب زدند.
در فردای این واقعه، 21آذر، بازار تهران به عنوان اعتراض به این بی حرمتی و آزار، بسته شد و آیت الله طباطبایی، آیت الله بهبهانی و جمعی از آخوندها و تجّار سرشناس تهران در مسجد شاه گردآمدند. نیروهای دولتی به این اجتماع یورش بردند و آنان را به زور پراکنده کردند.
روز بعد (22آذر1284= 13دسامبر1905) همانها در شاه عبدالعظیم متحصّن شدند.
این تحصن که خواستهای اصلی برگزارکنندگانش عبارت بود از: ایجاد عدالتخانه، عزل موسیو نوز و علاءالدوله، یک ماه به طول انجامید و اعتراضات و پشتیبانیهای مردمی گسترده یی را دامن زد و سرانجام مظفرالدین شاه را ناگزیرکرد که دستور بازگشت متحصنان را صادر کند.
روز 22دی به دستور مظفرالدین شاه، امیربهادر (وزیر دربار) و شمس الملک، پسر عین الدوله، بست نشینان شاه عبدالعظیم را با کالسکه های سلطنتی، با شکوه بسیار به تهران آوردند. شاه در دربار از برگزارکنندگان تحصّن پذیرایی کرد و آنها را مورد لطف خود قرارداد. مردم تهران نیز به مبارکی این پیروزی شهر را چراغان کردند.
علاءالدوله برکنارشد و به جایش نیّرالدوله نشانده شد که در سختگیری به مردم و تجار همانند او بود. خواستهای دیگر متحصّنان برآورده نشد.
عین الدوله برای جلوگیری از حرکتهای اعتراضی مشابه، سیدجمال واعظ اصفهانی را که یکی از سخنوران جنبش بود، در 30بهمن (26ذی حجه) به قم تبعید کرد که در ماه محرّم، که چند روز بعد آغاز می شد در تهران نباشد.
سیدجمال پیش از روانه شدن به سوی قم در جمعی که آیت الله بهبهانی هم در آن بود، طی سخنانی ازجمله گفت: «مقصود همه ما فقط این است که شاه مجلس شورا بدهد. من اگر بدانم مجلس دادن موقوف و منوط به کشته شدن من است، با کمال رضا و رغبت و میل برای کشته شدن حاضر می شوم». بهبهانی همان جا به او گفته بود: «این لفظ هنوز زود است و به زبان نیاورید. فقط به لفظ عدالتخانه اکتفا کنید تا زمانش برسد».
چند ماه بعد، در روز 19تیرماه 1285، عین الدوله برای دستگیری شیخ محمد واعظ که آشکارا علیه او بر منبر سخن می گفت، مأمور فرستاد. در حین دستگیری، طلبه یی که به حمایت او برخاسته بود، توسط مأموران دولتی کشته شد. طباطبایی، بهبهانی، تجّار و مردم به اعتراض در مسجدشاه تهران گردآمدند و علناً به مخالفت با عین الدوله برخاستند. عین الدوله برای پراکندن اعتراض کنندگان، سپهدار تنکابنی (نصرالسلطنه) را برای سرکوبی آنها فرستاد. در درگیری بین نیروهای دولتی و متحصّنان، چند تن کشته یا زخمی شدند.
روز 24تیرماه حدود هزار تن از علما، تجّار و مردمی که به پشتیبانی از آنها برخاسته بودند، به قم مهاجرت کردند د رحرم حضرت معصومه متحصّن شدند.
روز پنجشنبه 27تیرماه، حدود 500تن از «سادات و طلّاب»، تجّار و مردم معترض در باغ سفارت انگلیس در قلهک متحصّن شدند. شمار آنها در روز سوم تحصّن به 5هزارتن رسید.
به یاری سفارت انگلیس برای نشیمن متحصّنان، حدود 500چادر در باغ بزرگ سفارت برپاگردید و اسباب پذیرایی آنها نیز به نحو مطلوبی فراهم شد. در آخرین روزهای پایانی تحصّن شمار آنها به 14هزارتن رسید.
(دیگهای غذای بست نشینان سفارت انگلیس)
مظفرالدین شاه سرانجام به خواست متحصّنان قم و سفارت انگلیس تن داد و عین الدوله را برکنارکرد و به جای او مشیرالدوله که فرد خوشنامی بود، نشاند و در روز 13مرداد(1285) فرمان برقراری نظام مشروطه را امضاکرد و بست نشینان قم را با شکوه بسیار با کالسکه های سلطنتی به تهران آورده شدند و شهر تهران به میمنت این پیروزی چراغان شد و مردم به جشن و شادی پرداختند.
همراهی مصلحت جویانه انگلیس نسبت به مشروطه خواهان از آن پس نیز ادامه یافت. این سیاست با اعدام انقلابی اتابک امین السلطان در غروب روز 8شهریور 1286 به دست عباس آقا از مجاهدان تبریز به پایان رسید. همان شبی که اتابک اعدام شد، قرارداد 1907 میان روس و انگلیس بسته شد و آن دو کشور سلطه گر در حوزه نفوذشان در نیمه شمالی و جنوبی ایران در مبارزه و دشمنکامی با مبارزان راه آزادی ایران یکّه تازشدند.