در چنین شرایطی به یقین اعلام چند باره صدور تروریسم آنهم پس از توافق اتمی که بر سیاق آن قرار است طی چند ماه آینده قریب ۱۰۰ میلیارد دلار از اموال بلوکه شده رژیم آزاد گردد، به خوبی نشان دهنده چشم انداز تصمیمی بسیار مخرب از سوی حامیان سیاست مماشات می باشد؛ زیرا اکنون جهانیان و به ویژه مردم تحت ستم بنیادگرایی در منطقه به عینه می بینند که چگونه خلیفه ارتجاع و پدرخوانده و بانکدار تروریسم به طرز وحشیانه ای کشورهای همسایه را آماج بمب و ترور و بلوا و جنگ قرارداده است.
ایضا نیز مردم ایران نه تنها هر روز نظاره گر «دیوارنگارهای در تهران که در آن، چهره محمد منیف اشمر و علی منیف اشمر اعضای حزبالله لبنان که هر دو در عملیات بمبگذاری انتحاری کشته شدند» می باشند، بلکه شاهد و گواه این حقیقت هستند که از این اموال بلوکه شده ذره ای در راستای بهبود وضعیت ومعیشتی و اقتصادی کشور قرار نخواهد گرفت و تمامی این پول ها یا در جیب گشاد آخوند های دزد و چپاولگر مفقود و یا خرج باند های تروریستی در منطقه خواهد شد.
در این رابطه دیکتاتوری ولایت فقیه در سایه بی عملی و سکوت سیاست مماشات و امتیازات فراوانی که تا به امروز از این سیاست مخرب دریافت کرده است، آشکارا از طرحی به نام «سیستم یکپارچه سازی مسلمانان توسط انقلاب اسلامی» سخن می گوید.
از ذات رژیم آخوندی می دانیم که تروریسم در کنار نقض شدید حقوق بشر همواره یکی از پایه های اصلی سیاست های استراتژیک حکومت را تشکیل می دهد. براین منطق یکبار دیگر این سخن مقاومت ایران به اثبات رسیده است که رژیم به طور هم زمان و پس از سرکشیدن جام زهر اتمی به یقین به سوی این دو سیاست مخرب روی خواهد آورد.
هم ابعاد سرکوب خونین و موج جدید اعدام ها در دولت آخوند روحانی و هم میزان نقل و انتقالات تروریستی از سوی نیروی تروریستی قدس در جای جای منطقه بخوبی بر این نظریه مهر تائید میزنند.
موج جدید ترور که رژیم در منطقه براه انداخته است، اکنون خود را در دستگیری باند های ترور وابسته به نیروی تروریستی قدس در بحرین، کویت، سوریه و یمن به نمایش گذاشته است. ابعاد دخالت های دیکتاتوری ولی فقیه در این رابطه بحدی است که برای نمونه تلویزیون العربیه (23 مرداد 1394) با اشاره به سیاست صدور ترور از سوی رژیم آخوندی گزارش کرد: «وزارت کشور کویت اعلام کرد دستگاههای امنیتی این کشور مقادیر زیادی تسلیحات و مهمات را که از عراق قاچاق شده و در نزدیکی مرزهای این کشور مخفی شده بود کشف کرده است. دستگاههای امنیتی کویت در همین رابطه سه نفر که گمان میرود وابسته به حزبالله لبنان هستند دستگیر کرده است. منابع دیگری گفتند هسته تروریستی دستگیر شده وابسته به حزبالله هستند که توسط رژیم ایران حمایت میشود».
پیش تر از آن نیز رسانه های بین المللی از دستگیری تروریستهای صادراتی و آموزش دیده دیکتاتور زهر خورده در تهران به همراه انبوهی سلاح و مواد منفجره در بحرین خبرداده بودند. به گزارش سایت مجاهدین خلق (۴ مرداد ۱۳۹۴): «وزارت کشور بحرین ۳ مرداد ۹۴ اعلام کرد که مقامات این کشور تلاش برای قاچاق مواد منفجره بسیار خطرناک و سلاحهای اتوماتیک و مهمات از طریق دریا به داخل این کشور را خنثی کردهاند و دو نفر را دستگیر کردهاند که یکی از آنها در ایران آموزش دیده است».
ابعاد تروریسم رژیم تنها به مرزهای غربی و کشورهای خاورمیانه بسنده نمی کند، بلکه اکنون به مرزهای شرقی و اسیای میانه نیز مانند کشورهمسایه افغانستان نیز رسیده است. دراین رابطه به گزارش خبرگزاری بخدی افغانستان «قیس حسن، رئیس کمیسیون مواصلات و مخابرات مجلس نمایندگان این کشور با انتقاد شدید از اعزام غیر قانونی نیرو به عراق و سوریه توسط ایران گفته است اسنادی را به دست آورده که نشان می دهد، ایران برای انتقال «افراد مشکوک» که بیشتر شان نقاب پوش هستند، هواپیمای آریانا مربوط به دولت افغانستان را به خدمت گرفته است.
قیس حسن گفت: «این هواپیما از سوی شرکت ایرانی به نام ماهان سپهر اجاره شده و در جریان یک ماه بارها به عراق پرواز کرده و افرادی را تحت تدابیر شدید امنیتی به عراق انتقال داده است».
بهرحال از هر منظر که به صحنه منطقه ای بنگریم، وجود بازوان خونین رژیم آخوندی در کشورهای همسایه را بخوبی می توان مشاهده کرد. حال سوال اینجاست که بواقع با چنین سیاست مخربی چه باید کرد. آیا دادن امتیاز و ادامه سیاست سکوت و مماشات که تا به امروز جریان داشته است، پاسخگوی این روند مخرب است؟ به یقین پاسخ به این سوال منفی است. راهکار همانگونه که خانم رجوی بکرات اعلام کرده است «تنها راه مقابله با رژیم ولایت فقیه و برون از بحران، خلع ید از رژیم آخوندها در سراسر منطقه و سرنگونی آن در ایران است».
همچنین در راستای است که ارسال پرونده های تروریستی رژیم آخوندی به شورای امنیت ملل متحد و اقدام متحد جامعه بین المللی علیه آن معنی و مفهوم واقعی خود را بیان می کند.